شاید مهمترین دلیل این عدمموفقیت نبود برنامهای منسجم در حوزه اشتغال آفرینی و عدمحمایت جدی از کارآفرینی است و بخشی از آنچه دولتها تحت عنوان موفقیتهای اشتغالزایی معرفی کردهاند شامل مشاغلی ناپایدار ، ساعتی و فصلی است که قابل اتکا نیست.
این در حالی است که امروز اقتصادهای بزرگ دنیا با استفاده از روشهای استاندارد و علمی و ابزارهای کارآمد کارآفرینی توانستهاند بخش مهمی از پتانسیلهای اشتغالزایی را فعال کنند و صنعت فرانچایز یکی از ابزارهای کارآمد در این بخش است. در این راستا محمدعلی ملایی مدیرعامل انجمن فرانچایز ایران معتقد است: این صنعت پتانسیل بالایی برای کسب سهم یک درصدی از اقتصاد ملی را داراست و این به معنای ایجاد نیم میلیون فرصت شغلی پایدار است که باید به طور جدی مورد توجه قرار بگیرد. وی در این گفتوگو با اتکا به آمارها و محاسبات به بررسی تاثیر صنعت فرانچایز در توسعه اشتغال در کشور پرداخته که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
شما معتقد هستید صنعت فرانچایز میتواند سهمی معادل یک درصد از اقتصاد ملی را به خود اختصاص دهد. به نظر شما این سهم پتانسیل ایجاد چه میزان شغل را داراست و شرط موفقیت این صنعت برای توسعه کسب و کارها و اشتغالزایی چیست؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا لازم است به وضع موجود در حوزه اشتغال کشور اشاره کنیم؛ در حال حاضر با فرض آنکه جمعیت فعال اقتصادی کشور ۴۱درصد کل جمعیت بزرگسال کشور است، با احتساب ۲۴ میلیون نفر شاغل در کشور و نرخ بیکاری ۸ درصدی، با جمعیت بیکاری معادل ۱/ ۲ میلیون نفر روبهرو هستیم. با تاکید بر این نکته که یکی از مهمترین موانع ایجاد اشتغال در اقتصاد ایران رشد بیرویه هزینه سرمایهگذاری موردنیاز برای ایجاد هر شغل است؛ بهطوری که در فاصله سالهای ۹۶ تا ۹۹ هزینه ایجاد هر شغل صنعتی از ۲۸۰ میلیون تومان به ۵/ ۱ میلیارد رسیده و این رقم در سالجاری حتی به ۳ میلیارد تومان نزدیک شده، بنابراین راهاندازی کسب و کارها در جهت ایجاد اشتغال به شدت سختتر از گذشته شده و این در حالی است که در موضوع اشتغال هزینههای مترتب بر ایجاد شغل پایدار موضوع بسیار مهمی است که سیاستگذار اقتصادی بر آن تاکید بسیار دارد. در چنین شرایطی موضوع اشتغال بر مبنای فرانچایز بیش از پیش از اهمیت برخوردار خواهد شد، چراکه اشتغال ناشی از آن با اتکا بر سرمایههای مردمی ایجاد و به همین دلیل نوعی اشتغال پایدار محسوب میشود؛ البته طبیعتا منظور از فرانچایز، صنعتی مبتنی بر استانداردهای بینالمللی است و نه تابلوفروشی یا ساختارهای شبه فرانچایز.
حال با توجه به آمارهای صنایعی مانند لوازم خانگی یا پوشاک که به ترتیب ۲/ ۱درصد و نزدیک به یک درصد از تولید ناخالص داخلی را در اختیار دارند، میبینیم که این صنایع به ترتیب ۵۰۰هزار و ۳۰۰هزار شغل ایجاد کردهاند و این در حالی است که در سالهای اخیر واردات محصولاتی مانند لوازمخانگی به کشور ممنوع شده و برندهای ایرانی توانستهاند رونق مناسبی را تجربه کنند. با این مقدمه و با توجه به اینکه صنعت فرانچایز صنعتی نوپاست و به سرمایهگذاری صنعتی و دولتی نیاز ندارد و متکی بر سرمایههای مردمی است با فرض رسیدن سهم یک درصدی تولید داخل از صنعت فرانچایز پیشبینی میشود رقم اشتغال نیم میلیون نفری از طریق این صنعت قابل دستیابی باشد.
