این تجربه در بیش از یک دهه گذشته در بسیاری از اقتصادها نشان داده است که شرکتهای بزرگی که حاضرند برندهای خود را در اختیار شرکتهای نوپا و کسب و کارهای جدید قرار دهند از منظر تولید بیشتر، بهرهوری بالاتر و درآمدزایی افزونتر پیشرفتهای بیشتری را تجربه میکنند و این در حالی است که توسعه بازارهای صادراتی نیز از این مسیر آسانتر است. در این ارتباط در گفتوگو با هوشیار فقیهی، دبیرکل اتاق اصناف ایران، به بررسی تاثیر ناشی از توسعه ابزار فرانچایز در رشد اقتصادی و مالی شرکتهای فرانچایز دهنده و گیرنده پرداخته و جایگاه دولت را در این بین بررسی کردهایم.
لطفا در ابتدا در ارتباط با صنعت فرانچایز در تجربهها و نمونههای جهانی آن توضیح دهید و اینکه ابزار مذکور تا چه میزان توانسته رشد اقتصادی صنایع دیگر را تقویت کند؟
یکی از ابزارهای کارآمد و موثر در اقتصادهای بزرگ دنیا در حوزه تولید ارزش و رشد بهرهوری واحدهای تولیدی، مبحث فرانچایز است. در سالهای اخیر میزان رشد این صنعت در کشورهای مذکور تا دو برابر رشد تولید ناخالص ملی آنها بوده و این نشان میدهد پتانسیلهای رشد اقتصادی از بستر صنعت فرانچایز بسیار قابلتوجه است و فارغ از بسترهای سیاسی کشورها، ابزار توانمندی است که قابلیت استفاده در سطوح مختلف به خصوص در کشورهای درحالتوسعه که عموما دارای واحدهای خرد بوده است را دارد.
واحدهای اقتصادی خرد را که شامل اصناف و واحدهای کوچک و متوسط است، به مثابه زیرساختی برای استفاده از ابزار فرانچایز میتوان در نظر گرفت. این ابزار قابلیت شفافسازی، تولید مقیاس نمودن محصولات (تولید/ خدمات) و رشد کسب و کارها را دارند البته در این کشورها که عموما دارای پیشینه تاریخی کهن در کسب و کار هستند شرایط فرهنگی ویژهای برای پیادهسازی این ابزار در کشور خود را دارا هستند در حالی که در کشورهایی مانند آمریکای شمالی به دلیل قدمت کم کسبوکارها و فرهنگ کار و تلاش توسعهیافته، استفاده از ابزارهای نوین در جهت تولید ارزش بیشتر جا افتاده به گونهای که در قرنهای 18 و 19 نیز واحدهای خرد با استفاده از ابزارهای توسعهگرایانه توانستند در کنار هم قرار گرفته و تولید مقیاس صورت گرفته و بهدنبال بازارهای نو و بزرگتر هستند، بنابراین در جهت توسعه بازارهای صادراتی بوده و هستند؛ اما در ایران با بیش از دوهزار و 500 سال فرهنگ پیشهوری و اصناف خرد که ریشه در فرهنگ جامعه دارند و همواره دارای قدرت اجتماعی و اقتصادی قابلتوجهی در این کشورها هستند و به کارگیری ابزارهای نوآورانه و مدرن و ایجاد تغییر این فضا به آسانی متصور نیست، استفاده از ابزارهای نوین مانند فرانچایز با مشکلاتی روبهرو است که باید بر شناخت این قدرت و همراهسازی آنها توجه و اقدام کرد. حال آنکه معمولا بدون توجه به این شرایط در کشورهایی مانند ایران ابزارها را با نسخه غربی اقدام به پیادهسازی میکنیم و متاسفانه غالبا با شکست مواجه میشویم.
از ظرفیتهای موجود در کسبوکارهای خرد و اصناف صحبت میکنید. این ظرفیتها شامل چه موضوعاتی هستند؟
در ایران در حوزه اصناف 3 میلیون و 150هزار واحد صنفی دارای جواز و ثبت شده در حوزههای تولیدی، توزیعی، خدماتی و خدمات فنی فعالیت میکنند که در این میان بالغ بر یک میلیون و 300هزار واحد صنفی توزیعی سهم 90درصد نظام توزیعی کشور را در اختیار دارند که بزرگترین قلک و خزانه برای توسعه صنعت فرانچایز محسوب میشوند که با استفاده از صنعت فرانچایز میتوان از مزیتهای آن در جهت تولید ارزش بیشتر و از منافع آن برای ایجاد رفاه بالاتر استفاده کرد، اما به دو دلیل در کشور شاهد روند چندان موفقی نبودهایم؛ نخست اینکه بدون توجه به زیرساختهای سنتی و صرفا با پیادهسازی مباحث نظری غرب در کشور تلاش در بهکارگیری این ابزار کردهایم و از دیگر سو با عدمآگاهی مسوولان نسبت به تواناییها و کاربردهای این ابزار در کشور مواجه بودهایم به همین دلیل در این زمینه موفق نبودهایم.
