آیا مهرام بار دیگر به شاهرخ ظهیری باز میگردد؟ شواهد این را نشان می دهد که احتمال بازگشت ظهیری به شرکت مهرام و مدیریت این بنگاه اقتصادی بسیار محتمل است. با این حال شنیدههایی نیز حاکی از آن است که یکی از نهادها قصد خرید مهرام را دارد.
شاهرخ ظهیری، مهرام را در سال ۱۳۴۹ راهاندازی کرد. می گوید این کارخانه را با یک میلیون تومان و ۱۳ کارگر و پرسنل ایجاد کرد و آن را به جایی رساند که سالها بعد طعم محصولاتش را اکثر ایرانیهای داخل چشیدند و حتی شهروندان خارج از ایران هم برای آن پول پرداخت کردند.
ظهیری حتی توانست محصولات مهرام را به ایالات متحده آمریکا صادر کند. این صادرات نیز در دورهای بود که دولت آمریکا محصولات غذایی ایران را تحریم کرده بود. روایت او از صادرات چند کانتینر از تولیدات خوراکی مهرام به ایالت کالیفرنیا خواندنی است؛ صادراتی که عملاً دستور وزارت بازرگانی در دولت هاشمیرفسنجانی را پشت سر خود داشت و ظهیری مامور بود تا تحریمها را دور بزند و فروشگاههای کالیفرنیا را با رب گوجهفرنگی، انواع سس و ترشی ایرانی پر کند.
او سپس از سوی هاشمیرفسنجانی که رئیسجمهور سالهای پس از جنگ بود مورد تجلیل قرار گرفت. ظهیری اما مهرام را در سال ۱۳۷۶ به رسول تقی گنجی فروخت. کسی که این روزها اخباری مبنی بر فرار او به خارج از کشور در رسانهها منتشر شده است.
حال از سوی برخی مراکز دولتی، به شاهرخ ظهیری پیغام رسیده است که مهرام را سر پا نگه دارد؛ شرکتی که این روزها در مرز ورشکستی قرار گرفته و مسوولان بورس از ظهیری کمک خواستهاند. تجارت فردا با مرد ملایری صنعت غذا به گفتوگو نشسته است که در ادامه آن را میخوانید:
اخبار این روزهای شرکت مهرام را حتماً دنبال میکنید؛ آخرین خبرها حکایت از تعطیلی چندروزه این شرکت و بدهیهای سنگین و کمبود نقدینگی برای مدیران آن دارد. پیش از آنکه حال و روز امروز مهرام را از زبان شما بشنویم و اینکه چه شد که مهرام را به تعبیری که خود شما چندین بار اظهار کردهاید، از دست شما درآوردند، قدری از ابتدای راهاندازی این واحد تولیدی بگویید.
مهرام را در سال ۱۳۴۹ راهاندازی کردم. آن هم با سرمایهای که برای نسل امروز غیرقابلباور است؛ یک میلیون تومان. یک میلیون تومان برای تاسیس این کارخانه تولیدی کنار گذاشتم و توانستم با ۱۳ پرسنل چراغ آن را روشن کنم. خب برای خیلیها این کار تقریباً نشدنی است البته اگر با حساب و کتاب امروز سراغ آن برویم. ولی من مهرام را با همین شرایط راهاندازی کردم.
در ابتدا هم هدف مهرام، بازار داخل کشور بود. مواد غذایی مانند سس و رب گوجهفرنگی را با بهترین تولیدات داخل تهیه و روانه بازار میکردیم. بعدها که کمی جان گرفتیم و توانستیم روی پای خود بایستیم و حرفی برای زدن داشته باشیم، سراغ تولید دیگر فرآوردهها مانند خیارشور و انواع ترشیها هم رفتیم که بازار خوبی هم برای ما به ارمغان آورد.
سپس تصمیم گرفتیم همزمان با بازار داخل، نیمنگاهی هم به خارج از کشور داشته باشیم. این شد که توسعه صادرات محصولات مهرام به یکی از محورهای اصلی و ساختار این شرکت تبدیل شد. روند تولید و صادرات محصولات مهرام تداوم داشت تا اینکه به جنگ تحمیلی برخوردیم و به دلیل مشکلاتی که در زیرساختهای صادراتی از جمله حملونقل و تامین ارز به وجود آمد، صادرات ما دچار اختلال شد.
اما پس از خاتمه جنگ، چرخ صادرات دوباره به گردش افتاد با این تفاوت که اینبار ما تجربه و شناخت بازار بهتری به دست آورده بودیم. در این مدت، همکاریهایی نیز با برخی شرکتها و برندهای معتبر بینالمللی برای مهرام اتفاق افتاد که البته تا حدودی نیز ناکام ماند که دلیلی جز ضعف زیرساختی اقتصاد و صادرات ایران نداشت.
به طور مثال، پس از پایان جنگ، نمایندگانی از یک موسسه بزرگ سوئیسی به ایران آمدند که این شرکت تامینکننده بخشی از نیاز مواد خوراکی بازار اروپا بود. در ملاقاتی که آنها از مهرام داشتند، خواستار خرید و واردات حجم بالایی از میوههای پالپشده از ایران بودند تا در تولید فرآوردههای شیرینی این واحد تولیدی به کار گرفته شود. وقتی از آنها سوال کردم چرا میوههای ایران برای شما تا این اندازه مهم است، گفتند ما خیلی از میوههای دنیا را آزمایش کردهایم اما سیب، گلابی و هلو ایران عطر و طعمی دارد که در کمتر نقطهای از جهان میتوان آن را یافت و میخواهیم از این میوهها برای تولیدات شیرینی خود استفاده کنیم.
