هجمههای بیپایه و اساس و غیرکارشناسی انتقامگیریهای شخصی با نشر عکسها و کلیپهای ساختگی همچنان در صنعت غذای ایران ادامه دار است.
در سالهای گذشته همواره بحث بر سر کیفیت فرآوردههای گوشتی و اینکه در این صنعت از خمیر مرغ و یا امعا و احشا مرغ استفاده میشود بود و همیشه این صنعت پرپتانسیل و قدمت داردر ردیف اول اتهامات و شایعات قرار میگرفت و باعث میشد تا موج بدبینی از مصرف این موادغذایی در جامعه راه بیفتد.
از بحث پیرامون نانهای سنتی و استفاده از جوش شیرین و عدم استفاده از خمیر مایه هم گذر کنیم که البته این این انتقادات پر بیراه هم نیست، نوبت به شاهکار سخنرانی وزیر بهداشت وقت در مورد استفاده از روغن پالم در صنعت لبنیات میرسد که کل شاکله صنعت لبنیات را زیر سؤوال برد و اذهان عمومی را برای نخستینبار و به بدترین شکل ممکن با واژه پالم آشنا کرد و بعد از آن بود که دیگر بیاعتمادیها نسبت به صنعت غذا شروع شد و وزیر بهداشت وقت نیز وقتی دید که گوش مردم برای شنیدن شایعات باز و ذهنشان پذیرای حاشیه و از همه بدتر صنعت غذای ایران هم متولی خاصی ندارد و میتوان بر پیکره این صنعت چهار نعل تاخت به خود اجازه داد تا اینبار انگشت اتهام را به سمت برند خوشنام و قدیمی مثل آب معدنی دماوند بگیرد و زمینههای براندازی یک برند ملی را فراهم کند. بعد از آن نیز به بحث وجود وایتکس در شیر اشاره شد و سبب شد تا سرانه مصرف این مادهغذایی حیاتی برای تمامی دهکهای جامعه بهویژه کودکان و سالمندان و بانوان باردار به پایینترین میزان ممکن برسد.
این هجمهها هرازگاهی با سکوت معنادار متولیان صنعت غذا ادامه داشت، اما در یکی دوسال گذشته به اوج خود رسید و اینبار نه تنها یک صنعت یا یک واحد تولیدی، بلکه امنیت غذایی مردم نیز تهدید شد.
ماجرای قرصهای آلوده در کیک و شیرینی یک برند ملی که مصرف کننده اصلی آن کودکان هستند موجی از نگرانی را در جامعه به راه انداخت اگرچه در این ماجرا قوه قضاییه شخصاً ورود پیدا کرد تا امنیت غذایی کشور خدشهدار نشود، اما ورود این مرجع عالی قضایی به اتهامات وارد به صنعت غذا پایان ماجرا نبود و به فاصله چندین روز یک نا کارشناس در رسانه ملی دوباره توپ شایعات بیپایه و اساس را در زمین صنایع لبنی انداخت و گفت که شیرهای تولیدی کارخانجات دارای مقادیر زیادی سم آفلاتوکسین است و با بیتدبیری تمام توصیه کرد که مردم شیر نخورند
اینکه این ناکارشناس بهواسطه جوگیر شدن در استودیو ضبط و پخش برنامه با مطرح کردن این موضوع به دنبال شهرت بود یا تسویه حساب شخصی و یا کلاً از روی بیسوادی این مطالب عنوان شد محل بحث نیست!! دغدغه اصلی این است که رسانه ملی با درآمد نجومی از همین مدیران صنعت غذا و محصولات غذایی از محل تبلیغات سرسامآور چرا برای ورود میهمانان خود گزینشی عمل نمیکند و چرا هرشخصی به این راحتی میتواند تریبون رسانه ملی را ارث پدری تلقی کرده و هر حرفی به ذهنش میرسد را عنوان کند.
اما این کم لطفی و در اصل ناجوانمردی در صنعت غذا به همین یکی دو مورد ختم نشد. اینبار با انتشار فیلمی در فضای مجازی مبنی بر اینکه در کنسروهای ماهی بهجای تن ماهی پنبه وجود دارد باز این صنعت بر سرزبانها افتاد، ریز و درشت و پیر وجوان در این زمینه اظهار نظر کردند، غافل از اینکه از اصل ماجرا بیخبر بوده و بازهم بیاطلاعی مردم سبب شد تا نه تنها یک کارخانه، بلکه کلیت یک صنعت به زیر سوؤال برود. ماجرای پنبه در تن ماهی با اطلاعرسانی انجمن کنسرو و سازمان شیلات هم با انتشار فیلمهایی از خط تولید کارخانجات کنسرو و معرفی بادبانماهی که گوشت آن بافتی به مانند پنبه دارد هم ختم به خیر شد اما اینبار هم خبری از واکنش کانون انجمنهای صنایع غذایی و سایر تشکلهای وابسته به صنعت غذا نشد و صنعت خودش زخمهایش را التیام بخشید.