البته این ابزار تنها در حوزه اصناف کاربرد ندارد و به عنوان مثال در حوزه محصولات کشاورزی نیز کارکردهای ارزشمندی دارد که کشورهای همسایه از آن به خوبی استفاده کرده و حتی به صادرات رسیدهاند. به عنوان مثال در حوزه تولید گوشت مرغ و به دلیل کوچک بودن مقیاس تولید مرغداریها، تولید ما در حال حاضر رقابتی نیست و تولید نه قیمت تمام شده مناسبی دارد و نه دارای بهرهوری مناسبی است و متعاقب آن مواجه با فضایی هستیم که استانداردسازی بر مبنای تولید صادراتی صورت نگرفته و این در حالی است که در کشورهای همسایه مانند ترکیه با پیشینهای مشابه ایران با استفاده از ابزار فرانچایز موفقیتهای بزرگی در این زمینه و تولید و خدمات خرد خود را به دست آورده به گونهای که امروز یکی از صادرکنندههای عمده در خاورمیانه و کشورهای اروپایی و روسیه هستند؛ چراکه با ایجاد چند برند معتبر و تکمیل زنجیرههای مختلف توانستهاند موفقیتهای زیادی را کسب کنند.
چه اقداماتی در این رابطه صورت گرفته و به عنوان مثال اتاق اصناف چه کارهایی برای توسعه فرهنگ فرانچایز انجام داده است؟
در طول 5 سال گذشته که اتحادیههای کشوری فروشگاههای زنجیرهای در اتاق اصناف ایران شکل گرفته است، یکی از مقاومتهایی که وجود داشت این مساله بود که با رشد فروشگاههای بزرگ، واحدهای صنفی موجود دچار مشکل خواهند شد و قابلیت رقابت را از دست خواهند داد. در همین زمینه یکی از راهکارهایی که به آن متوسل شدیم استفاده از ظرفیتهای فرانچایز بود که فروشگاههای مذکور با حفظ وضعیت موجود میتوانند با استفاده از قابلیت مذکور، رشد پایاپای فروشگاههای کوچک را نیز تضمین کرده و در چرخه فروشگاههای زنجیرهای توان رقابتی این فروشگاهها نیز افزایش یابد که نمونه موفق این موارد، فروشگاههای یاران دریان بودند که توانستند با استفاده از این ابزارها از موفقیتهای خوبی بهرهمند شوند.
از سوی دیگر در قانون تجارت ما، ابزاری به نام فرانچایز پیشبینینشده و در نتیجه روی مشکلات حقوقی که برای واحدهای فرانچایز پیش میآید، قوه قضائیه نمیتواند تصمیمات مناسبی را اتخاذ کند؛ بنابراین پایه و اساس و فونداسیون این ابزار را از نظر قوانین و مقررات ایجاد نکردهایم و اگر این شرایط فراهم شود ابزار فرانچایز میتواند با رشد نمایی قابلتوجهی روبهرو شود. در حال حاضر، در حوزه فروشگاههای زنجیرهای و با تشکیل اتحادیههای مرتبط، چند برند رشد قابل قبولی داشتهاند به گونهای که حالا در عراق و روسیه شعب جدید ایجاد کردهاند؛ بهطوری که هم صادرات کالاهای ساخت داخل را تسهیل و هم ورود ارز را تقویت کردهاند، در حالی که اگر از این ظرفیت استفاده نمیشد، شاید شرایط برای چنین ظهور و بروزی برای آنها فراهم نمیشد؛ بنابراین از این منظر نیز توسعه قوانین برای شکوفایی صنعت فرانچایز میتواند مزیتهای نسبی را برای کشور ایجاد کند.
