آیا محصولات کشاورزی ایران بازار اروپا را از دست دادهاست؟ برآوردها نشان میدهد صادرات این محصولات در سالهای اخیر از بازار اروپا به سمت کشورهای آسیایی تغییر مقصد دادهاست، بهگونهای که در سال۱۳۸۰ بیش از ۴۰درصد محصولات کشاورزی ایران را اروپاییها میخریدند اما در سال۹۹ این سهم ۱۹درصد بوده است. آمار دیگری در همینباره نشان میدهد که در سال۹۹ حدود ۸۰درصد محصولات کشاورزی به سمت بازارهای آسیایی صادرشدهاند و از همین میزان نیز سهم دو کشور عراق و افغانستان در این سال۴۰درصد بوده است. البته با توجه به اینکه صادرات کالا به این دو کشور نیز روند کاهشی را طی کرده است، این سهم احتمالا در حالحاضر کمتر شدهاست. تغییر مسیر کالاهای کشاورزی از بازارهای اروپا به سمت بازارهای آسیایی موجب میشود تا استاندارد محصولات کشاورزی صادراتی ایران بهجای استانداردهای سختگیرانه اروپا که موجب ارتقای کیفیت این محصولات میشود، با استانداردهای سهلتر آسیا منطبق شود. این موضوع با توجه به اینکه ایران را از سایر رقبا در بازار عقب میاندازد، در میزان ارزآوری نیز تاثیرگذار خواهد بود؛ در واقع مقاصد صادراتی ایران در سالهای اخیر از کشورهایی با درآمد بالا نظیر بازارهای اروپایی به سمت کشورهایی رفته است که درآمد پایینی دارند مانند برخی کشورهای منطقه.
هرچند در نگاه نخست فروش محصولات به هر خریداری باید ارزشی برابر داشته باشد اما قانون تجارت چنین مسالهای را تایید نمیکند و این مسالهای است که یکی از گزارشهای مرکز مطالعات راهبردی آب اتاق ایران نیز به آن اشاره کرده است. بنا بر یافتههای این پژوهش قیمت محصولات کشاورزی ایران در کشورهای پردرآمد اروپایی بالاتر از کشورهایی است که اکنون مقصد صادرات محصولات ایران هستند و با تغییر مسیر بازار، قیمت واحد نیز تغییر میکند.
در همین راستا یکی از کارشناسان این مرکز در گفتوگویی با اتاق ایران به بررسی این موضوع پرداخته است. او به لزوم تعیین سیاستهای بلندمدت و نیز یکپارچه در مقیاس ۲۰سال تاکید میکند و میگوید این برنامه باید برای هر محصول جداگانه تدوین شود. علاوهبر این، گزارش این مرکز متنوعکردن بازارهای صادراتی و هدف قراردادن بازارهای جایگزین را ضروری میشمارد.
مهاجرت از اروپا به آسیا
مقاصد صادراتی محصولات کشاورزی ایران طی دو دهه اخیر کاملا تغییر کرده است. بهزاد فکاری، کارشناس ارشد مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران در توضیحاتی به اهمیت صادرات محصولات کشاورزی اشاره میکند که یکی از جنبههای آن ارزآوری است. به تعبیر این پژوهشگر حوزه کشاورزی در زمانهای سختی، مانند شرایط کنونی، محصولات کشاورزی ارزآوری قابلتوجهی برای کشور داشته و در تامین ارز کشور کمکی قابلتوجه کردهاند. فکاری میگوید: ارزی که به واسطه صدور محصولات کشاورزی به کشور وارد میشود دلار نفتی نیست و یکی از نکات مثبت آن وارد شدن این ارز به چرخه اقتصاد کشور است.
او به تغییراتی اشاره میکند که در این دو دهه در مقاصد کشاورزی ایران صورتگرفته و این مساله را درمیان آفات این بخش برمیشمارد و معتقد است که این موضوع میتواند نکتهای قابلتامل برای سیاستگذاران باشد. به گفته فکاری تحولاتی که مرکز مطالعات راهبردی آب آنها را رصد کرده است شامل تغییر مسیر قارهای مقاصد محصولات کشاورزی ایران است که بر اساس آن محصولات کشاورزی ایران از کشورهای پردرآمد به سمت کشورهای کمدرآمد نقلمکان کردهاند.
