پنج شنبه / ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ / ۱۰:۵۹
سرویس : کشت و صنعت، باغداری ، گیاهان خوراکی و پروتئین سویا
کد خبر : ۱۰۱۹۶۸
گزارشگر : ۳۵۵۱
بازار
سرویس کشت و صنعت، باغداری ، گیاهان خوراکی و پروتئین سویا

زنجیره های ارزشی تولید بخش کشاورزی تعریف شده و کامل نیست

علیرغم اینکه در بخش کشاورزی اهمیت تولید به جهت استراتژیک بودن بالا است، زنجیره های ارزشی تولید تعریف شده نیست. این بخشی از یادداشت «مجتبی شادلو» عضو هیأت مدیره اتحادیه باغداران کشور است.

وقتی می گوییم زنجیره های ارزشی تولید ما تعریف شده و کامل نیست به این معنا است که بازار تولیدی که صورت می گیرد مشخص نیست. به عنوان مثال  قیمت گوجه فرنگی را در سال گذشته دیدیم که در یک مقطع کوتاه به ۳۰ هزار تومان رسید و در بقیه سال با قیمتی کمتر از ۳هزار تومان عرضه می شد. با این تفاسیر به نظر شما برای یک گوجه کار، کدام قیمت باید ملاک کارش باشد؟ روی کدام قیمت باید حساب کند؟
متاسفانه این وضعیت را در عموم محصولات داریم؛ به طوری که مرغی در طول سال گذشته حدود ۸هزار تومان بود و مرغدار مدعی بود که هزینه تمام شده اش ۱۰ هزار تومان است اما هیچ کسی این ۲۰ درصد هزینه اضافه تر را متحمل نشد که مرغدار سرپا بماند و حال ۲ ماه است که مسئولان و متولیان تولید، بازار، اجرایی و دیگر بخش ها درگیر قیمت این محصول شده اند و هنوز هم نتوانسته اند قیمت را کنترل کنند. چرا؟ چون روزی که مرغدار زمین می خورد دولت حاضر نمی شود دستش را بگیرد و از وی حمایت کند. در حالی که انتظار می رود در چنین مواقعی که مرغدار ضرر می دهد دولت بدون تعلل از مرغدار حمایت کند و حداقل سودی هم به وی بپردازد تا بتواند معیشت اش را تامین کند تا از نجیره تولید خارج نشود و در مواقعی مثل بحران های اواخر سال گذشته و اوایل سال جاری دست دولت را بگیرد و با تولیداتش کمک کننده باشد؛ این موارد خود جزو موانع تولید و تولیدکنندگان محسوب می شود. از سوی دیگر تورمی که الان برای تولید وجود دارد و به عبارتی تولید را رها کرده اند در بازار آزاد و کشاورز خود باید نهاده های تولید را از بازار آزاد تامین کند خود مانع بزرگی و به هیچ وجه نمی تواند برای کل جمعیت ما مفید باشد.
جالب است بدانید بخش کشاورزی در همه جوامع حتی کشورهای توسعه یافته نیز با یک جانب احتیاط و حمایتی در نظر گرفته می شود؛ یعنی به این صورت که در شرایط تولید به جهت اینکه در ادامه اگر امنیت غذایی به خطر بیفتد و همچنین اگر تامین تمام نیازمندی های بدن کامل نباشد ضعف عمومی و بیماری هایی که جامعه را درگیر می کند هزینه های گزافی بر اقتصاد کشور تحمیل می کند. لذا دولت ها برای اجتناب از پرداخت این هزینه ها در عوض از بخش کشاورزی به شدت حمایت می کنند تا غذا گران در نیاید و هیچ محصولی از سبد غذایی جامعه خارج نشود و امنیت سلامت کشور به خطر نیفتد.
مساله ای که باید به آن توجه کرد این است که تولیدکننده محصول کشاورزی با حداکثر تولید می تواند به یک حداقل سود برسد؛ یعنی در حالی که سود سرمایه گذاری در صنعت ۱۸ درصد، در خدمات ۵۰ درصد  و در تولید علم ۳۵۰ درصد است در بخش کشاورزی میزان سود ۴ درصد است و لذا مشاهده می کنید که چه تفاوت فاحشی بین سود بخش کشاورزی و دیگر بخش ها وجود دارد! و این یعنی زنگ خطر. حال این سوال مطرح می شود با وجود چنین درصد سود کمی چرا کشاورزان کشاورزی را ادامه می دهند؟ یکی اینکه خود کشاورزان انسانهای با اعتقادی هستند و این کار را با نگاه خاصی که به این حرفه آبا و اجدادی خود دارند انجام می دهند.
