قبل از اینکه وارد بحث معرفی اعضای کابینه دولت دوازدهم به مجلس شویم و قبل از آنکه به بحث ضرورتها و دلایل معرفی دوباره مهندس حجتی به عنوان وزیر جهاد کشاورزی در دولت دوازدهم بپردازیم، لامحاله برای درک عمیقتر این ضرورتها و دلایل، به سرچشمه بحث یعنی مناظرههای تلویزیونی و فضای چند هفته پیش از انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهوری در 29 اردیبهشت ماه گذشته بر میگردیم که تمامی کاندیداها با هر طرز فکر و تلقی و جایگاه و پایگاه سیاسی بر موضوع بهبود وضعیت معیشت مردم تاکید بسیار داشتند؛ کما اینکه مقام معظم رهبری نیز در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری، در میان محورهایی که به دولت دوازدهم یادآور میشدند و مورد تاکید قرار میدادند، موضوع « بهبود وضعیت معیشت مردم در حد قابل قبول » را برجسته و با صراحت بسیار بیان نمودند. از سوی دیگر این نکته حائز اهمیت بسیار است که حدود 24 میلیون نفر به دولت روحانی و حدود 16 میلیون نفر به رقیب ایشان رأی دادند ولی آنچه که فراموش شده و تحلیلگران سیاسی، به عمد یا از روی ارزیابیهای نادرست به آن اشاره نمیکنند تعدادی بالغ بر 15 میلیون نفر است که رأی ندادهاند! نمیتوان گفت این تعداد از جمعیت کشور که رأی ندادهاند همگی « کارتن خواب » بودهاند یا روز رأیگیری خواب بوده و یا اصولا به طور مطلق بی تفاوت هستند و در عرصه فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور حضور و وجود ندارند، بلکه با احتساب یک میلیون رأی باطله و همچنین توجه به 56 میلیون نفر واجد شرایط رأی دادن، باید گفت بخش عمدهای از این جمعیت، به غلط یا درست چیزی بیشتر از آنچه که روحانی یا دیگر کاندیداها به عنوان مواضع خود اعلام کردهاند را خواستارند که حتما بهبود وضعیت معیشت، بهبود شرایط سیاسی، عدالت اقتصادی، اجتماعی و بهبود شرایط کسب و کار از جمله آنهاست.
تمام کسانی که در عرصه سیاسی هستند به خوبی میدانند که با ایجاد یک تکانه، آرای خاموش، بی تفاوت و ناراضی حتما به سمت کاندیدایی میرود که در جایگاه انتقاد از وضع موجود قرار دارد، یعنی دقیقا فضا و جوی که دکتر حسن روحانی ایجاد کرده بود. به عبارتی بخش عمدهای از این آراء، بر فرض اگر وارد عرصه و کارزار انتخابات میشدند برای روحانی بود.
با این مقدمه طولانی، اگر از سرچشمه بحث به معرفی کابینه در هفته آینده و رأی اعتماد به وزیر جهاد کشاورزی برسیم، باید گفت بخش عمدهای از بهبود معیشت مردم در گرو تامین غذای سالم با قیمت مناسب و منطقی و قابل دسترس به نسبتهای متفاوت برای همگان یعنی همان « امنیت غذایی» است.
گرچه رونق کسب و کار، برون رفت از رکود، جلوگیری از تورم و افزایش قدرت خرید مردم مقدم و شرط لازم برای بهبود وضعیت معیشت مردم است اما دسترسی آحاد جمعیت کشور به غذای سالم با قیمت مناسب، فراوان و عرضه مداوم، بدون افزایش گاه به گاه قیمت محصولات کشاورزی و غذایی شرط کافی است.
بنابراین موضوع کشاورزی کشور و تنظیم بازار محصولات کشاورزی و غذایی با ترکیبی به طور عمده از تولید داخل و میزان اندکی اقلام وارداتی که امکان تولید آنها در داخل بسیار کم است، برای بهبود وضعیت معیشت مردم بسیار برجسته است زیرا « تامین امنیت غذایی » در صدر جلب رضایت مندی مردم به عنوان رأی دهندگان از هر دو جناح و حتی آنان که در انتخابات مشارکت نکرده اند، از حکمرانی یا نظام قرار دارد. اینجاست که از باب سیاست عمومی و نه عملکرد اجرائی، وزیر جهاد کشاورزی میبایست شخصیتی مقبول برای تمام جناحهای سیاسی و منطقی اعم از اصلاح طلب و اصولگرای معتدل و سنتی و نهایتا تصمیم گیرندگان بالادست باشد، زیرا بهبود بخش عمدهای از معیشت مردم رابطه مستقیم و بلاواسطه با بهبود وضعیت کشاورزی و تولید محصولات غذایی با قیمت تمام شده پائین دارد. در این میان پرسش تحلیل سیاسی پیش رو این است که در شرایط کنونی کشور، به جز مهندس محمود حجتی چه شخصیت سیاسی کشاورزی مقبول و موجه دیگری وجود دارد که در سایه همراهی و همکاری سایر دیدگاهها و جناحهای سیاسی بتواند کشاورزی کشور را از نظر بهرهوری و قیمت تمام شده در جایگاه واقعی خود برای حضور در رقابتهای جهانی قرار دهد؟ ممکن است نگارنده این سطور و بسیاری دیگر از مُداقهگران کشاورزی کشور نسبت به عملکرد 4 ساله مهندس محمود حجتی در حوزههای نظری و سیاستگذاری انتقاد جدی داشته باشیم، ولی موضوع کشاورزی مملکت در شرایط کنونی امری سیاسی و به معنی گام برداشتن در مسیر بهبود معیشت مردم است و هر نمایندهای فارغ از هر جناح و گروهبندی سیاسی، بده بِستانهای متعارف و دلخوری احتمالی بابت آنچه که مهندس حجتی میتوانسته برایش انجام دهد ولی نداده یا اولویت کمتری قایل شده است میبایست گلهمندی خود را کنار بگذارد و به اعتلای کشور، کشاورزی و منافع ملی فکر کند. طرح این مباحث نه به این خاطر است که مهندس محمود حجتی نمیتواند رأی اعتماد لازم را کسب کند، خیر! تردیدی نیست که بسیاری از نمایندگان مجلس از حجتی رضایت دارند و به ایشان رأی اعتماد خواهند داد، ولی بحث کسب بالاتر از 210 رأی اعتماد برای وی مطرح است که در شرایط فعلی از نظر وجاهت سیاسی و مقبولیت عام برترین گزینه است و تمامی نمایندگان نیز به ویژه آنان که از حوزههای انتخابیه شهرستانهای کشور به کرسیهای سبز مجلس دست یافتهاند به خوبی میدانند رأی دهندگان آنها غالبا فعالیت کشاورزی یا کسب و کارهای مرتبط به آن را دارند، پس اگر حجتی بالاتر از 210 رأی بیاورد با قدرت چانه زنی بیشتری میتواند مطالبات بخش کشاورزی و منافع کشاورزان را دنبال نماید و لذا « رأی اعتماد بیشتر به مهندس حجتی به مثابه رأی دادن به اعتلای کشاورزی کشور و بهبود وضعیت معیشت مردم است»، هر چند مسئولیت ایشان را نسبت به پذیرش انتقادات و اصلاح برخی دیدگاهها یا معاونانی که خوب عمل نکردهاند افزون میسازد.
منصور انصاری
تحلیلگر اقتصاد کشاورزی