پاسخگویی به این پرسش با توجه به این که برخی منتقدان ، سیاستگذاران بخش کشاورزی و به عبارتی دولت را مقصر این وضعیت معرفی می کنند ، اهمیت دوچندان پیدا می کند
کشت برنج گونه پرمحصول تاریخ پرپیچ و خمی در استان های شمالی بویژه مازندران دارد. سابقه کشت این ارقام پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دهه ۶۰ بر می گردد؛ زمانی که ارقام آمل یک ، آمل دو و آمل سه وارد شالیزارهای مازندران شد. نخستین سال کشت انبوه این ارقام نقل محافل کشاورزان بود. همه با شگفتی از این ارقام جدید صحبت می کردند که چند برابر رقم های سنتی و محلی محصول می دهد و خوشه هایش چنان پربار می شود که ساقه به صورت ایستاده تحمل وزنش را ندارد .
هیجان کشت این ارقام " پربرکت " اما چندان نپایید. همسران کشاورزان اولین عیب را به جان این محصول بستند ؛ " نه طعم دارد ، نه عطر . پختش صبر ایوب می خواهد" . فردای همان شبی که کدبانوهای روستایی در مطبخشان عیوب برنج پرمحصول را ردیف کردند ، سر درددل خود کشاورزان نیز هنگام صرف ناشتایی باز شد که از درد شکم شبانگاهیشان به خاطر نفخ نوع جدید برنج می گفتند.
آن سال خیلی از کشاورزان دل به دریا زده و تمامی شالیزارهایشان را به کشت همین ارقام پرمحصول اختصاص داده بودند و به همین خاطر هم وقتی متوجه شدند ذائقه خودشان با برنج پرمحصول سازگار نیست ، از در و همسایه " طارم " قرض کردند تا سال بعد معادلش را پس بدهند. البته برخی هم معاوضه کردند و برخی هم خریداری ولی این را قاطعانه می توان گفت که از آن پس هیچ کشاورز مازندرانی به برنج پرمحصولی که درزمین خودش کشت کرده بود ، لب نزد.
فصل کشت بعدی که فرا رسید ، شالیکاران مازندرانی کاسهاشان را از کیسهاشان جدان کردند. این بار بخشی از شالیزاریشان را به کشت محصول کیفی طارم برای خودمصرفی اختصاص دادند و بخش دیگر را برای فروش زیر کشت انواع ارقام " آمل " بردند. آن دسته از مازندرانی هایی که شالیزاری نداشتند میان خرید گرانتر ولی مقدار کمتر برنج طارم یا مقدار بیشتر با قیمت کمتر ارقام پرمحصول مردد بودند.برای آنها هم یک سال بیشتر طول نکشید که قاطعانه پول محصول کیفی را کنار بگذارند و با برنج پرمحصول خداحافظی کنند. آخرین سنگر باقی مانده برای ارقام پرمحصول " آمل " تا پذیرفتن شکست در نبرد ذائقه پسندی ایرانی ها ، خرید تضمینی دولت بود که خود کشاورزان به مزاح می گفتند " برای توزیع در پادگان های نظامی و مصرفی سربازها " خرید می کنند.
این تازه اول کتاب داستان ارقام برنج پرمحصول در مازندران بود. سال های بعد قصه های دیگری با معرفی ارقام جدید فصل به فصل به این کتاب اضافه شد تا این که اخیرا به ارقام پرمحصولی رسیده است که نام شهدای هسته ای را با خود دارد و طبق گفته محققان برای دستیابی به آنها از دانش هسته ای هم استفاده شده است.
آب رفتن محصول آبدوست
زمانی که ارقام پرمحصول وارد شالیزارهای شمال کشور شد ، هنوز بحث خودکفایی تولید برنج در کشور جدی نبود ولی بعدها که به صورت رسمی این برنامه با عنوان " راهبرد خودکفایی تولید برنج " ارائه شد ، مهم ترین ابزار تحقق آن با توجه به محدویت آب و زمین در کشور همین ارقام پرمحصول بوده است که حتی در برنامه های پنج ساله توسعه ای کشور گنجانده شد.