خلأ قوانین موجود از طرف اصناف پیگیری نشده؟ چه اقداماتی برای رفع این خلأ انجام شده است؟
در این راستا اتاق اصناف ایران برای اصلاح قانون تجارت کشور (که مورد غفلت قرار گرفته است) پیشنهاد تعریف فرانچایز و تدوین قانون مربوط را به مجلس محترم طی سالهای 97 و 98 ارائه کرده است. ولی روند اصلاحی متوقف شد. به عقیده من این موضوع نیازمند یک همت بلند در مدیریت اقتصادی کشور است تا در آینده بتوانیم شاهد این اصلاحات و ایجاد زیرساختهای مرتبط با حوزه فرانچایز در قانون نیز باشیم.
نهادهای مدنی غیردولتی مانند انجمن فرانچایز بیش از دولت مسوولیت دارند، زیرا دولت درگیر مسائل مختلف اقتصادی و تحریمهاست و انتظار یک تحول بزرگ از دولت دورازذهن است، اما انجمنها و تشکلات غیردولتی میتوانند روی بحث فرهنگسازی و تبیین مزیتهای این ابزار برای کسبوکارهای خرد اقدامات بزرگی را انجام دهند. این فرهنگسازی البته امیدواریها به آینده را برای ورود حاکمیت به این ابزار تقویت میکند و درنتیجه حلقه اتصال کسبوکارهای خرد و حاکمیت از طریق اتحادیهها و اتاقهای اصناف ایجاد میشود. در عمل حتما شاهد اتصال این زنجیرهها خواهیم بود که این امر در بلندمدت اثبات میکند مزیتهای اقتصادی ناشی از این ابزار برای حاکمیت و کسبوکارها دوطرفه است و دولت با این شرایط در مدار استفاده از مزیتهای این ابزار قرار خواهد گرفت.
صنعت فرانچایز در بورس هم میتواند فعالیت کند؟
در حال حاضر یکی از شرکتهایی که به خوبی از این ظرفیت استفاده کرده و در بورس نیز حضور مثمر ثمری دارد، فروشگاههای زنجیرهای افق کورش است. اصولا این تفکر که توسعه این ابزار منوط به حمایتهای مادی دولت یا نظام بانکی کشور که قاعدتا با نظام تعرفهای و ترجیحی همراه خواهد بود، کار خطایی است و از نظر من مناسب ارزیابی نمیشود؛ کما اینکه در سه، چهار دهه گذشته حمایتهای دولت از واحدهای تولیدی با عواقب خوبی روبهرو نشده چنانچه مشاهده میشود بهرغم تزریق پول با سود ترجیحی طی 40 سال گذشته تحت عنوان حمایت از تولید داخل حالا بیش از نیمی از آنها در شهرکهای صنعتی در رکود کامل به سر میبرند.
برایناساس باید گفت توسعه کسبوکار با یک ابزار کارآمد، لزوما نیازمند حمایت دولت نیست و اتفاقا تجربههای موجود نشان داده بدون نیاز به تزریق منابع مالی دولت، شرکتهای متوسط بهخوبی توانستهاند با سرمایهگذاری متوسط و زیرساختهای موجود و بدون دخالت دولت، بهرهوری بالایی را ایجاد کنند. در حال حاضر دولت هیچ برنامهای برای حمایت مالی از این ابزارها ندارد و به نظرم بهتر است شرکتها هم چشمداشتی به حمایتهای دولتی نداشته باشند و به عقیده من کارآفرین باید مدل و طرح کسبوکار خود را بهگونهای مناسب طراحی کند تا بدون توجه به حمایتهای دولتی کسبوکارهای خود را توسعه دهد. فعلا فروشگاههای خدمات سوپر مارکتی در استفاده از ابزار فرانچایز پیشرو هستند. در حوزه کشاورزی بهخصوص در صنعت مرغ و تخممرغ نیز حرکتهای اولیهای صورت گرفته است. اما تا رسیدن به نتیجه مطلوب راه درازی داریم.