در همان زمان، من با همکاری کارشناسان مهرام طرحی را منحصراً برای صادرات تدوین کردیم و برای مسوولان وزارت صنایع فرستادیم. این طرح خوشبختانه از وزارت صنایع وقت مجوز گرفت و تصمیم گرفتیم واحد تولیدی میوههای پالپشده را در ایران راهاندازی و منحصراً تولیدات این کارخانه را برای بازار مشترک اروپا ارسال کنیم، اما به دلیل مشکلات ارزی که کشور در آن زمان دست به گریبان آن بود، این طرح عقیم ماند.
به جز این طرح که به گفته شما ناکام ماند، مهرام ه محصولات دیگری توانسته بود به بازارهای اروپایی و سایر کشورها صادر کند؟
مهرام در ن موقع صادرات خود را داشت و توانسته بود آن را حفظ کند. به طور نمونه، در همان زمان یعنی پس از پایان جنگ، مرتب هر ماه یک کانتینر محصول ترشی سیر به آلمان صادر میکردیم. این بازار هم به این دلیل برای مهرام پراهمیت بود که مصرف سیر در آلمان بسیار بالا بود و همچنان نیز همینطور است. ما طی مطالعهای که در آن زمان صورت دادیم، متوجه شدیم سیر یونان در آلمان مصرف زیادی دارد و با کمی دستکاری در اسانس سیر ایران، توانستیم محصولی تولید کنیم که باب میل آلمانیها بود. در واقع با فرمول آنها محصولات سیر را به آلمان صادر میکردیم.
همانطور که میدانید، ایران در ردیف ششم یا هفتم صادرات محصولات کشاورزی در دنیا قرار دارد اما آنچه در ایران وجود ندارد، بنادر و سردخانههای بندری برای صادرات محصولات کشاورزی و غذایی است. نه آنکه در ایران بندر نداریم، نه؛ بلکه آنچه امروز در دست داریم، قدرت و تکاپوی صادرات این حجم از محصولات کشاروزی را که در کشور تولید میشود، ندارد.
در حالی که در کشورهای توسعهیافته و آنهایی که صادراتمحور هستند، زیرساختها برای صادرات تولیدات آن کشورها فراهم است و ابتدا به دنبال توسعه این زیرساختها میروند و برای آن نیز هزینه میکنند. یکی از همین کشورها، هلند است؛ امروز بررسیها نشان میدهد صادرات گل از این کشور اروپایی رقمی معادل بیش از ۸۰ درصد صادرات محصولات نفتی ایران دارد.
حال آنکه ما نیز در ایران اگر تنها به منطقه دلیجان که هلند کوچکی است رسیدگی کنیم و توسعه تولید و صادرات گل از این منطقه را تقویت کنیم، به جرات میتوانم بگویم که بخشی از نیازهای کشور به دلارهای نفتی برداشته میشود. اما این اتفاق، یک شرط دارد و آن اینکه باید همان کاری را کنیم که اماراتیها میکنند؛ اینکه برای صادرات گل به کشورهای دیگر، ناوگان هواپیمایی را داشته باشیم همانطور که اماراتیها آن را دارند.
به صادرات محصولات مهرام در سالهای نهچندان دور بازمیگردم. رب گوجهفرنگی یکی از محصولات مهم صادراتی ایران است که در دورهای توان مهرام در این بخش چشمگیر بود. البته نباید از کیفیت و مرغوبیت گوجههای تولیدی در ایران چیزی نگفت؛ در ایران بهترین گوجهفرنگی با مرغوبیت و کیفیت از هر لحاظ که بخواهید تولید میشود که مورد اذعان بسیاری دیگر از کشورها هم هست. به خاطر دارم در دورهای که هدایت مهرام را به دست داشتم، برای بررسی بازار رب گوجهفرنگی ایتالیا به این کشور سفر کردم.
ایتالیا یکی از بزرگترین صادرکنندگان رب گوجهفرنگی جهان است و جالب آنکه ما در ایران به همین کشور رب گوجهفرنگی صادر میکردیم و امروز نیز این صادرات البته با حجم اندکتر صورت میگیرد؛ چرا که حجم عمدهای از تولیدات رب گوجهفرنگی ایران به کشورهای افغانستان، عراق و امارات متحده عربی صادر میشود و بازار این کشورها یکی از طرفداران اصلی رب گوجهفرنگی ایران شده است. حال آنکه صادرات رب گوجهفرنگی به ایتالیا از ایران، در قالب بستهبندیهای ۲۰کیلویی و ۵۰کیلویی است که در این کشور به بستههای کوچکتر تبدیل شده و با برند ایتالیا به دیگر نقاط جهان صادر میشود.
در آن سفر به کشور ایتالیا، متوجه شدم در مزارع گوجهفرنگی این کشور به وسیله ادوات و دستگاههای کشاورزی موادی را روی بوتههای سبز گوجهفرنگی پخش میکنند. ابتدا تصور کردم که اینها سم و کودهای شیمیایی است وقتی که سوال کردم گفتند به مزرعه گوجهفرنگی موادی پاشیده میشود که گوجهها رنگ بگیرد.
بنابراین متوجه شدم که رنگ و کیفیت تولیدات گوجهفرنگی ایتالیا با آنچه در ایران تولید میشود تفاوت زیادی دارد؛ حال آنکه در ایران رنگ محصولات گوجهفرنگی کاملاً طبیعی است. اینجا بود که برای صادرات رب گوجهفرنگی به کشور ایتالیا که یکی از قطبهای صادراتی این محصول در جهان است وارد عمل شدیم و با توجه به آنکه مرغوبیت تولیدات ایرانی حرف اول را میزد، برای تصاحب بازار رب گوجهفرنگی ایتالیا خیز برداشتیم که تا حدودی نیز موفق بودیم.
اقتصاد ایران آنلاین