فکاری مقاصد پیشین محصولات کشاورزی ایران را کشورهای اروپایی و آسیایشرقی عنوان میکند که کشورهایی بهنسبت ثروتمند هستند و مقصدی مناسب برای صادرات محسوب میشوند. به باور فکاری از جمله مزایای تجارت با این کشورها بالابودن سطح استاندارد در آنها است که موجب ارتقای کیفی محصولات کشاورزی در ایران میشود. او همچنین به لزوم متنوعکردن مقاصد صادراتی اشاره میکند و با بیان اینکه هنوز نیز تنوع در مقاصد صادراتی وجود دارد ادامه میدهد: شرایط سخت موجبشدهاست برخی از بازارهای هدف ما تحتالشعاع قرار گیرد و این شرایط سخت هم اقتصادی است و هم سیاسی. او در ادامه به مساله مهم دیگری اشاره میکند که مربوط به فعالیت دیگر کشورها است و از ایجاد مزیت نسبی در محصولات دیگر تولیدکنندگان اشاره میکند که بازار رقابت را برای ایران تنگ کردهاند.
به بیان او یکی از اهداف صادرات ارزآوری است و تغییر مقصد از کشورهای پردرآمد به سمت کشورهای کمدرآمد، مثل کشورهای منطقه باعث میشود علاوهبر کاهش سطح استانداردهای محصولات ایرانی، ارزآوری آن نیز با مشکل روبهرو شود. او دلایل این تغییر مسیر از اروپا به آسیا را متنوع میداند و کار پژوهشی اخیر مرکز راهبردی مطالعات را تنها ورود به این بحث توصیف میکند که باید پلهای برای هدفگذاریهای بعدی باشد.
بنا بر این گزارش تحریم و مشکلات نقل و انتقالات مالی نیز در این میان اهمیت دارد و دشواریهای موجود یکی از دلایل تغییر مسیر محصولات کشاورزی ایران به سمت آسیا است. او استاندارد بالای بازار اروپا را موجب تقویت وجهه تجارت ایران میداند.
فکاری در ادامه با اشاره به مشکلات دیگر از جمله سرمایهگذاری کم در بخش کشاورزی در مدت اخیر، مجموع این موارد را باعث ایجاد شرایط کنونی دانسته که باعث شدهاست بازارهای هدف سادهتر برای محصولات کشاورزی ایران در نظر گرفته شود از جمله عراق و افغانستان. به بیان او صادرکننده محصولات کشاورزی اگر بخواهد مجوز ورود به بازار عراق را بگیرد کاری بسیار سادهتر پیشرو دارد، بنابراین نخست برای فتح این بازار تلاش میکند تا اروپا. این پژوهشگر همچنین به اهمیت نرخ تعرفه در کشورهای مختلف اشاره و تاثیر آن را بر قیمت کالای صادراتی ایران مهم ارزیابی میکند.
فکاری در ادامه به ورود رقبای جدید و پیشرفت کشورهای دیگر در رقابت با محصولات ایران اشاره میکند. برای نمونه از بازار پسته ایران یاد میکند که پیش از این از مزیت مطلق برخوردار بود اما اکنون ورود پسته آمریکا به بازار مزیت مطلق پسته صادراتی ایران را به مزیت نسبی تبدیل کرده است. نمونه دیگر این اتفاق به گفته این کارشناس درباره محصولی مثل زعفران است که اکنون افغانستان تبدیل به رقیب ایران شدهاست. برآورد او از فعالیت افغانستان در این زمینه این است که با توجه به ارتباطهای سیاسی این کشور احتمالا صادرات این کشور را تقویت میکند. این پژوهشگر درباره راهحل پیشنهادی این پژوهش آن را آغاز مسیر توصیف و بیان میکند: چنین گزارشی را باید در حد هشدار ارزیابی کرد اما راهکارهایی نیز مدنظر است.