تمرکز تولید برای تحقق اهداف برنامه هم استان های شمالی بویژه مازندران و گیلان بود. این ۲ استان حدود ۵۵۰ هزار هکتار زمین شالیزاری دارند که سالانه حدود ۸۵ درصد برنج مورد نیاز کشور را تامین می کنند. بر اساس طرح خوداتکایی برنج ، قرار بود سطح زیر کشت ارقام پرمحصول در این ۲ استان تا پایان برنامه ششم توسعه به ۲۵۵ هزار هکتار برسد ولی آنچه مسلم است از ۲ دهه پیش تاکنون مجموع سطح زیر کشت ارقام پرمحصول در این استان ها به نصف این رقم و حتی به ۱۲۰ هزار هکتار هم نرسیده است.
گذشته از این که نیمی از اهداف برنامه خودکفایی برنج محقق نشده است ، در سال ها اخیر بر خلاف انتظار و برنامه ریزی بالادستی و تلاش محققان در مراکز پژوهشی ، روند کشت ارقام پرمحصول کاهشی بوده است.
نگاهی به روند کشت ارقام پرمحصول در مازندران طی سال های اخیر ، بهتر از هر چیزی نشانگر آب رفتن برنج ارقام پرمحصول در شالیزارهای مازندران است. کشت این ارقام طی یک دهه اخیر در زمین های شالیزاری مازندران بین ۳۰ هزار تا حدود ۹۳ هزار هکتار در نوسان بوده است. بر اساس آمار رسمی اداره برنج جهاد کشاورزی مازندران بیشترین سطح زیر کشت ارقام پر محصول در سال ۱۳۹۰ با ثبت ۹۲ هزار و ۵۰۴ هکتار بوده است که در سال ۹۱ به ۷۶هزار و ۹۸۴ هکتار کاهش یافت و سال ۹۲ هم به ۷۶ هزار و ۸۱۴ هکتار رسید.
همچنین در سال ۹۳ هم سطح زیر کشت ارقام پرمحصول در مازندران به ۴۹هزار و ۸۶۵ هکتار ، سال ۹۴ به ۴۷ هزار و ۶۴۹هکتار و سال ۹۵ و ۹۶ به ۵۰ هزار هکتار کاهش یافت. سال ۱۳۹۷ در مازندران بدترین سال برای کشت ارقام پرمحصول بود چون در این سال سطح زیر کشت به کمترین میزان خود یعنی ۳۴ هزار و ۵۹۶ هکتار رسید. اگر چه سال ۹۸ به یمن بارندگی های بهاری و آب فراوان سطح زیر کشت دوباره به ۵۸ هزار و ۳۸۸ هکتار افزایش یافت ولی در سال جاری بار دیگر با ادامه روند کاهشی به ۴۶ هزار و ۷۰۲هکتار کاسته شده است.
پرتعداد و کم استقبال
البته پس از ناکامی ارقام پرمحصول آمل یک ، آمل دو و آمل سه در مازندران ، محققان در مراکز پژوهشی کشور از جمله مرکز تحقیقات برنج مستقر در مازندران و همچنین پژوهشکده زیست فناوری دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری ارقام دیگری را به کشاورزان معرفی کردند تا شاید مورد توجه قرار بگیرد.
طبق برسی های صورت گرفته در مجموع طی سال های پس از انقلاب انواع ارقام برنج شامل برنج طارم، طارم هاشمی، علی کاظمی، دمسیاه، خنجری، بینام ، سپیدرود، سنگ طارم، ندا، نعمت، کوهسار، فجر و شفق ، آمل۱ ، آمل ۲ ، آمل ۳ ، خزر، ساحل، بهار، صدری، روشن ، تیسا ، طلوع و شهریار برای کشت در زمین های کشاورزی شالیزاری شمال معرفی شده است ، اما مهم ترین ارقامی که تا کنون همچنان مورد توجه کشاورزان قرار گرفته است تنها چهار رقمی است که جزء ارقام کیفی کم محصول به شمار می رود.