توسعه صنعت فرانچایز چه نتایجی در عمل به همراه دارد؟
وقتی ابزار فرانچایز توسعه یابد اولا شفافیت قابلتوجهی را در اقتصاد ایجاد میکند و حسابداری متمرکز فضایی را برای جلوگیری از جهشهای قیمتی در فروشگاههای کوچک و بزرگ در کشور به وجود خواهد آورد، بنابراین این ابزار به شکلی توانمند در تنظیم بازار به کار گرفته خواهد شد. به دلیل تجمیع خریدهایی که در این واحدها وجود دارد، تخفیفهای ویژهای برای تامین اقلام در نظر خواهند گرفت که این عامل اثرگذار روی قیمت عرضه در جامعه خواهد بود و همه این موارد منجر به ارتقای کیفیت ارائه خدمات به جامعه خواهد شد که با توجه به مشکلات معیشتی خانوادهها، کمکهای قابلتوجهی به دهکهای مختلف است؛ کما اینکه در سالهای اخیر در فروشگاههای زنجیرهای با تمرکز بر قیمتها و ارائه خدمات باکیفیت برای جامعه، دولت نیز با تسلط بیشتر روی مباحث مالیاتی توانسته منافع خود را تامین کند و شرایط اقتصادی بارور و بهرهور را ایجاد کند و این صنعت نیز در عمل توانسته در حوزه صادرات نیز فعال شود که همه این مزایا البته در مرحله اولیه شکلگیری این ابزار است، بنابراین با ایراداتی نیز روبهرو است؛ از جمله تخلفاتی مانند کمفروشی و گرانفروشی وجود دارد، اما نباید فراموش کنیم که هر کسبوکار و ابزاری در ابتدای فعالیت خود با موانع و ایراداتی روبهرو است و نظام رگولاتوری باید بتواند با تمرکز بیشتر روی این کسبوکارها چالشها را برطرف سازد تا بتوانیم با سرعت بالا برای توسعه تولید و ایجاد ارزشافزوده بالاتر حرکت کنیم.
واقعیت آن است که حوزههای مختلف و بزرگی داریم که میتوانند از ابزار فرانچایز استفاده کنند. بهعنوانمثال حدود 60هزار واحد صنفی تعمیرات خودرو در کشور داریم، در حالی که چند برند میتوانند بخشی از این کسب و کارها را ساماندهی کنند تا با ارائه خدماتی استاندارد و یکپارچه و با کیفیتی بالا رضایت خاطر مصرفکنندگان فراهم شود و مصرفکننده با آرامش خاطر بیشتری در حوزه خدماتگیری روبهرو میشود و امیدواریم روزی مدیران ارشد اقتصادی کشور به توانایی این ابزار آگاه شوند و از آن حمایت کنند.
زمانی که دولتها از اهمیت صنعت فرانچایز اطلاع دقیقی ندارند، سیاستها را چگونه میتوان معطوف به توسعه این صنعت کرد؟
نهادهای مدنی غیردولتی باید مزیتهای این صنعت را به اطلاع فعالان کسب و کار و مصرفکنندگان برسانند تا در ادامه سیاستگذار نیز متوجه نقش این ابزار شود و با سیاستگذاری و قانونگذاری موردنیاز از صنعت فرانچایز حمایت کند. در ایران همواره تصمیمگیری از بالابهپایین صورت گرفته و دولت قانونی را وضع کرده و زنجیرههای بعدی ملزم به اجرای آن بودهاند و اغلب این سیاستها بیتوجه به کف جامعه اتخاذ شدهاند، اما فرانچایز میتواند این روند را معکوس کند، بهطوری که کسب و کارهای خرد کف جامعه به دولت این سیگنال را خواهند داد که سیاستهای لازم را تدوین کند.
باتوجه به شرایط خاص کشور ما، در حال حاضر صنعت خردهفروشی میتواند مقدمه توسعه ابزار فرانچایز را فراهم و توسعه دهد تا موتور محرکی برای سایر صنایع کشور باشد. بههرحال امید است مسوولان هر چه سریعتر به اهمیت این ابزار پی ببرند و بدانند که در حوزه تولید و خدمات، این ابزار میتواند توسعه تولید مقیاس را به همراه داشته باشد. از زمان مشروطه به بعد نبود استراتژی توسعه صنعتی در کشور، سرمایههای اقتصادی کشور به جای حضور در صنایع بزرگ با بهرهوری بالاتر در کسب و کارهای خرد خلاصه شده طوری که 5/ 17درصد از تولید ناخالص داخلی از این بخش تامین میشود و این در حالی است که بهرهوری در این بخش پایین است و درنتیجه این مساله به عقبافتادگی کشور در بازارهای صادراتی نیز منتهی شده و میبینیم که کشورهای همسایه با سرعت بسیار زیادی درحالرشد و توسعه هستند و بازارهای مختلف را به دست گرفتهاند؛ بنابراین با این فضا میتوان صادرات و رقابت در بازارهای جهانی و منطقهای را تسریع کرد و تا زمانی که این ابزار توسعه نیابد، سیاستگذاریهای توسعهای در حوزه کسبوکارهای خرد عملا بیتاثیر هستند.