حسین شیرزاد، تحلیلگر مسائل کشاورزی توسعه در یادداشتی اختصاصی برای مهر نوشت؛ اهداف تعیین شده توسط رئیس جمهور فدراسیون روسیه برای افزایش صادرات محصولات کشاورزی تا سال ۲۰۳۰ میلادی با بهبود جذابیت سرمایه گذاری در مجتمعهای کشت و صنعت و افزایش سهم محصولات صادراتی با ارزش بالا، قابل دستیابی است؛ اما چگونه روسیه میتواند صادرات محصولات کشاورزی را به ۷۰ میلیارد دلار افزایش دهد؟
صنعت کشاورزی روسیه با دستاوردهایی به سال ۲۰۲۴ نزدیک شد که گواه موفقیتهای آشکار در توسعه این صنعت است. جایگزینی واردات برای مدت طولانی محرک اصلی رشد در مجموعه ملی کشت و صنعت بوده است. در نتیجه، در نیمه اول دهه ۲۰۲۰، اهداف امنیت غذایی تقریباً برای همه گروههای اصلی کالاهای اساسی برآورده شد. در سالهای ۲۰۲۰-۲۰۲۱، برای اولین بار در تاریخ مدرن، روسیه به تراز تجاری مثبت برای محصولات کشاورزی و صنعتی دست یافت و در سال ۲۰۲۳، صادرات کشاورزی و صنعتی روسیه به سطح رکورد ۴۳.۵ میلیارد دلار رسید. اما در سال ۲۰۲۴ رئیس جمهور یک هدف استراتژیک جدید برای مجتمعهای کشاورزی و صنعتی روسیه تعیین کرده است؛ افزایش صادرات به میزان ۱.۵ برابر نسبت به سطح ۲۰۲۱ که معادل ۵۵ میلیارد دلار در سال است.
حفظ ساختار محصول فعلی صادرات و اصول کلی مقررات صنعت، دستیابی به این هدف سخت را به خطر میاندازد. در عین حال، تمرکز مداوم صنعت و رگولاتوری بر بهبود ساختار سبد محصولات صادراتی، دستیابی به هزینههای ساختاری بهینه تولید و رویکرد منطقی برای تضمین امنیت فناوری، افزایش پتانسیل صادراتی مجتمعهای کشت و صنعت را به ۶۵ تا ۷۰ میلیارد دلار در سال ممکن میکند. رشد بیشتر مجتمع کشاورزی- صنعتی روسیه عمدتاً با افزایش عرضه به بازارهای جهانی امکان پذیر است، بازاری که تولیدکنندگان کشاورزی روسیه با رقابت شدید قیمتی روبهرو هستند. تاکنون هزینههای تولید داخلی برای غلات امکان رقابت موفق را فراهم کرده اما روسیه از تأمین کنندگان عمده جهانی در تولید و زنجیره تأمین پروتئینهای حیوانی عقب مانده است.
رویکردهای اساسی مدیریت توسعه مجتمعهای کشت و صنعت برای تحقق این امر باید دستخوش تغییرات زیر شود:
نخست، با ایجاد قهرمانان ملی یا تقویت بورژوازی غذایی ملی با قدرت بازاری کافی در بازارهای جهانی، میتوان به صرفهجویی در مقیاس دست یافت. البته ساختار آنها میتواند متفاوت باشد. مشاغل بزرگ کشاورزی (_مشابه JBS در برزیل)، تربیت نهادهای معامله گران بینالمللی ADM، Bunge، Cargill، Louis Dreyfus Company یا تعاونیها Copersucar، Coamo، ACA از آن جمله است.
دوم، اطمینان از این واقعیت که تولیدکنندگان ملی کشاورزی به بهترین فناوریها برای بهینهسازی هزینههای ساختاری دسترسی دارند؛ ژنتیک کارآمد (شامل محصولات تراریخته برای خوراک)، ورودیهای پیشرفته (محصولات حفاظت از محصول، فناوریها و تجهیزات کشاورزی).
سوم، ایجاد زیرساخت لجستیکی کافی برای صادرات و پرهیز از انحصار آن.