طبق آمار رسمی موسسه تحقیقات برنج کشور مستقر در شهرستان آمل از سال ۱۳۴۲ تا کنون ۲۲ رقم از انواع ارقام برنج پر محصول حتی کیفی و نزدیک به ارقام محلی به کشاورزان شمال معرفی شده است که در این بین فقط ارقام " طارم محلی " و " هاشمی" به عنوان ارقام کم محصول کیفی و " فجر "، " شیرودی " و " ندا " به عنوان ارقام پرمحصول آن هم در سطح اندک کشت می شود.
در حال حاضر مهم ترین و عمده ترین ارقام برنج مورد توجه برای کشت بین کشاورزان در مازندران طارم محلی و هاشمی و در استان گیلان نیز " دم سیاه " و " هاشمی " است که کم محصول و کیفی محسوب می شوند . ارقام پرمحصولی مانند " شیرودی " و " فجر" در این استان ها بنا بر شرایط مختلف آب دهی رودخانهها، ذخیره آب پشت سدها و آ ببندان ها و مکانیزاسیون و آفات و از همه مهم تر بازار فروش بین ۳۰ هزار تا ۹۵ هزار هکتار در ۲ دهه اخیر در نوسان بوده است. به عبارتی سطح زیر کشت ارقام پرمحصول در این استان ها همواره کمتر از ۲۰ درصد از زمین های شالیزاری در شمال بوده است.
در باره علت ناکامی کشت ارقام پرمحصول در استان های شمالی از جمله مازندران حرف و حدیث فراوان است. مراکز تحقیقاتی مانند پژوهشگاه زیست فناوری که طی سال های اخیر ۲ رقم جدید موسوم به هسته ای را معرفی کرده ، مسئولان و سیاستگذاران بخش کشاورزی را مقصر معرفی می کند.
پژوهشکده ژنتیک و زیست فناوری کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری از سال ۸۸ با همکاری سازمان انرژی اتمی و پرتودهی اشعه گاما روی ۲۰ رقم محلی کیفی و رقم های پرمحصول شمال کشور با هدف دستیابی به لاین های برتر زودرس و پاکوتاه و همچنین با عملکرد بالا و کیفیت مطلوب پای کار آمد و در این مدت با بررسی ارقام پر محصول ۲ رقم برنج "شهریار" و " روشن " را که از نام های شهدای دانشمندان هسته ای نیز بهره برده اند ، معرفی کرد ، اما این ارقام نیز که از چهار سال پیش به نوعی بین کشاورزان پیشرو به صورت مستقیم از سوی دانشگاه معرفی شده ، مورد استقبال قرار نگرفته است.
رئیس این پژوهشکده هنگامی که رقم پرمحصول " روشن " را رونمایی می کرد ، نوید خودکفایی با توسعه کشت این رقم را داده بود ، ولی واقعیت این است که از سه سال پیش تاکنون این رقم تنها در سطح ۳۵ هکتار از زمین های کشاورزی مازندران کشت شده است.
قربانعلی نعمت زاده که از محققان اصلی تولید رقم " طارم روشن " است ، توپ بی توجهی کشاورزان به کشت ارقام روشن را به زمین مسئولان کشاورزی استان می اندازد و می گوید: بی توجهی مسئولان و عدم حمایت تمام قد دولتمردان در تهیه بذر و بازرگانی محصول ،کشاورزان را نسبت به کشت این ارقام ترغیب نمی کند.
وی افزود : رقم روشن معرفی شده به کشاورزی مازندران تضاد رابطه میان کمیت و کیفیت را در کشت ارقام برنج شکسته است ، چون رقم طارم روشن عملکرد رقم پرمحصول نعمت و کیفیت طارم هاشمی را دارد.