کشورهای اروپایی و آمریکا و غالب اقتصادهای توسعه یافته یا با نرخهای بیکاری بالایی مانند نرخ بیکاری ایران روبهرو نیستند یا به مراتب بیش از دولتهایی که در کشور ما روی کار آمدهاند دلهره بیکاری را دارند. این موضوع تا چه حد میتواند به عنوان مانعی در مسیر توسعه این هدف باشد؟
به جد باور داریم بخش خصوصی ایران با ذکاوت است و در گیر و دار چالشهای مکرری که تجربه کرده از توانمندی بالایی برخوردار است و همین موضوع استقلال فعالان صنعت فرانچایز از دولت را سبب شده است. در سایر صنایع به دلیل وجود رقبای بیرونی در اقتصاد جهانی حمایت سیاستگذار احساس میشود، اما در صنعت فرانچایز با توجه به ادبیات رسمی اقتصاد ایران که مبتنی بر اقتصاد مقاومتی و با تکیه بر توانمندیهای درونزا و بروننگر است، فرصتهای بکری برای بهکارگیری تجربههای توسعه محور با اتکا بر سرمایههای مردمی فراهم است.
در حال حاضر اقتصاد ایالات متحده با جمعیت ۳۳۰ میلیون نفر و فعالیت ۷۵۰هزار فرانچایز ثبت شده ۵/ ۸ میلیون فرصت شغلی ایجاد کرده است. در انگلیس نیز با جمعیت ۶۷ میلیون نفری ۴۸هزار کسب و کار مبتنی بر فرانچایز ثبت شده مشغول به فعالیت هستند که ۸۰۰هزار شغل مستقیم ایجاد میکند. این دو کشور با سابقه بیش از نیم قرن فعالیت در صنعت فرانچایز چنین آمارهایی را کسب کردهاند و این در حالی است که انتظار میرود در اقتصاد ایران و با تکیه بر سرمایهگذاریهای مردمی و پشتوانه ۶هزار تریلیون تومانی نقدینگی که میتواند به شرط جهت دهیهای اصولی و درست توسط سیاستگذار به سمت اقتصاد مولد، تغییر مسیر بدهد نتایج بهتری از اقتصادهای توسعهیافته حاصل شود.
همانطور که به درستی اشاره کردید اقتصاد ایران با 6هزار تریلیون تومان نقدینگی دست و پنجه نرم میکند که اگر از آن به درستی استفاده نشود میتواند تهدیدی جدی برای اقتصاد ایران باشد، کما اینکه در خلال یک دهه گذشته رشد شدید نقدینگی باعث شده تا مشکلات جدی را شاهد باشیم. صنعت فرانچایز تا چه حد قابلیت جذب سهمی از این نقدینگی و به عبارتی مهار بخشی از آن را دارد؟
به عقیده بنده در سالهای گذشته آگاهی جمعی درباره سرمایهگذاریهای غیرمولد توسعه پیدا کرده و مردم و صاحبان سرمایه نسبت به ریسکهای موجود در بازارهای واسطهگری آگاهتر شده و استرس حضور در بازارهای سفتهبازی افزایش یافته که دلیل آن نیز ریزشهای گاه و بیگاه در این بازارهاست. متاسفانه دولتها در حوزه ایجاد اشتغال پایدار و اتکا به روشها و ابزارهای آن ورود نکردهاند و این در حالی است که شیوههای نوین کسب و کار مثل فرانچایز قادر به ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری مناسب با بازدهی خوب و پایداری اشتغال و سرمایهگذاری استاندارد است.