چهارم، اطمینان از جذابیت سرمایه گذاری و سودآوری صنعت کشاورزی در شرایط مازاد ظرفیت ساختاری.
صادرات زیاد، درآمد کم
امروز روسیه یکی از تأمین کنندگان پیشرو محصولات کشاورزی و صنعتی به بازارهای جهانی است. در سال ۲۰۲۳ این کشور از نظر حجم عرضه رتبه ششم، اما از نظر پولی با سهم بازار جهانی بیش از ۲ درصد در رتبه هشتم قرار گرفت. این به دلیل آن است که روسیه دارای رکورد «پایینترین قیمتها به ازای هر تن صادرات» در بین رهبران غلات جهان یعنی حدود ۶۰۰ دلار به ازای هر تن محصول صادراتی است. این بدان دلیل است که ساختار صادراتی رهبران ارزش جهانی تحت سلطه کالاهای اساسی با ارزش بالا و یا محصولات پایین دستی است. مثلاً چین با رکورد (۲۱۰۰ دلار آمریکا) و اروپا (۱۴۰۰ دلار) با ۴۰ تا ۵۰ درصد صادرات محصولات بسیار فرآوری و تصفیه شده و محصولات B۲C، پیشتازان از نظر قیمت به ازای هر تن صادراتی هستند.
اروپا دارای بخش کشاورزی قوی است، اما درآمد اصلی صادرات آن از سایر بخشها است.
چین یک صنعت غذایی قوی ایجاد کرده است که مواد خام داخلی و وارداتی را برای مصرف داخلی و عرضه درون منطقهای به کشورهای جنوب شرقی آسیا را فرآوری میکند. برای سایر تأمین کنندگان جهانی، محصولات بسیار تصفیه شده و B۲C به طور متوسط ۱۵ تا ۲۰ درصد صادرات را تشکیل میدهند. قیمت بالاتر هر تن به دلیل کالاهای با ارزش بالاتر نظیر پروتئینهای حیوانی، روغنها یا خوراکهای اساسی، عمدتاً مشتقات سویا است.
توسعه صادرات و بازارهای هدف
پتانسیل صادرات روسیه به دو عامل بستگی دارد: دسترسی طولانی مدت به بازارهای جهانی برای شرکتهای روسی و پیشرفت در دستیابی به اهداف امنیت غذایی در کشورها و مناطق مختلف.
مناطق کلیدی برای توسعه صادرات روسیه بازارهای چین، MENA، دریا، هند و تا حدی جنوب صحرای آفریقا خواهد بود. به دلایل مختلف، بعید است که سایر مناطق کلان به محرکهای اصلی رشد صادرات روسیه تبدیل شوند.
بازار کشورهای مستقل مشترکالمنافع با محصولات کشاورزی روسیه که حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد واردات را تشکیل میدهد، به اشباع نزدیک شده است. رشد بیشتر عرضه در نتیجه رشد جمعیت و مصرف خاص و همچنین از بین بردن رقابت در برخی محصولات امکان پذیر است، اما بازار کشورهای مستقل مشترکالمنافع به اندازه کافی بزرگ نیست که رشد بلندمدت مجتمعهای کشاورزی و صنعتی روسیه را تضمین کند.
همچنین آمریکای لاتین بزرگترین تأمین کننده محصولات کشاورزی به بازار جهانی است، بنابراین صادرات از روسیه به محصولات خاص محدود میشود.
از سوی دیگر، رشد میان مدت صادرات به بازارهای توسعه یافته در آمریکای شمالی، اروپا، آسیای توسعه یافته، استرالیا و اقیانوسیه توسط عوامل سیاسی، تجارت درون منطقهای به خوبی توسعه یافته و واردات مقرون به صرفه از آمریکای لاتین محدود شده است.
بازار چین و روسیه
چین بزرگترین خریدار مواد غذایی در جهان است و سالانه بیش از ۱۸۶ میلیارد دلار محصولات کشاورزی وارد میکند. روسیه تنها ۳ درصد از واردات چین را به خود اختصاص میدهد که به این دلیل است که روسیه مقدار بسیار کمی از محصولات کشاورزی مورد نیاز چین را صادر میکند.