این محقق و استاد دانشگاه علوم کشاورزی مازندران ضمن تایید بی رغبتی کشاورزان در کشت ارقام پرمحصول گفت : محققان وظیفه خود را در قبال مردم بدرستی انجام می دهند و همه مزیت های یک موضوع تحقیقی را که باید رسیدن به برنامه های از پیش تعیین شده باشد، مورد توجه قرار می دهند.
وی از رقم " روشن" به عنوان یک رقمی که به لحاظ کیفی با طارم هاشمی و به لحاظ عملکردی با رقم نعمت برابری می کند ، نام برد و توضیح داد: طبق بررسی های ۱۰ ساله ، متوسط تولید برنج کیفی طارم هاشمی در هر هکتار ۲ هزارو ۵۰۰ کیلوگرم است ، اما اگر کشاورز در همان یک هکتار شالیزاری رقم طارم روشن را کشت کند با عملکرد چهار هزار و ۸۰۰ کیلو گرم برنج سفید به دست می آورد.
نعمت زاده با ذکر این نکته که همواره اختلاف قیمت برنج کیفی کم محصول طارم و هاشمی با ارقام کیفی پرمحصول نظیر فجر ، شیرودی و روشن در هر کیلو گرم ۵۰ تا ۷۰ هزار ریال است ، بیان داشت: از آن جایی که مهم ترین عامل برای افزایش سطح کشت ارقام پر محصول موضوع درآمد و منافع کشاورز است ، می توان با حساب و کتاب به این نتیجه رسید که اگر کشاورز در یک هکتار شالیزاری رقم طارم روشن را با عملکرد حدود ۲ برابر ارقام محلی کشت کند ، به طور متوسط ۳۰ درصد بیشتر از کشت ارقام محلی درآمد کسب خواهد کرد.
وی افزود : با این استدال می توان ادعا کرد که مراکز تحقیقاتی کارشان را در تامین منافع کشاورز بدرستی انجام می دهند و این مسئولان هستند که باید کارهای ترویجی را انجام بدهند؛ که البته برنج به عنوان یک محصول امینت غذایی و استراتژیک نیاز به حمایت ملی دارد.
این محقق مازندرانی همچنین از پائین بودن سرانه زمین شالیزاری ، تولید بذر گواهی شده ، آبگرفتگی زمین ها ، نبود طرح های تسطیج و یکپارچه سازی زمین های کشاورزی به عنوان دیگر مشکلات در ترویج ارقام برنج پرمحصول در مازندران یاد کرد و گفت: اگر چه همه این موارد می تواند در انتخاب رقم از سوی کشاورز موثر باشد ، اما محققان به این نتجیه رسیده اند که کشاورز به فکر درآمد و منافعش است و به طور یقین به ارزش زمین و هزینه و درآمد فکر می کند.
وی با اظهار این که امنیت غذایی برنج دارای زنجیره ای متشکل از محققان ، کشاورزان و دولتمردان است ، افزود : باید یاد بگیریم که چگونه از زمین های کشاورزی حاصلخیز و با ارزش شمال که معیشتی محسوب می شوند ، به عنوان مهم ترین داشته های کشور در امنیت غذایی حفاظت کنیم ، چون تعداد بهره برداران زمین های کشاورزی در مازندران زیاد هستند و فقط از این طریق امرار معاش می کنند.
وی گفت: امروز در شرایطی که می توان با گسترش کشت رقم کیفی پر محصول از جمله روشن به مرحله خودکفایی برنج برسیم اما هم محقق و هم کشاورز از این وضعیت ناراحت هستند.
نعمت زاده با بیان این که کشاورزان در عدم گسترش کشت ارقام کیفی پرمحصول اصلا مقصر نیستند ، گفت: اگرچه خودکفایی محصولات کشاورزی باید در زمین کشاورزی و توسط کشاورزان عملیاتی شود، اما تا زمانی که همه شرایط بویژه فروش محصول فراهم نباشد ، به هدف مورد نظر نخواهیم رسید.
