کشاورزی
ایران به رغم جایگاه نسبتاً تعیینکننده در اقتصاد کلان
و در حوزه تولید ارزش افزوده ملی و دارا بودن حداقل 14 درصد از سود ناخالص ملی طی
سالیان متمادی گذشته به عنوان بخش فراموش شده و در چارچوب بودجههای جاری ادامه
حیات داده است، جز مواردی از تصویب بودجههایی خارج از نظام متداول بودجهبندی بین
سالهای 1389 تا 1391برای گسترش سامانههای نوین آبیاری، که غالباً دو سال آخر آن
تخصیص داده نشده عنایت و توجه به کشاورزی از دریچه تامین نیاز مصرفکنندگان به
موادغذایی ضروری به هر طریق و با هر قیمت از داخل و خارج بوده است، هرگز هیچ سیاستمداری
سؤال نمیکرد کشاورزی داریم یا نداریم و آیا این کشاورزی از زیرساختهای لازم
برخوردار است یا خیر، همیش سؤال این بود که گندم کافی، غلات، تخممرغ، گوشت مرغ،
گوشت قرمز چه از منابع داخلی و چه خارجی تا آن اندازه هست که گرانی نشود و صدای
مردم درنیاید، عدهای نیز تصور میکردند که حمایت از کشاورزی همین است و از این
منظر اصولاً کشاورزی و کشاورزان دیده نمیشدند
و به تبع آن صدای آنان نیز به جائی نمیرسید،
وقتی مرغ، تخممرغ یا سایر فرآوردهها کم یا گران میشد نامی از مرغدار، دامدار،
کشاورز گندمکار و باغدار به میان میآمد، آن هم به عنوان متهم و نه تولیدکننده و
یا ایجادکننده ارزش افزوده ملی 14 درصد و قس علیهذا، بودجهای بود که صرف حقوق،
مأموریت و حفظ نگهداری اماکن دولتی و بعضی جلسات و کنفرانسها و سمینارهای غالباً
نمایشی میشد، به گونهای که گفته میشد اکثر مؤسسات تحقیقاتی عریض و طویل با
عناوین پرطمطراق و پرجاذبه در بهترین شرایط فقط میتوانستند 7 درصد از بودجه
دریافتی را صرف کارهای تحقیقاتی کنند،... در چنین شرایطی شاهد تحولی دورانساز در بخش کشاورزی هستیم گرچه نمیتوان آنچه
در حال وقوع است را همچون هند، انقلاب سبز نامید اما میتوان از آن در صورت تامین
انتظارات و تحقق یافتن و نهایی شدن برنامهها، به عنوان "تغییرات آرام و
بی صدا" یاد کرد زیرا به دور از هیاهوهای پندارگرایانه پیشین که یکباره
اعلام میشد قرار است 2 میلیون
هکتار زمینهای جدید ظرف دو سال
زیر کشت رود یا مثلاً تلقی بیحاصل عوام فریبانه که
شرایط برای واگذاری حداقل ده هزار مترمربع زمین به تمامی متقاضیان برای احداث باغ
شهر وجود دارد، اکنون شاهد هستیم بیآنکه کنفرانس یا
نشستی مطبوعاتی و رسانهای در میان باشد و یا خبری از قبل اعلام شود، دکتر
عبدالمهدی بخشنده معاون برنامهریزی و اقتصادی وزارت جهادکشاورزی در روزهای پایانی
تیر ماه گذشته در آئین ضیافت افطار در باغ لاله تهران در جمع خبرنگاران روزنامهها،
سایتهای خبری و مدیران مجلات تخصصی و به اصرار ایشان که "سخنی بگویید"
از پروژههای در دست اقدام در حوزه زیرساختهای
کشاورزی به گونهای یاد میکند که اگر تحقق یابند قطعاً فراتر از یک تحول در
کشاورزی اثر گذارند و بیشتر شایسته است با
توجه به رکود گذشته و غفلت تاریخی نسبت به کشاورزی بگوییم "انقلابی در
سکوت طراحی شده است".