کالاهای اساسی مختلف بیشترین سهم واردات چین را به خود اختصاص دادهاند که حدود ۳۱ درصد یا ۵۷ میلیارد دلار است؛ این اقلام شامل سویا از برزیل، ایالات متحده آمریکا و آرژانتین در مجموع سالانه ۴۵ میلیارد دلار، ذرت (ایالات متحده آمریکا و اوکراین تأمین کنندگان اصلی هستند) حدود ۵.۵ میلیارد دلار، ماهی و پودر استخوان (عمدتاً از پرو) ۲.۴ میلیارد دلار و جو و کنجاله حدود به ترتیب ۲.۱ و ۱.۲ میلیارد دلار است.
پروتئینهای حیوانی و لبنیات در رتبه دوم قرار دارند. در ساختار واردات حدود ۱۵ میلیارد دلار گوشت گاو (۶۰ درصد آمریکای لاتین)، ۹ میلیارد دلار ماهی و غذاهای دریایی (عمدتاً از روسیه و ویتنام)، ۴ میلیارد دلار طیور برزیل و آمریکای شمالی و ۷ میلیارد دلار محصولات لبنی است که ۵۰ درصد آن شیرخشک نیوزلند است.
واردات B۲C بیش از ۱۱ درصد یا ۲۰ میلیارد دلار است که ۵ میلیارد دلار غذای کودک و مواد غذایی مکمل کودک و ۲ میلیارد دلار شیرینی و شکلات است.
واردات روغنهای گیاهی بالغ بر ۱۱ میلیارد دلار است که ۴۰ درصد آن روغن پالم است، در حالی که روغنهای دیگر از روسیه، اوکراین، کانادا، برزیل و آرژانتین وارد میشود.
در حالی که هدف استراتژی چین دستیابی به خودکفایی در غلات اصلی است، اما انتظار میرود واردات خوراکهای اساسی طی دهه آینده افزایش یابد. در واقع سهم ۳ درصدی روسیه در واردات چین به دلیل محدود بودن سبد محصولات کشاورزی صادراتی است.
بازار منا و روسیه
بازار MENA (شمال آفریقا و خاورمیانه) ظرفیتی در حدود ۱۲۵ میلیارد دلار و ظرفیت بالقوه ۱۳۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار دارد. سهم روسیه در این بازار از ۱۳ درصد فراتر نمیرود.
مواد غذایی اصلی بیشترین سهم از واردات MENA را به خود اختصاص دادهاند. این عدد حدود ۲۳ درصد یا ۲۹ میلیارد دلار است که ۱۴ میلیارد دلار آن گندم (خرید از روسیه در مجموع ۸ میلیارد دلار)، ۵ میلیارد دلار شکر و ملاس و ۵ میلیارد دلار دیگر برنج است که ۸۰ درصد آن از هند و وارداتی است.
واردات خوراک اساسی حدود ۲۲ میلیارد دلار است که حدود ۱۲ درصد آن مربوط به واردات از روسیه است. در واردات خوراک اساسی، ذرت ۸ میلیارد دلار، سویا از برزیل و آمریکا حدود ۷ میلیارد دلار، جو ۳ میلیارد دلار و کنجاله سویا (عمدتاً از آرژانتین) ۲.۵ میلیارد دلار از واردات را به خود اختصاص دادهاند.
همچنین حدود ۱۶ درصد یعنی ۱۹ میلیارد دلار واردات روسیه به پروتئین حیوانی و محصولات لبنی اختصاص دارد. واردات گوشت گاو (۵ میلیارد دلار)، محصولات لبنی (۴ میلیارد دلار)، مرغ (۴ میلیارد دلار) است که بیش از دو سوم آن وارداتی از برزیل است. به این سبد، ماهی (حدود ۲ میلیارد دلار) را هم باید افزود اگرچه روسیه در این بخش به خوبی حضور ندارد.
علاوه بر این، این منطقه ۱۶ میلیارد دلار روغن و دانههای روغنی وارد میکند که حدود ۸ میلیارد دلار آن روغن پالم (عمدتاً از اندونزی و مالزی)، ۲ میلیارد دلار روغن سویا (از آرژانتین و اسپانیا) و حدود ۲ میلیارد دلار روغن آفتابگردان (از روسیه و اوکراین) است.