از سوی دیگر به نوعی برخی کشاورزان در عمل انجام شده قرار گرفته اند و نمی توانند کار خود را رها کنند. اما اگر این کشاورز بهره وری را بالا ببرد و تولیدش را سودآور کند چه بسا که افراد جوان تر هم راغب به فعالیت در این بخش شوند. در حقیقت در صورتی بهره وری و سودآوری بالاتر می رود که بازار خواهان محصولات باشد. اما وقتی بازار خود بخود گران شود چند درصد مصرف کنندگان می توانند خرید کنند؟ قطعا درصد کمی. به عنوان مثال وقتی قیمت موز کیلویی ۱۰ هزار تومان بود ۸۰ درصد جامعه توان خرید داشتند اما وقتی به ۶۰ هزار تومان رسید میزان مصرف کنندگان این محصول به ۱۰ درصد جامعه کاهش یافت و ۹۰ درصد مابقی توان خرید نداشتند. وقتی در تولیدات داخلی هم این اتفاق بیفتد و دولت همه چیز را آزاد سازی کند با تورم موجود، خودبخود استقبال برای خرید محصولات کشاورزی کم می شود و لذا هم سبد غذایی جامعه مصرف کننده ناقص می شود و هم کشاورز از چرخه تولید خارج می شود.
نکته ای که آقایان باید بدانند این است که بخش کشاورزی باید به طور ویژه دیده شود اگرچه در قبال اختصاص ارزهای دولتی برای یکسری محصولات رانت هایی ایجاد شده اما باید یک چارچوب برای این موارد هم تعریف شود چون برای انحراف عده ای خاص نمی توان به یکباره بخش کشاورزی را آزاد سازی کرد و همه چیز را به بازار آزاد سپرد.  موضوع مهم در این بین این است که تولید یکسری نهاده ها از نظر کیفی و کیفی در داخل به جایی که باید نرسیده است و ما را وابسته به واردات کرده است. پس نباید به یکباره شرایطی ایجاد کرد که مثلا کشاورز برای تامین کل ریز مغذی هایی مانند آهن، روی، کلسیم و غیره که برای گیاهان به شدت ضروری است اما در داخل هنوز به میزان کافی تولید نمی شود را به بازار آزاد متوسل شود.
علاوه بر موارد یاد شده ادوات کشاورزی جزو موانع تولید است چون در تولید ادوات کشاورزی به جایی نرسیده‌ایم که بخواهیم خودتامین یا خودکفا باشیم. لذا به اجبار یکسری ادوات کشاورزی را باید وارد کنیم به همین دلیل تراکتور ۷۰ میلیون تومانی به بالغ بر ۴۰۰ میلیون تومان رسیده است.
همچنین بحث آمایش سرزمین ها و الگوی کشت را باید حتما قطعی کنیم؛ یعنی نباید بدون برنامه هیچ محصولی تولید شود و کشاورز باید بداند با چه قیمتی محصولش خریداری می شود تا بر اساس آن قیمت تولید را مدیریت کند.
نکته مهم دیگر اینکه برای توفیق بخش کشاورزی علاوه بر بازارهای مستقیمی که در داخل داریم باید بازارهای صادراتی محصولاتی که در آنها خودکفا هستیم نیز معلوم باشد تا بر اساس نیاز و سلیقه آنها تولید صورت بگیرد.
از موانع دیگر نداشتن صنایع تبدیلی و تکمیلی به میزان کافی در کشور است. ما باید بپذیریم که در یکسری محصولات مازاد تولیدی که داریم ضایعات بالا می رود و در اثر عوامل طبیعی دچار ضایعات می شود که برای بازارهای مستقیم ما قابل قبول نیست. بنابراین باید صنایع تبدیلی و تکمیلی به میزانی در اختیار داشته باشیم که با بروز چنین صدماتی هدر نرود و در عوض با ورود به صنایع تبدیلی برای کشاورز و کشور ارزش افزوده ایجاد کند.
 
(پنج شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰) ۱۰:۵۹

پست الکترونیک را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید


خبر 1

خبر برگزیده

بازار ارز

سرویس نمایشگاه و همایش‌ها