همه شیرازیهایی که امروز بیش از 30 سال دارند به یاد میآورند روزهای خوشی که همه فرآوردهها در خانه بهعمل میآمد و زنان خانهدار با حوصله و وسواس، برای یکسال خانواده، ترشی، عرقیات و آبلیمو و.... تهیه میکردند.
اما روزهای پایان مرداد و شهریور تا اوایل مهر، فصل لیمو بود، لیموهای درشتی که بدون هیچ افزودنی، درشت شده بود، با پوستی سبز متمایل به زرد که از مناطق مرکبات خیز مانند جهرم به سمت شیراز سرازیر میشد و بازار را با بوی خوشش پر میکرد.
لیموهای تازهخوری، جدا و لیموی آبگیری، جدا و مقابل مغازهها پر بود از زنان و مردانی که باید مصرف یکسالشان را پیشبینی میکردند و لیمو میخریدند.
اول فصل لیمو، قرار و مدارها برای خرید لیمویی پوستنازک و سبز گذاشته میشد و هر خانواده بسته به تعداد اعضا، خریدش را انجام میداد و لیموها در جایی که محل عبور و مرور نباشد پهن میشد تا آب پوست آن بهاندازه کافی، خشک و آماده آبگیری شود. استاد آبلیموگیر که معمولا همان فالودهبند محل بود، از اول صبح با بساط آبلیموگیری به خانه میآمد، اگرچه خانوادههای عیالوار، معمولا خودشان کارگاه آبلیموگیری را در خانه داشتند.
تغار سفالی که لعابی فیروزهای خوشرنگ درون آن را پوشانده بود روی یک کرسی مستقر شده و تختهای که حداقل یکسوم قطر تغار را بپوشاند لبهآن گذاشته میشد و یک توری نازک از زیر تخته گذرانده و روی چوبی که در ارتفاعی بالاتر از سر فرد آبلیموگیر، قرار داشت و مهار شده بود، میانداختند و سهنفر دستبه کار آبلیمو گیری میشدند.
اینکه همه باید قبل از گرفتن آبلیمو، ابتدا وضو گرفته و دستهایشان را بهخوبی بشویند و در هنگام کار جز به اضطرار محل را ترک نکنند از آداب اصلی بود که ترک نمیشد، بسمالله میگفتند و شروع میکردند، یکی با چاقویی که مانند داسی کوچک، دستهای چوبی داشت و سر آن تیز و هلالی شکل بود، لیموهای آماده و شسته شده که درون تشتی پر از آب غوطهور بودند را چاک میداد، بهاندازه و بهقاعده، و آنها را در یک ظرف چوبی یا سفالی میریخت.
آن روزها هیچ یک از ابزار کار فلزی یا پلاستیکی نبود، شیشه، پارچه، چوب و سفال، رکن اصلی ظروفی بود که برای آبلیمو و آبغوره استفاده میشد زیرا اسید این دو محصول خاصیت خورندگی داشت و ممکن بود در ظروف پلاستیلی و فلزی خورندگی ایجاد کند.
استاد آبلیموگیر با مهارتی خاص و با سرعت لیمو را روی تخته میگذاشت بهنحوی که چاک لیمو بهسمت توری باشد، بعد ضربهای با وردنه چوبی بر سر لیمو زده و آن را میفشرد، توری باعث میشد ذرات آبلیمو و افشرههای آن در صورت پرتاب، مهار شود و از طرفی در ابتدای کار آبلیمو صاف میشد و هسته و لرد آن به درون آب راه پیدا نمیکرد.
بهازای عضو بالغ خانواده حداکثر 5 کیلو لیمو کفایت یکسال را میداد، اگر لیمو مرغوب و پر آب بود، با ده کیلو لیمو یک خانواده چهارنفره و پرمصرف شیرازی میتوانست یکسال را بهخوبی سر کند.
آبلیمو پس از اتمام کار بار دیگر صاف میشد و درون قرابههایی شیشهای که دور آن را با حصیر تهیه شده از برگ خرما پوشانده بودند و در آن هم بوچپنبهای میگذاشتند، ریخته میشد و برای نگهداری به محلی دور از نور خورشید منتقل میشد.