10
میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای نوسازی و تجهیز اراضی با موافقت مقام معظم
رهبری که در اتاق پایاپای بانک مرکزی به ریال تبدیل و جذب خواهد شد، همچنین اختصاص
8 میلیارد دلار دیگر از همین صندوق باز هم با کسب موافقت مقام معظم رهبری برای
جلوگیری از خروج 10 میلیارد مترمکعب آب رودخانههای
مرزی برای استفاده در بالغ بر 437 هزار هکتار اراضی کشاورزی در استانهای
آذربایجان، کردستان، کرمانشاه، ایلام و سیستان و بلوچستان همه نشان از برآمد توجهی
تاریخی به توسعه پایدار کشاورزی کشور دارد.
اگر
دقت کنیم که بخش کشاورزی در سنوات گذشته و طبق قانون فقط میتوانست از 5/5 درصد
منابع صندوق توسعه ملی، آنهم با دشواری استفاده کند و 90 درصد منابع این صندوق به
سایر بخشهای اقتصاد همچون، صنعت، معدن و خدمات اختصاص مییافت درمییابیم که در آستانه
انقلابی در بخش کشاورزی هستیم. دکتر عبدالمهدی بخشنده میگوید: موافقت با تخصیص 10
میلیارد دلار منوط به تخصیص یک میلیارد و 500 میلیون دلار از این رقم برای نوسازی
و تجهیز 550 هزار هکتار از اراضی خوزستان و ایلام است که طرح آن عملیاتی و قسط
نخست آن به مبلغ 250 میلیون دلار نیز دریافت شده است. این نکته حائز اهمیت است که
طرحهایی که قرار است این مبالغ را پس از تبدیل به ریال جذب نمایند تدوین و در
مرحله اجرا قرار دارند، مثلاً در 105 هزار هکتار از اراضی خوزستان و ایلام امکان
کار فراهم شده است که خود بیسابقه است. وی یادآور میشود: با موافقت مقام رهبری
مبلغ 500 میلیون دلار برای احیای 46 هزار هکتار از اراضی دشت سیستان اختصاص یافته
و روز 29 تیر ماه نیز مبلغ هزار میلیارد تومان برای اجرای آبیاری تحت فشار در سطحی
بالغ بر 200 هزار هکتار در سال 93 در جلسه هیات دولت به تصویب رسید. خارج از این اخبار
اگر به جمع این مبالغ، اعتبار 15 هزار میلیارد تومانی (یعنی 5 میلیارد دلار) برای
احیای دریاچه ارومیه را نیز، که باز هم به نوعی در جهت توسعه پایدار کشاورزی به
شمار میرود اضافه کنیم، کشاورزی با رقمی بالغ بر 56 هزار میلیارد تومان اعتبار
قابل اتکا طی حداکثر 10 سال آینده مواجه است و البته این اعتبارات به رغم مخاطراتی
که در بازپرداخت آنها وجود دارد خارج از بودجههای جاری سالانه تخصیص مییابند. این
اعتبارات با تلاش مستمر بیآنکه قبلاً رسانهای شوند و با ارائه طرحهای توجیهی مورد قبول
برای توسعه پایدار کشاورزی که نتایجی دیر هنگام دارند تأمین شدهاند، گفتنی است
اگر این پروژهها وارد مرحله اجرا شوند، هم روند، حجمی حداقل حدود 20 درصد این
مبالغ نیز از سوی بخش خصوصی به جانب خود جذب خواهند کرد.
