حکایت شیر را میگویم که در کشور ما داستانی غمانگیز است چه آن هنگام که گاو شیری علوفه کافی ندارد و اگر دارد گران و با قیمت سرسامآور بدست آمده چه وقتی که گاو زبان بسته بیماری شاربُن میگیرد یا دچار ورم پستان و لنکش و هزار درد بیدرمان میشود که برای هر قلم دارویش باید "در" به "در" گشت و پول نقد یا اعتبار کلان صرف کرد، تا وقتی که در هوای 40 درجه یا کمتر شیر بدست میآید و باید حتماً در "شیر سردکن" قرار گیرد و ماجرای حمل و نقل شیر و تحویل به کارخانه و گرفتن پولش با مدت، و تا وقتی که وارد کارخانه میشود و تکمیل و تبدیل، پاستوریزه، هموژنیزه، پنیر، کره، ماست و انواع و اقسام فرآوردههای دیگر که به 1000 قلم شاید هم بیشتر بالغ شود. تا میرسد به دست مصرفکننده، مصرفکنندگانی که گفته میشود اغلب آنان قدرت خرید کافی ندارند، در واقع حکایت غمانگیز "شیر" پس از این همه پیچ و خم و سربالایی و سرازیری به گونهای دیگر و آن اینکه خریداری شود یا نشود، شروع میشود، گرچه پنیر، کره و ماستش ممکن است چند صباحی بیشتر قابل نگهداری باشد ولی بیشتر انواع "شیر" چنین نیست به "روز" یا "دو روزه" باید مصرف شود، تازه در این حیص و بیص یک کارشناس پیدا میشود که یکباره اعلام میکند دامداران "وایت تکس" را قاطی شیر میکنند، وقتی بحث در میگیرد عدهای دیگر هم بدون مطالعه و تحقیق برای اظهار فضل و دانش با استدلالی ظاهراً علمی میگویند برای اینکه دیرتر بریده شود، یعنی اسیدیتهاش بالا نردود و تُرش نشود و کارخانجات آن را خریداری کنند، لذا داخل شیر تحویلی "وایت تکس" میریزند!
یا للعجب! این خبر که انعکاس مییابد در ذهن اکثر مردم مینشیند و فراتر از مرزها نیز میرود، مردم حوصله ندارند که تکذیبیهها و یا بحثهای بعدی را دنبال کنند، باور کنید همین چند وقت پیش در آن سر دنیا و در یک کشور کاملاً پیشرفته یک فرد دانشگاهی یقه این نگارنده را گرفته بود که شما چگونه شیری را که در آن "وایت تکس" میریزند تناول میکنید، حالتان به هم نمیخورد؟ و با تفرعن یک انسان تمام خوشبخت که گویا همین دیروز بلیط بخت آزماییاش برنده شده و مثلاً در گوشهای از بهشت زندگی میکند و ما همگی در جهنم! میگفت بیچاره ملت ایران! گرچه گریبانش را گرفتم و تا یک ساعت تمام بی کم و کاست مُخَش را با انواع جملات جاننواز مالش دادم ولی آخر سر برای خلاصی گفت: به من چه! اخبار خودتان گفت منظورش رسانههای خودتان این خبر را اعلام کردهاند! به هر حال چند سال از اعلام این نظر مثلاً کارشناسی استفاده "وایت تکس" در شیر میگذرد ولی هنوز ذهنیت به وجود آمده از آن، در میان افکار عمومی داخل و خارج وجود دارد، و اگر در فلان گوشه دنیا در مورد شیر تولید شده در ایران، بحث و گفتگویی به میان آید بلافاصله و قبل از هر چیزی میگویند راستی ماجرای استفاده از "وایت تکس" در شیر هنوز هست!؟ زیرا یکی از خاصیتهای افکار عمومی نه در ایران بلکه در تمامی نقاط جهان همین است به ویژه وقتی آموزههای و دانش عمومی کمتر در میان جامعه مخاطب انتشار مییابد و آن هنگام نیز که کسی به خود زحمت ندهد که توضیح یا تفسیری ارائه دهد و استدلالی به میان آورد، موضوع ماندگاری یک خبر نادرست در اذهان تثبیت میشود، زیرا صاحبان سرمایهها، صنایع، انجمنها و تشکلهای صنفی از انواع مختلف برای توضیح، تفسیر، تحلیل، استدلال بودجهای را برای ارتقاء دانش عمومی مرتبط به فعالیت و کار خود و از طریق رسانهها عمومی و همگانی تعریف نمیکنند، یا خبر میدهند یا خبرها را "به خیال خود" تکذیب میکنند. کلاً این سرزمین خبر زده است و البته تکذیب اخبار بدون تشریح و طرح گفتمان مُتّقُن علمی وقتی فقط تکذیب باشد تاثیر بسیار اندکی در اذهان دارد، مردم غالباً چنین برداشت میکنند که معلومه! هیچ بقالی نمیگوید ماست من تُرش است! حتماً چیزی هست که اخبارش در رسانهها و روزنامهها انعکاس مییابد. پس آنچه که میماند استفاده "وایت تکس" در شیر است نه تکذیب آن!