هیچ یک از شهروندان شیرازی حاضر نبودند آبلیمو و لیمویی که در مقابل آفتاب مستقیم و غیرمستقیم قرار میگرفتند، را استفاده کنند زیرا معتقد بودند که این آبلیمو تبدیل به سم شده است، بنابراین تمام ظروف شیشهای که برای نگهداری آب لیمو استفاده میشد، رنگی بود. هر خانواده بهاندازه مصرف یکماه خود آبلیمو را درون شیشه میکرد و مابقی را در قرابه کرده و در انباری نگهداری میکردند.
اما امروز با دیروز بسیار متفاوت است، خانوادهها آبلیمو را از بازار تهیه میکنند، آب لیموی سبز و خوشرنگی که در بطریهای روشن با مارکهای مختلف در هر مغازهای دیده میشود، آبلیموهایی که ساعتها مقابل آفتاب لمداده و انوار این ستاره تابناک آسمانی، اجزای آن را دگرگون ساخته است.
امروز حتی آن خانوادههای اصیل هم که آبلیموی مصرفی شان را شخصا تهیه میکنند، دیگر قرابه ندارند و بهجای آن ظروف بیست لیتری پلاستیکی جایگزین شده است، همانگونه که جای استاد آبلیمو گیر و تغار و تخته را دستگاهی فلزی که با صدای گوشخراش همه اجزای لیمو را له و لورده میکند، گرفته است، شاید بههمین خاطر آبلیموها مزه گذشته را ندارد، طعم آن از بین رفته و خیلی زود رنگ عوض میکند و به تلخی میرسد.
اینروزها کسی بهدنبال لیموی پوست سبز وقت تلف نمیکند، حتی خیلی از فروشندهها لیموی زردی را کنار خیابان به خلقالله میفروشند، لیمویی که بیشتر به کار تزیین غذا و سفره میخورد نه آبلیمو گرفتن.
این روزها رنگ آبلیمو اگر سالها هم بماند همچنان سبز است! حتی اگر آن را مقابل آفتاب و در ظرفی غیر شیشهای یا سفالی که رنگی روشن دارد و آفتاب از آن بهراحتی میگذرد، بگذارند، رنگش تغییری نمیکند!
لیمویی که مدیرکل استاندارد فارس آنها را غیراستاندارد خوانده است و اما هیچ دستگاهی در جهت جمعآوری آنها اقدامی نمیکند.
شیشههای آبلیموی سبز و خوشرنگ در ورودی شمالی شیراز کنار جاده عرضه میشود و مسافران بسیاری بهخیال آنکه آبلیموی شیراز را خریدهاند، آنها را خریداری و مصرف میکنند، غافل از اینکه این آبلیمو نیست!
اگرچه در همین وانفسای مدرنیزه شدن، هنوز هم میشود خانوادههایی را یافت که آب لیمو را دستافشار میگیرند، با همان روشهای سنتی، تعدادشان شاید اندک باشد اما هستند و کاش این سنت ادامه داشته باشد، کاش دوباره بهجای ماشینهایی که لیمو را با پوست و هسته له میکند و مزه آب لیمیش گس و گاه تلخ است، همان تغار و وردنه بود و استاد آبلیمو گیر!
آبلیمو و لیمو، هنوز هم یکی از سوغاتهای شیراز است، مثل نارنج و بهار نارنج، سوغاتی که خیلیها مزه آن را چشیدهاند و خیلی دیگر نه، اما تاکید به همه مسافران این است که خرید آبلیمو را از مغازههایی که دارای شناسههای کسب هستند انجام دهند و از خرید آبلیموی عرضه شده در کنار جادهها پرهیز کنند.
آبلیموی دستافشار واقعی بهلحاظ شکل و شیوه کار، متاعی بسیار ارزشمند است که امروزه بههیچ عنوان هیچ دکانداری برای عرضه عموم ندارد، آبلیمو اگر در شیشه روشن نگهداری شود، رنگش به مرور زمان تغییر میکند، بنابراین ثابت ماندن رنگ بهدلیل افزوده شدن مواد نگهدارنده است یا اینکه از اصل کار، تقلبی در آن اعمال شده است.
اگرچه آبلیموی دستافشاری که در قرابه هم نگهداری میشود همواره بعد از مدتی تغییر رنگ میدهد، اما این تغییر رنگ بهدلیل فعل و انفعالات شیمیایی ترکیب آبلیمو بدون هیچ افزودنی است و مشکلی برای سلامت ایجاد نکرده و نمیکند و اگر کمی ظرف را هنگام مصرف حرکت بدهیم، رنگ تاحدودی به حالت اولیه باز میگردد.
ایسنا