این منطقه اساساً به واردات مواد غذایی وابسته است زیرا شرایط آب و هوایی برقراری تعادل بین تولید و مصرف و جمعیت رو به رشد را در بلندمدت غیرممکن میکند.
بازار آسیای جنوب شرقی (SEA) و روسیه
SEA سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار غذا از سایر مناطق کلان وارد میکند که ۲۲ میلیارد دلار آن توسط چین تأمین میشود. روسیه عملاً در منطقه غایب است، سهم آن در واردات منطقهای کمتر از یک درصد است.
ساختار واردات منطقه تحت سلطه کالاهای اساسی است که حدود ۲۰ درصد را تشکیل میدهد. کشورهای دریایی مصرف کنندگان عمده کنجاله سویا (۷ میلیارد دلار عمدتاً از آرژانتین و برزیل)، سویا (۵ میلیارد دلار از برزیل، ایالات متحده آمریکا و کانادا) و ذرت (۴ میلیارد دلار از آرژانتین و برزیل) هستند.
این منطقه همچنین واردکننده عمده محصولات لبنی (عمدتاً پودر شیر از نیوزیلند به ارزش ۶ میلیارد دلار در سال)، ماهی و غذاهای دریایی (۵ میلیارد دلار، عمدتاً از چین)، گوشت گاو (۴ میلیارد دلار از هند، استرالیا، برزیل و ایالات متحده آمریکا) و گوشت مرغ و… (۲ میلیارد دلار از آمریکای لاتین و ایالات متحده آمریکا). است
واردات مواد غذایی اصلی حدود ۱۷ میلیارد دلار را به خود اختصاص داده است که بیش از نیمی از آن گندم (عمدتاً از استرالیا)، حدود ۳ میلیارد دلار شکر و ملاس و ۲ میلیارد دلار برنج (عمدتاً از هند) است.
همچنین چین ۴۰ تا ۶۰ درصد از واردات میوه، سبزیجات و محصولات B۲C و ۲۵ درصد از واردات محصولات بسیار تصفیه شده را به خود اختصاص داده است.
بازار جنوب صحرای آفریقا و روسیه
منطقهای با واردات نسبتاً کم (۴۳ میلیارد دلار) بوده که سهم روسیه ۲ درصد است. مانع اصلی افزایش واردات، قدرت خرید پایین است.
مواد غذایی اصلی ۳۶ درصد از واردات منطقه (حدود ۱۵ میلیارد دلار) را تشکیل میدهند: واردات برنج - بیش از ۶ میلیارد دلار عمدتاً از دریا، واردات گندم - حدود ۵ میلیارد دلار از روسیه، ایالات متحده آمریکا، فرانسه و کانادا انجام میشود.
این منطقه حدود ۲ میلیارد دلار مرغ وارد میکند که تأمین کنندگان اصلی آن ایالات متحده آمریکا، برزیل و لهستان هستند.
واردات روغن پالم جنوب صحرای آفریقا در مجموع حدود ۵ میلیارد دلار است، در حالی که واردات روغنهای دیگر ناچیز است.
این منطقه با رشد کند واردات و قدرت خرید محدود شناخته میشود. علیرغم رشد سریع جمعیت، این منطقه واردات مواد غذایی را عمدتاً از طریق درآمدهای حاصل از صادرات مواد معدنی تأمین میکند که پتانسیل محدودی دارد. با این وجود، برخی از کشورها (نیجریه، آنگولا، کنگو و گابن) میتوانند برای گروههای محصول خاصی مورد علاقه باشند.
بنابراین، مناطق جغرافیایی اولویت دار برای صادرات روسیه آن دسته از کشورهای جنوب جهانی هستند که واردکنندگان خالص عمده مواد غذایی هستند و به دلیل اقتصاد توسعه یافته و یا منابع مورد علاقه خود تقاضای مؤثری دارند.
پس بازارها عمدتاً چین، MENA، آسیای جنوب شرقی و هند هستند. کل واردات بین منطقهای مناطق هدف منتخب تقریباً ۵۰۰ میلیارد دلار است که روسیه حدود ۷ درصد از آن را تشکیل میدهد.