بهزاد فکاری از جمله توجه به اعداد را مهم و تغییر سهم کشورهای اروپایی از بازار ایران را نمونه هشدارآمیز میداند. بنا به آمار او درحالیکه در سال۱۳۸۰ بازارهای اروپایی بیش از ۴۰درصد از واردات کشاورزی ایران را به خود اختصاص میدادند، این رقم در سالهای پایانی دهه۹۰ نزدیک به ۱۹درصد بودهاست. فکاری میگوید: هنگامی که مقصد صادرات را تغییر میدهید قیمت واحد نیز تغییر میکند. برای نمونه اگر یک کالای کشاورزی در اروپا ۱۰ دلار فروخته میشود این رقم در مقصدی مثل عراق به این قیمت فروش نمیرود. به گفته فکاری سهم صادرات محصولات کشاورزی ایران به آسیا از ۵۶درصد در سال۸۰ اکنون به ۸۰درصد رسیده است و میتوان گفت بازار ما دیگر عملا آسیا است و ما در آفریقا و آمریکا هیچ پایگاه صادراتی برای این محصولات نداریم. به گفته این پژوهشگر همزمانی تحریم و هم بهعنوان استراتژی کلی، راه ارزآوری مبتنی بر ایجاد تنوع بازارهای هدف است و مزیت این سیاستگذاری آنجا است که اگر راه مقصدی بسته شد صادرات به مقاصد دیگر هدایت شود. او معتقد است لازمه چنین کاری مدیریت کلان در زمینه صدور محصولات کشاورزی است و این دید کلان اکنون در کشور وجود ندارد. فکاری میگوید: اکنون سهم صادرات محصولات کشاورزی ایران به عراق و افغانستان از ۵درصد در سال۱۳۸۰ به ۴۰درصد در سال۱۳۹۹ رسیده است، یعنی نیمی از صادرات کشاورزی ایران به این دوکشور انجام میگیرد. او از ممنوعیتهایی یاد میکند که هماکنون نیز برای واردات ایران وضع میشود و این موجب اختلال در صادرات محصولات کشاورزی میشود. برای نمونه عراق گاهی ورود برخی محصولات کشاورزی ایران را ممنوع میکند که بیانگر لزوم ایجاد تنوع در بازارهای ایران است. او عاجلترین اقدام در این زمینه را تهیه چشمانداز ۲۰ساله برای هر محصول کشاورزی به شکل خاص میداند و در ادامه میگوید: برنامه بلندمدت برای پسته و زعفران وجود داشته است اما سیاستگذاری در شکل کلی خود برای صادرات کشاورزی نظاممند نیست. علاوهبر این ایران با مشکلات تحریمی نظیر روابط مالی نیز روبهرو است. فکاری به سفرهایی که اخیرا از سوی دولت با اهداف تجاری انجام میشود اشاره میکند و بهرغم اینکه این سفرها را مفید ارزیابی میکند اما سهمگیری این سفرها را به نسبت اندک میداند. به بیان او کشوری مثل امارات این سیاست سهمگیری را بهخوبی اجرا میکند و حتی برای محصولات غیرتولیدی خود و مواردی که تنها میتواند دادوستد کند نیز این کار را بهسادگی انجام میدهد، درحالیکه ایران در برخی محصولات، حتی در محصولاتی که در آن صاحب برند بوده نیز در حال ازدستدادن بازارهای صادراتی است. فکاری به اهمیت مساله استاندارد تاکید میکند و میافزاید: صادرات رویهای پیچیده و چندوجهی است اما اگر بخواهیم درآمد قابلقبول کسب کنیم، یعنی محصول۱۰ دلاری رابه قیمت ۵ دلار صادر نکنیم باید فکری یکپارچه برای آن بکنیم، چراکه نمیشود هر نهادی به شیوه خود با موضوع برخورد کند.