در چنین شرایطی با عنایت به ویژگی خاص افکار عمومی جامعه که به دلایل مختلف از جمله گرانی ارزاق و سایر اقلام خوراکی نوعی بیاعتمادی و بدبینی وجود دارد وزیری تحصیل کرده، فرهیخته و باسوادی که بیش از اینها از ایشان انتظار میرفت یکباره میپَرد وسط گود و گُرز گران "روغن پالم" را در میدان سلامت مردم با فصاحت و بلاغت بر دور سر میچرخاند که "مگر دشمن است آنکه آید به جنگ، .... به دورش بدوزَم به تیر خَدَنگ" و بر تمامی بار آبگینه شیری و صنایع لبنی میکوبد و میگوید مردم باید بدانند بابت چه کالایی پول میدهند! این وزیر بیتاب که احتمالاً نگران "تمامی ابعاد سلامت مردم" است! حتی فرصت و فراغت و افتخار اعلام این خبر و کشف استفاده از "روغن پالم" در صنایع لبنی را از تمامی مدیران کل دوایر زیرمجموعه خود و حتی کارشناسان بخشی سلب میکند و میخواهد خود قهرمان اعلام این خبر در میان افکار عمومی جمعیت 75 میلیونی کشور باشد، خبر در حد یک مدیرکل یکی از دوایر زیر مجموعه بود آنهم نه خطاب به مردم بلکه خطاب به کارخانه یا کارخانجات صنایع لبنی متخلف و البته مشروط که مثلاً هیچ کارخانهای از مجموعه صنایع لبنی حق استفاده از "روغن پالم" در فرآوردههای خود را ندارد و اگر مشاهده شود یا تداوم یابد، پروانه کارخانه متخلف باطل میشود، اعلام خبر با مقدمهای که موضوع به رئیس جمهور و وزیرجهادکشاورزی نیز گزارش شده است مردم را به این تصور سوق میدهد که "روغن پالم" یک سم کشنده سرطانزا است که باید هر تنابندهای از یک فَرسخی آن عبور کند که مبادا به یک بیماری کشنده مبتلا شود، سمی که حتماً وزیر بهداشت تحصیل کرده کشور ما هم بخوبی میداند که سالیانه یک میلیون تن از آن وارد کشور میشود و البته برای استفاده در انواع و اقسام غذاهای مورد مصرف مردم که به صورت روغن خوراکی فرآوری میشود، از نوعی درخت نخل که عمدتاً در کشورهای آفریقایی بدست میآید، روغنی است گیاهی که به هر اندازه برای افزایش میزان چربی فرآوردههای لبنی استفاده شود تخلف به شمار میرود و جایز نیست مگر کارخانه استفاده کننده از این روغن در مواد لبنی از یکی از ادارات مربوط وزارت بهداشت پروانه مختص به این "کاربرد" را داشته باشد و صد البته باید بر روی بستهبندی میزان و درصد استفاده از این روغن را به صورت خوانا و برجسته چاپ نماید! حال چقدر باید توضیح داد که امکان استفاده از "وایت تکس" در شیر برای جلوگیری از فاسد شدن آن کاملاً نادرست است، چقدر باید استدلال کرد که استفاده از "روغن پالم" در صنایع لبنی قاعده نبوده ممکن است استثناء و مقطعی بوده باشد، مسلماً در اذهان عمومی بصورت استفاده "عام" در صنایع لبنی باقی خواهد ماند همین جمعه گذشته روز 17 مرداد برای کنجکاوی جلوی یکی از فروشگاههای مواد لبنی در میدان میوه و ترهبار شهرک غرب چند دقیقهای ایستادم یک مشتری آمد و با مسخره گفت آقا یک بسته شیر که آقایان در آن "روغن پالم" استفاده میکنند دارید، و تکرار کرد همین شیرهای چرب روغندار را میگویم! مگر چند نفر همچون حسین چمنی، مشاور عالی صنایع شیر ایران (پگاه) یا رضا باکری، دبیر انجمن شیر کشور داریم که با شجاعت و بدون ملاحظه برای روشن شدن افکار عمومی و به دفاع از تولید و مصرف شیر برای سلامت جامعه پا به میدان تشریح و توضیح و گفتگو میگذارند طبعاً ذهنیت استفاده از "روغن پالم" در صنایع لبنی برای مدتهای مدید باقی خواهد ماند بیآنکه افکار عمومی دقیقاً از میزان واقعی این تخلف در صنایع شیر کشور مطلع شوند، بهانههای زیادی در میان مردم وجود دارد که از مصرف شیر و مواد لبنی خودداری کنند و اینگونه خبرها نیز به کاهش مصرف این ماده غذایی که جایگزین ندارد و یک شاخص سلامتی است آسیب میرساند، بدتر آنکه گفته میشود کارخانه متخلف توپ را به زمین دامداران که تریبونی هم ندارند شوت کرده است که ما شیر ترکیب شده با "روغن پالم" را از دامداران خریداری کردهایم، و این ماجرا همچنان در قالب خبر و تکذیب خبر ادامه خواهد یافت.
آیا اعلام کننده این خبر یعنی وزیر بهداشت آنهم به این شکل کلی و غیردقیق، میتواند ادعا کند آنچه که در فرآیند انعکاس اتفاق افتاده و خواهد افتاد در جهت شفافیت و نهایتاً حفظ سلامت مردم است؟
منصور انصاری
مدیر و دبیر هیات تحریریه
مجله دامپروران