وی به واردات بی رویه برنج های خارجی اشاره کرد و گفت: محققان یکی از حلقه های زنجیره در طرح های خودکفایی محصولات کشاورزی و رسیدن به امنیت غذایی هستند که با هزینه گزاف در وقت و مسایل مالی وظیفه خود را انجام می دهند، امیدواریم مسئولان با حمایت های همه جانبه و البته مشارکت کشاورزان در رسیدن به اهداف مورد نظر کمک کنند.
مارگزیدههای دهه ۶۰
اگر چه رییس مرکز زیست فناوری دانشگاه کشاورزی ساری بر این اعتقاد است که مشکل در سیاستگذاری بابت گسترش کشت ارقام پرمحصول وجود دارد ، ولی واقعیت این است که کشت و کار برنج و بازرگانی برنج با هر محصول کشاورزی دیگری فرق دارد و پایه اصلی ایجاد هرگونه تحول در کشت این محصول کشاورز است و برای وارد کردن کشاورز به میدان باید او را به صورت غیرمستقیم متقاعد کرد در غیر این صورت هرگونه سیاستگذاری با شکست مواجه می شود.
بسیاری از کشاورزان مازندرانی و گیلانی خاطره تلخ کشت ارقام پرمحصول در دهه ۶۰ را هنوز به یاد دارند. کشاورزی در این استان ها سنتی ، معیشتی و خانوادگی است. تجربه تلخ نسل به نسل انتقال یافته است . با این که بیشتر از ۳۰ سال از کشت ارقام " آمل " در مازندران سپری می شود ولی همچنان حتی کشاورزان جوان که سابقه چندانی در کشت برنج ندارند ، خاطراتی از آن دوران نقل می کنند تا فراموش نشود.
البته تنها ارقام " آمل " نیست که تجربه تلخ بر جای گذاشت . در دهه ۷۰ هم تجربه ارقام " ندا " و " نعمت تکرار شد. یکی از مشکلات این ارقام گذشته از ذائقه پسندی ، طول دوره رشد ۱۲۰ روزه آنها بود. آفت گیری هم دیگر عیبی بود که سبب ضرر و زیان کشاورزان شد. نبود بازار فروش و بی توجهی به خرید تضمینی هم بار اضافی بود که خاطرات کشاورزان را تلخ تر کرد.
کشاورزان مازندران معتقدند محصول تولیدی کشاورزی باید با توجه به هزینه تولید وقتی وارد بازار می شود هم مشتری داشته باشد و هم قیمت مناسب بخورد. در واقع به این موضوع "به صرفه بودن" کشت و کار گفته می شود و اگر این شرایط محقق نشود ، تولید محصول مورد توجه کشاورز قرار نمی گیرد.
شالیکاران که تامین نیاز خودشان به برنج مهم ترین پایه استدلالشان محسوب می شود ، می گویند؛ ارقام طارم هاشمی و محلی همواره با هر قیمتی به تناسب شرایط بازار مشتری دارد و به همین دلیل هم با وجود عملکرد پایین به عنوان کشت اصلی مورد توجه قرار می گیرد.
اصولا بازار برنج با بازار محصولات کشاورزی دیگر مانند گندم یا کلزا فرق دارد. یک سر بازار برنج و به عبارتی سر اصلی این بازار را شالیکوبی های تشکیل می دهند. برنج کشاورزان در این کارخانه ها جمع می شود و از آنجا هم به فروش می رسد. کشاورز گندمکار ، محصولش را پس از برداشت همان سر مزرعه به بالاترین قیمت به خریداران اعم از دولتی و غیردولتی می فروشد. اگر چنین نشد نهایتا به مراکز خرید تحویل می دهد و پولش را نقد یا نسیه می گیرد و خلاص می شود. بازار برنج اما اینگونه عمل نمی کند حتی اگر خرید تضمینی داشته باشد. برنج از شلتوک به دست می آید پس ابتدا باید به شالیکوبی برود و تبدیل شود. از آنجا به مشتری های در سراسر کشور اعم از تجاری و یا شخصی فروخته می شود. فروشنده هم می تواند کشاورز یا کارخانه دار شالیکوبی باشد.