نگرانیها و مخاطرات
باید
گفت دریافت این منابع به صورت وامهای 7 ساله است که بازپرداخت آنها را دولت تضمین
کرده و در اتاق پایاپای بانک مرکزی به ریال تبدیل و در اختیار طرحها و پروژهها
قرار میگیرند ولی بازپرداخت آنها به صورت ارزی، با نرخ روز و البته سود 5 درصدی
خواهد بود، اگر نرخ ارز در زمانهای بازپرداخت افزایش پیدا کند تردیدی نیست که
دولتهای بعدی با حجم عظیمی بدهی و یک زیان انباشته مواجه خواهند بود و اگر طرحها به هر دلیل در مراحل اجرائی به درستی و طبق
اصول علمی و دانش روز اجرا نشوند این زیان افزونتر خواهد شد. این پدیده بارها و در
همین زمینهها اتفا افتاده است
و بخش خصوصی وام گیرنده از صندوق توسعه یا همان صندوق ذخیره ارزی به دلیل افزایش
بسیار و حتی چند برابر شدن نرخ ارز قادر به بازپرداخت نشده است، اینکه بدهی ناشی
از احتمال وقوع این اتفاق بر عهده کشاورزی و یا کشاورزان خواهد بود مبهم است، اما
آنچه مسلم است هدایت این اعتبارات به تجهیز زیرساختهای کشاورزی به ویژه در مناطق
مرزی چون خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان شرقی و غربی، کردستان، ایلام و
کرمانشاه از جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی ستودنی و تحسین برانگیز است.
مخاطره
دیگر بیتوجهی
به اطلاعرسانی و فرهنگسازی
این
که در ابتدای این گفتار اصرار داشتم که این رخداد مهم، انقلاب سبز، همانند آنچه در
هند اتفاق افتاد نامیده نشود به این دلیل است که انقلاب سبز هند با اشاعه فرهنگ و
آگاهی گسترده و همراه کردن بخش عمدهای از مردم و شاید
تمامی فعالان بخش کشاورزی آغاز و به نتیجه رسید اما در کشور ما، به دلایلی که هنوز
آشکار نیست و شاید به دلیل اجتناب از "هیاهوهای بسیار برای هیچ" که پیش
از این در دولتها وجود داشته است، موضوع در سکوت صورت گرفته است که البته شاید
مصلحت همین است، ولی حال که مصوب شده است نمیتوان بدون اطلاعرسانی گسترده برای جلب مشارکت مردم و همراهی و
همکاری آنان و در نهایت فرهنگسازی، بیصدا پروژهها
را اجرا کرد، شور و هیجان مبتنی بر واقعیت، ایجاد امیدواری، نوید اشتغال، فراخوان
صاحبنظران، جلب مشارکت
بخش خصوصی، فراهم کردن امکان جذب متخصصان، نیروهای جوان و خوش فکر و آماده
خدمتگزاری و صدها مصداق و مورد دیگر در کشاورزی کشور، آشکارا و به طرز اسفباری در آنچه قرار است تحقق یابد در طرحها و برنامهها دیده نمیشود و این ضعف و
نارسایی تاریخی مجریان در اجرای هر پروژهای توسط دولتهاست که اگر با فرهنگسازی
عمومی و همدلی اهالی همراه نباشد آب در غربال ریختن است! تجربه 60 سال گذشته به
ویژه از سالهای 40 شمسی به بعد آشکار میسازد توسعه از بالا هر چقدر هم که حساب
شده، دقیق، فنی و با اعتبارات کافی تدوین شده باشد، اگر عنصر گسترش آگاهی و
مقبولیت عموم مردم را با خود نداشته باشد شکست خواهد خورد. کافی است ساکنان مناطق
و اهالی استانها متوجه نشوند که دستاورد این طرحها نصیب آنها میشود و در واقع
متعلق به آنهاست، حتی اگر بطور مستقیم در آنها ذینفع و مشغول به کار نباشند، اگر
حاصل آن را متعلق به دولتها بدانند بدون شک نوعی تقابلجوئی
یا بیتوجهی و بیتفاوتی زیانآور گسترش خواهد یافت، پس موضوع
اطلاعرسانی و فرهنگسازی و توصیف و تشریح
طرحها و اقدامات از طریق مطبوعات و رسانهها همانند سلسله اعصاب این پروژهها
ضروری، حیاتبخش و هشداردهنده است و اگر نباشد مخاطرهآمیز خواهد بود. در کنار این
امر بایستی انحصار تصمیمگیری در قالب ساختارهای شبه دولتی و دولتی نیز که امکان
حضور رقابت و استفاده از مشارکت مجموعه ظرفیتهای کشور را محدود خواهد نمود بایستی
به این نگرانی افزود.