واقعیت آن است که در سیستم فرانچایز اصولی و استاندارد، سرمایهها وارد کسب و کاری میشوند که متعلق به برندی باتجربه با دارایی نامشهود مناسب و بر پایه آموزشهای متناسب است و با درآمد کافی و برنامهریزی استاندارد توانسته فاکتورهای موفقیت را کسب کند و در عین حال نقشه راهی را بر اساس مدلهای اصولی کسب و کار تا سالهای آینده طراحی کرده است. چنین کسب و کاری بر پایه حداقل ریسک در حرکت است و این در حالی است که بسیاری افراد که پول نقد خود را به طلا و ارز و سایر کالاها تبدیل کردهاند، همواره استرس ریزش قیمتها را تحمل میکنند، اما در یک مدل کسب و کار مولد چرخه اقتصادی کشور به نحو مناسبتری به حرکت درمیآید و تلاطمهای اقتصادی آثار کمتری بر عملکرد آن دارد و در این میان صنعت فرانچایز با ظرفیتهایی که پیشتر اشاره شد میتواند در هدایت سرمایههای خرد در بازارهای غیرمولد به سمت یک کسب و کار مناسب و پایدار نقشآفرینی کند.
وجه تمایز این صنعت با سایر صنایع در موضوع آموزش است. تاثیر این مقوله بر بهرهوری نیروی انسانی در این صنعت را چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از خصوصیات مهم صنعت فرانچایز آن است که در این صنعت حلقههای تکرار شونده و بازخورددهنده بر مبنای تجربههای بسیاری که در گذشته بارها آزمون و خطا شده حاکم است. از طرفی در این صنعت موانع و چالشهای بیشتری در بازه زمانی کوتاهمدتتری تجربه میشوند که همه این موارد در مسیر ارتقای هویت برند قرار دارند. طبیعتا این صنعت و کسب و کارهای آن با شعب متعدد و حوزه فعالیت یکسان و بازخوردهای سریعتر در مقایسه با یک کسب و کار معمولی با یادگیریهای بیشتری روبهرو است و در نتیجه سرمایههای انسانی در این ساختار یادگیرندهتر و با بهرهوری بیشتر روبهرو هستند و این وجه تمایز در این صنعت از اهمیت زیادی برخوردار است. در این بین خاصیت این صنعت آن است که با استفاده از تجربه جمعی پیشبرد اصول جاری را برای رسیدن به اهداف مترقی برند در دستور کار خود قرار دهد.
اغلب این تصور نادرست وجود دارد که فرانچایز در یکی دو صنعت به خصوص مثل صنعت رستورانداری و فروشگاههای زنجیرهای موفق عمل میکند. این تفکر نادرست عاملی بازدارنده در مسیر موفقیت صنعت نیست؟
در انجمن صنعت فرانچایز یکی از موضوعاتی که خود را مقید به آن کردهایم این است که آگاهی جامعه اعم از جامعه اقتصادی صاحب کسب و کار و جامعه جویای شغل را نسبت به صنعت، اصول، قواعد و استانداردهای حاکم بر آن افزایش دهیم و خصوصا برای کارآفرینان این فرهنگ ایجاد شود که فرانچایز تنها مختص صنعت رستورانداری نیست و در همه کسب و کارها امکان رشد و توسعه از طریق این ابزار وجود دارد، بنابراین اگر با این نگاه پیش برویم امکان تحقق هدف نیم میلیون شغل و یک درصد سهم صنعت فرانچایز از اقتصاد ملی وجود دارد. خوشبختانه امروز در حوزههایی مانند خودرو، لوازم خانگی، کسب و کارهای خدماتی، پوشاک و... شاهد رشد چند وجهی توسعه اشتغال با مدل فرانچایز هستیم که نویدبخش آینده روشن این صنعت است.
به شکل محاسباتی اگر برند شناخته شده و مقید به اصول فرانچایز ظرف دو سال از آغاز فعالیت فرانچایزینگ 25 شعبه در یک سال ایجاد کند و جز اشتغال گذشته خود به طور متوسط 10 شغل استاندارد در هر شعبه فراهم سازد، یعنی این برند توانسته 250 شغل خلق کند که البته این رقم حداقلی است، چراکه برخی برندها هم از نظر تعداد شعب و هم از منظر میزان اشتغالزایی توانستهاند موفقیتهایی چند برابر این رقم کسب کنند، اما با احتساب ارقام حداقلی باید گفت: با ایجادهزار تا 2هزار کسب و کار مبتنی بر فرانچایز در کشور میتوان امیدوار بود به سرعت 250 تا 500هزار شغل ایجاد شود و این رقم فرصت بسیار مناسبی را در مقابل افق اقتصاد ایران قرار خواهد داد.