همین مقایسه ساده نشان می دهد کسانی که فکر می کنند خرید تضمینی برنج مانند گندم و یا کلزا می تواند مشکل را حل کند ، چندان شناختی از بازار برنج ندارد.در خوشبینانه ترین حالت ، خرید تضمینی بدون برنامه ریزی به هر دو طرف خریدار که دولت باشد و کشاورز ، آسیب می رساند. دولت اگر شلتوک را بخرد باید مراحل بعدی را از خشک کردن تا تبدیل کردن به برنج ، خودش با تعریف بوروکراسی اضافی طی کند و اگر از کشاورز بخرد ، باید از مسیر کارخانه دار عبور کند که برای خودش هم خریدار است و هم فروشنده محسوب می شود.
به همین دلیل است که تاکنون هر برنامه ای برای توسعه کشت ارقام پرمحصول برنج با موفقیت همراه نبوده است. اظهارات کشاورزان هم نشان می دهد که تا زمانی که آنها از وضعیت تقاضا برای خرید محصولش به نتیجه دلخواه نرسد ، به هیچ عنوان دست به انتخاب رقم جدید نمی زند. تبلیغات در باره میزان محصول و کیفیت هم کمترین تاثیر را بر آنها دارد چون هم تجربه گذشته را دارند و هم طی کردن مسیر آزمون و خطا برایشان طولانی و پرهزینه است چون در نهایت باید بر اساس بازخوردی که از مشتری می گیرند ، تصمیم نهایی را اتخاد کنند و رسیدن به این بازخورد یعنی از دست دادن دو فصل کشت محصول کیفی که کمتر کشاورز خردهپای برنجکار قادر به تحمل آن است.
متقاعد کردن کشاورز ، قدم اول
رئیس سازمان جهاد کشاورزی مازندران با اظهار این که تلاشهای زیادی از سوی مراکز تحقیقاتی، دانشگاهی و دستگاههای اجرایی برای کشت ارقام پرمحصول صورت گرفته است، گفت: در طول سه دهه اخیر ارقام پرمحصول برنج نتوانستند جای خود را در زمین کشاورز شمال پیدا کنند.
عزیزاله شهیدیفر افزود: با وجود تلاشهای جهاد کشاورزی مازندران در ثبت و ترویج انواع برنج پر محصول ،اما کشت این رقم چندان قابل توجه قرار نگرفت و بررسی های کارشناسی نیز نشان می دهد که حدود نیمی از محصول تولید کشاورز برای خانواده و فامیل های درجه یک کشاورزان مصرف می شود که ذائقه آنان فقط به ارقام کیفی طارم عادت کرده است.
رئیس سازمان جهاد کشاورزی مازندران با ذکر این نکته که تصمیمگیری نهایی در خصوص انتخاب و کشت برنج بر عهده کشاورز است و هیچ مسئولی نمیتواند کشاورزان را مجاب به کشت رقمی خاص کند ، ادامه داد : کشاورزان به آن اندازه از آگاهی و دانش دست پیدا کرده اند که بدانند چه محصولی را بکارند تا صرفه اقتصادی برای آنان به همراه داشته باشد.
وی به مشکلات کشت ارقام پر محصول و بازار فروش آن نیز اشاره کرد و گفت : باید بپذیریم به دلایل مختلف کشاورز خاطره تلخی از کشت و فروش ارقام پر محصولی مانند آمل ۳ و ندا دارد، زیرا علاوه بر این که بیشترین ضربه به زمین های کشاورزیشان به لحاظ آفات و مصرف بی رویه سموم وارد شد ، در فروش نیز سوء استفاده های زیادی شده بود.