نه بیانیهای صادر شد و نه ارگان خاصی حکمی داد و این در شرایطی است که بر طبق آمار، صنعت غذا در کنترل 16 اداره دولتی و خصوصی است و هر قدمی که بخواهد بردارد به مجوز این 16 ارگان نیاز دارد، اما درست زمانیکه باید حداقل یکی از این ارگانها به دفاع از تولیدات این صنعت بپردازد خبری از هیچیک از آنها نیست و این خود واحد تولیدی است که باید پاسخگوی اذهان عمومی باشد.
و این روی خوش ماجرا است چرا که اگر اخبار رسانه ملی هم دست از سرتحلیل مشکلات اقتصادی مردم سایر کشورهای جهان بردارد و بخواهد به مشکلات مردم ایران هم توجه کند بیخبر از همهجا به سمت صنعت غذا هجوم میآورد و ضربه آخر را این رسانه به پیکره صنعت میزند و بازهم این صنعت غذا است که برای حفظ بازار و صیانت از حقوق مصرفکننده و از همه مهمتر مسؤولیتپذیری اجتماعی هزینه گزافی برای تبلیغات در صدا و سیما صرف میکند تا مصرف مواد غذایی سلامت محور را فرهنگسازی کند، اقدامی که وظیفه وزارت بهداشت، صمت و رسانه ملی است.
البته که این هجمهها فقط به تُن ماهی ختم نشده و نخواهد شد. ماجرای اضافه کردن آب به شیرهای مرجوعی برندی همچون کاله در بخش توزیع و حرف و حدیثهای آن هم باز با سکوت متولیان صنعت روبهرو شد و شرکت کاله یکه و تنها به دفاع از حیثیت و آبرو خود و کارگران واحد تولیدیاش پرداخت. اگرچه انتشار ویدیو کامیون حامل محصولات مرجوعی کاله که راننده آن در حال اضافه کردن آب به بطریهای شیر بود حواشی بسیاری در فضای مجازی ایجاد و سبب شد تا برخی از افراد از این قضیه برای تسویه حسابهای شخصی خود سوء استفاده کنند، اما اینبار نه فقط صنعت غذا بلکه تمام مردم ضمن محکوم کردن این اقدامات و نشر آن در فضای مجازی تمام قد به دفاع و حمایت از برندی برخواستند که با وجود تمامی مشکلات ققنوس وار در حال نو شدن و سازندگی است.
در قائله افزودن آب به محصولات مرجوعی کاله، غلامعلی سلیمانی سربلند بیرون آمد، چراکه کاربران فضای مجازی نه تنها این اتهام را بر علیه سلیمانی و محصولات شرکتش باور نکردند بلکه خواستار توبیخ و پیگیری قانونی اینگونه اتهام زنیها و نشر اکاذیب در فضای مجازی شدند تا دیگرفکر اینگونه خرابکاریها و یا تهمت زنیها به ذهن کسی خطور نکند.
اما این روال تا به کی ادامه خواهد داشت و چرا هرازگاهی باید شاکله صنعتی که عملکرد قابل قبولی در اقتصاد کشور داشته و سهمی بیش از 16 درصد از کل صنایع کشور را به خود اختصاص داده زیر سؤوال برود؟
آیا سکوت سنگینی که مسؤولان و دبیرکل کانون و انجمنهای مربوطه در قبال این موارد اتخاذ کردهاند نشان از رضایت آنها از روند موجود است یا نمونه بارز بیتفاوتی نسبت به صنعتی است که به بیش از70 کشور دنیا صادرات دارد؟
آیا نباید کانون، کمیسیون کشاورزی اتاقهای بازرگانی تهران و ایران و سایر انجمنها با انتشار بیانیهای خواستار ورود و رسیدگی دستگاههای قضایی برای فیصله دادن به این قائله باشند؟
آیا انتظار ورود مجلس، کمیسیون کشاورزی و فراکسیون صنایع غذایی به عنوان قانونگذار به این امر مهم خواسته نابهجایی است؟
باید بپذیریم اگر فعالان صنعت غذا و تولیدکنندگان با توجه به تمامی مشکلات بیمه، مالیات، ارزشافزوده، نوسان نرخ ارز، عدم ثبات اقتصادی، رکود اقتصادی، تورم سرسامآور، مشکلات تامین مواداولیه و… بخواهند سرمایههای خودشان را از کشور خارج و در کشور دیگری سرمایهگذاری کنند آن وقت برای خرید نان و تخممرغ هم باید منتظر واردات از کشورهای دیگر باشیم.