مشارکت پایین در انتخابات میتواند دلایل متعددی داشته باشد که در زیر به برخی از این دلایل اشاره شده است:
عدم اعتماد به عملکرد ها و شعارهای انتخاباتی ادوار گذشته که محقق نشد:
عواملی از جمله عدم تحقق وعدههای انتخاباتی گذشته، باعث کاهش اعتماد عمومی به انتخابات شده و به طبع مشارکت را کاهش میدهد.
ناهمزمانی با انتخابات شوراها:
یکی از دلایل کاهش مشارکت میتواند عدم همزمانی با انتخابات شورای اسلامی باشد که پیشتر معمولاً همزمان برگزار میشد. این همزمانی میتوانست انگیزه بیشتری برای حضور در انتخابات ایجاد کند.
فاصله پیداشدن مبانی ایدئولوژی حاکمیت با نسلی که کار فرهنگی روی آن به درستی انجام نشده است:
امام خمینی(ره) اعتقاد داشت: دانشگاه باید مرکز تربیت صحیح باشد زیرا دانشگاه مرکز تعیین سعادت و شقاوت ملت است اگر دانشگاه اصالح شود کشور نیز اصالح میشود برای اسالمی کردن دانشگاه باید تالش و جدیت کرد و باید در دانشگاه ها علوم معنوی هم تدریس شود.
اما متاسفانه در مقاطع آموزشی در کار فرهنگی و مبانی عقیدتی درست عمل نکردیم و در ساده ترین مفاهیم دینی با چالش های متعدد مواجه می شویم و نسل جوانتر که با مبانی ایدئولوژیکی ملی و دینی فاصله دارند و به دلیل عدم فعالیتهای فرهنگی مناسب، احساس تعلق کمتری به این مبانی دارند، کمتر در انتخابات شرکت میکنند.
فرصت کم مقدمات انتخاباتی:
فرصت محدود برای آمادهسازی مقدمات انتخاباتی و تبلیغات، از جمله عواملی است که موجب کاهش شور و حرارت انتخابات و در نتیجه کاهش مشارکت میشود.
صدمه اجتماعی جریانهای اعتراضی اجتماعی:
اعتراضات اجتماعی و نارضایتیهای عمومی که در جامعه جریان داشته، میتواند باعث کاهش اعتماد و در نهایت کاهش مشارکت در انتخابات شود.
نرسیدن زیرساختهای اصولی انجام شده دولت سیزدهم در دولت ناتمام:
برنامههای دولت سیزدهم که بهطور ملموس به نتایج مورد انتظار نرسیدهاند، میتواند دلیلی برای کاهش اعتماد عمومی و کاهش مشارکت در انتخابات باشد.
عدم اعتماد جریان عمومی به احزاب:
عدم وجود شفافیت در مرامنامههای احزاب و پاسخگو نبودن آنان در برابر طرفداران، باعث کاهش اعتماد عمومی و رغبت به مشارکت در انتخابات میشود.
مقام معظم رهبیر همواره بر محدت درونی کشور تاکید فراوان داشته است ولی امروز دور شدن قسمتی از احزاب با اصول عینی نظام موجب تفرقه افکنی و عدم انسجام و وحدت ملی شده است
بیاخلاقیها و تناقضگوییهای کاندیداها به همدیگر:
رفتارهای ناپسند و تناقضگویی میان کاندیداها، جلوه خوبی از سیاست ارائه نمیدهند و میتواند موجب کاهش اعتماد عمومی و در نهایت کاهش مشارکت در انتخابات شود.
عدم برنامه محور بودن تبلیغات کاندیداها و کلیگویی:
کاندیداها به جای ارائه برنامههای مشخص و عملیاتی، به کلیگویی و شعارهای عمومی اکتفا میکنند. این امر باعث میشود تا رایدهندگان نتوانند به درستی تشخیص دهند که کدام کاندیدا برنامههای واقعی و قابل اجرا دارد و این خود میتواند دلیلی برای کاهش مشارکت باشد.
نقش رسانهها و بی اعتمادسازی نسبت به کشور:
رسانهها نیز در شکلگیری اعتماد عمومی نقش اساسی دارند. اگر رسانهها بهطور منصفانه و دقیق عملکرد مسئولان را نقد نکنند و یا از ارائه اطلاعات صحیح خودداری کنند، مردم نمیتوانند به درستی درباره عملکرد نمایندگان خود قضاوت کنند و این مسئله نیز به کاهش اعتماد منجر میشود.
متاسفانه در کشور شاهد تخریب ها و انتقادهای غیرکارشناسانه و بزرگ کردن مشکلات و نادیده گرفتن دستاوردها در رسانه هستیم که موجب شککاف اعتماد اجتماعی با مسئولان می شود
عدم شفافیت و پاسخگویی:
نبود شفافیت در عملکرد مسئولان و عدم پاسخگویی به سوالات و نیازهای مردم، از دیگر عواملی است که اعتماد عمومی را تضعیف میکند. اگر مردم احساس کنند که نمایندگانشان پس از انتخابات به وعدههای خود عمل نمیکنند و پاسخگوی مشکلات و نیازهایشان نیستند، رغبت کمتری برای شرکت در انتخابات خواهند داشت.
متاسفانه حتی شاهد هستیم که دولتمردان در ادوار های مختلف عملکرد و اشتباهات خود را گردن نمی گیرند و این تضادها با بی اعتمادی اجتماعی روبرو شده است
این دلایل میتواند توضیحدهندهی بخشی از کاهش مشارکت در انتخابات باشد. هرچند عوامل دیگری نیز ممکن است تأثیرگذار باشند که مطالعات و پژوهشهای جامعتر میتواند به روشنشدن آنها کمک کند.
علی اکبر علیان نژادی
کارشناس علوم ارتباطات