شهیدی فر یکی دیگر از دلایل کاهشی شدن کشت ارقام پر محصول را توسعه کشت دوم طی ۶ سال اخیر در زمین های شالیزاری مازندران دانست و بیان داشت : کشاورز با کشت کیفی طارم محلی علاوه بر این که می تواند خودش از محصول کیفی که کاملا با ذائقه اش همخوانی دارد مصرف کند و بدون دغدغه بقیه محصول را در بازار با قیمت مناسب بفروشد ، زمینه کشت دوباره به ۲ روش نشا ء دوبار و یا رتون نیز برایش فراهم است.
وی گفت: کشاورز با کشت ارقام پر محصول شیرودی و یا فجر فرصت کشت دوم را از دست می دهد و در نتیجه به رغم این که بذر اصلاح شده ارقام پر محصول را به صورت یارانه ای نیز در اختیار شالیکاران قرار می دهیم ، اما عمده کشاورزان تمایلی برای کشت ارقام پرمحصول ندارند.
کشت دوم ؛ رقیب جدی
گسترش سطح زیرکشت ارقام پرمحصول کیفی برنج در حالی مورد تاکید محققان و پژوهشگران بخش کشاورزی است که این راهبرد با توجه به افزایش کشت مجدد برنج در سال های اخیر که همواره رو به افزایش بوده ، زیرسئوال رفته است چرا که کشت ارقام پرمحصول به خاطر دوره حدود ۱۱۰ روزه به بار نشستن ، زمانی برای کشت دوم باقی نمی گذارد.
طبق آمار رسمی ، شالیکاران مازندران در چهار سال اخیر بر خلاف برنامه راهبردی کشت ارقام کیفی پر محصول عمل کردند به طوری که حتی کشت مجدد برنج ارقام محلی امسال به ۵۰ هزار هکتار رسیده است . این میزان سطح زیر کشت ۲۰ هزار هکتار بیشتر از برنامه افق ۱۴۰۴ است. قرار بود کشاورزان مازندران در افق ۱۴۰۴ سطح زیر کشت مجدد برنج را به ۳۰ هزار هکتار برسانند.
دلیل اصلی توجه کشاورزان به کشت مجدد و یا برداشت رتون از کشت نخست دقیقا حفظ منافعشان است. کشاورزان کشت ارقام محلی را همراه با کشت دوم بر کشت ارقام پرمحصول ترجیح می دهند، چرا که دوره به بار نشستن بعضی از ارقام پرمحصول بیش از ۱۱۰روز است و اگر کشاورزی این ارقام را بکارد ، دیگر فرصتی برای کشت دوم ندارد در حالی که مجموع محصولی که می تواند از کشت اول و کشت دوم بگیرد نه تنها بیشتر از کشت ارقام پرمحصول است ، بلکه با قیمت بالاتر به فروش می رساند و همواره هم برایش مشتری دارد.
کشت مجدد که با نشای دوباره شالیزاری انجام می شود از هشت سال پیش مورد توجه کشاورزان قرار گرفته است و در طول این مدت هم کشاورز توانسته است کشت اول را تا یک ماه به جلو کشانده و برای کشت دوم بدون این که به سرمای پاییزی بر بخورد ، جا باز کند. کشاورزان نشا کاری کشت اول را از نیمه دوم فروردین آغاز می کنند و حداکثر تا دهه اول مرداد برداشت انجام می شود و کشت دوم را تا پانزدهم مرداد عملیاتی می کنند و تا قبل از سرد شدن هوا در پاییز به مرحله برداشت می رسانند. به همین خاطر هم در سه سال اخیر انجام کشت دوباره به صورت چشمگیری افزایش یافته است.
یکی از دلایل توجه زیاد کشاورزان به کشت مجدد در سه سال اخیر ، فراوانی آب بوده است . در مجموع امسال ۱۱۰ هزار هکتار از شالیزارهای مازندران کشت دوم برنج داشتند که ۵۰ هزار هکتار آن دوباره نشاء یا کشت مجدد و ۶۰ هزار هکتار آن هم برداشت دونوج یا رتون بود.
کشت مجدد برنج همچنین در سال های اخیر همواره رو به افزایش بوده است. مثلا چهار سال پیش یعنی سال ۹۵ سطح دوباره کشت ۲۵هزار هکتار بود ، سال ۹۶ به ۲۸ هزار هکتار رسید ، سال ۹۷ هم به ۳۵ هزار هکتار افزایش یافت و سال ۹۸ به ۴۷ هزار هکتار رسید.
یک تیر و چند نشان
یکی از کارشناسان ارشد موسسه تحقیقات برنج کشور مستقر در آمل گفت : طارم محلی که در دهه های ۶۰ و ۷۰ با متوسط تولید ۲.۵ تا سه تن شلتوک کشت می شد، در یک دهه اخیر با خالص سازی بذر به نام طارم هاشمی و طارم صدری به حدود چهار تن در هکتار افزایش یافته است ضمن این که با کشت دوم و برداشت رتون ، می توان نتیجه گرفت که میزان برداشت محصول کیفی در واحد سطح بسیار بیشتر از ارقام پرمحصول است.
عبدالرحمان عرفانی با بیان اینکه در سه سال اخیر نیز رقم روشن و تیسا برگرفته از ارقام بومی و محلی به عنوان ارقام کیفی پر محصول به کشاورزان معرفی شده است، افزود : توزیع بذر اصلاح شده پرمحصول مهم ترین پیش نیاز اختصاصی کردن کشت برنج در دو استان شمالی است.
عرفانی توضیح داد : کشت ارقام پرمحصول برنج با هدف دستیابی به خودکفایی در تولید این محصول راهبردی از دهه ۶۰ در دستور کار قرار گرفت ولی به علت آماده نبودن زیرساخت ها از جمله عدم ساخت سدها و از طرفی تغییرات اقلیمی بویژه خشکسالی طی سال های ۹۳ تا ۹۷ سبب شد تا کشت ارقام پر محصول مورد توجه قرار نگیرد.
این محقق موسسه تحقیقات برنج کشور مستقر در مازندران اجرای طرح تسطیح یکپارچه سازی زمین های شالیزاری و آبیاری تناوبی را هم از دیگر راهکار های مهم برای رسیدن به اهداف گسترش کشت ارقام پرمحصول و خود اتکایی برنج برشمرد.
کارشناس ارشد موسسه تحقیقات برنج مازندران در عین حال اعتراف کرد که کشت ارقام پرمحصول نامناسب مانند آمل ۲ و آمل ۳ در شالیزارهای مازندران مهم ترین دلیل شکست این طرح بود که سبب بدنامی ارقام پرمحصول نزد افکار عمومی شالیکاران و همچنین مصرف کنندگان شد.
عرفانی بیان داشت: اگر چه بعدها ارقام کیفی پرمحصول به کشاورزان شالیکار معرفی و کشت آنها مورد ترغیب قرار گرفت، ولی آمارهای رسمی نشان می دهد در حال حاضر تنها در حدود ۲۰درصد از شالیزارهای مازندران و گیلان برنج ارقام پرمحصول کشت می شود.
طبق آمار جهاد کشاورزی هر ساله ۲۱۰ تا ۲۳۰ هزار هکتار شالیزارهای مازندران بسته به شرایط سال آبی زیر کشت قرار می گیرد و از این سطح بیشتر از یک میلیون تن برنج سفید برداشت می شود که نیاز بیش از ۴۰ درصدی کشور را پوشش می دهد. نیمی از این شالیزارها هم در سال های اخیر زیر کشت مجدد برنج یا برداشت دونوج رفته است. کشاورز شالیکار از این وضعیت راضی است و حاضر نیست بدون دلیل هیچ تغییری را بپذیرد ، بویژه این که اگر تغییرات ریسک کشت و کارش را افزایش دهد و مشخص نباشد چه زمانی به ثبات خواهد رسید.