دولتی که میرود و دولتی که میآید!
تشریح آثار برخی از سیاستها اعمال شده، نیازمند بررسی عمیق است. اما مسائلی هستند
که درک و تحلیل آنها نیازمند تحلیل عمیق کارشناسی نیست. آنقدر موضوع واضح و آثار
آن آشکار است که همگان میتوانند درک مشترکی از آن داشته باشند.
یکی از وظایف ذاتی دولتها تنظم رابطه منابع
و مصارف و به عبارت دیگر دخل و خرج کشور است. آنچه
به عنوان ثروت ملی بدست میآید باید در جایی به مصرف برسد که بیشترین بازدهی را
برای اقتصادکشور و بالاترین اثر مثبت را در افزایش رفاه مردم داشته باشد.
با این مقدمه اجازه دهید مستقیماً وارد موضوعی شوم که موجب
تقریر این نوشتار شده است.
پرده اول: ۶۱% یارانه مردم هزینه دارو و درمان!!!
اردیبهشت ماه سالجاری وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
دولت دهم در مصاحبهای اعلام کرد که سال گذشته ۴۰ هزار میلیارد تومان برای بهداشت
و درمان کشور هزینه شد که ۲۵ هزار میلیارد تومان آن را مردم با تمام گرفتاریهای
اقتصادی از جیب خود پرداخت کردند.
یک ضرب و تقسیم ساده نشان میدهد که جمعیت ۷۵ میلیونی
ایران بیش از ۶۱ درصد یارانه نقدی دریافتی خود را بابت دارو و درمان هزینه کرده
است. به عبارت دیگر ۶۱ درصد یارانهای که قرار بود صرف تغذیه و بهبود وضعیت
اقتصادی مردم شود صرف بازیابی سلامتی در قالب حق ویزیت و هزینه دارو شده است، یعنی
هزینهای گزاف برای هیچ...!
پرده دوم: هشدار، بزودی یک کشور زمینگیر میشویم...!؟
جمعیت کشور از دوره جوانی پا به دوره میانسالی گذاشته است
و طی چهار دهه آینده به یک کشور سالمند تبدیل خواهد شد. جمعیت امروز سالمندان کمی
بیش از۶ میلیون نفر است و طی ۴۰ سال آینده به ۲۶ میلیون نفر بالغ خواهد شد. بر
اساس برخی دادهها ۶۰ درصد هزینههای درمان متعلق به ۸ درصد جمعیت سالمند فعلی کشور
است. سالمندان کشور ما ۲۰ سال زودتر از سالمندان کشورهای توسعه یافته زمینگیر میشوند.
تعمیم این آمار به جمعیت ۲۶ میلیونی سالمندان ۴۰ سال بعد کشور، باید خواب را از
چشمان همه مردم و مسئولین کشور برباید. اگر کاری نکنیم به زودی به یک کشور زمینگیر
تبدیل خواهیم شد...
پرده سوم: ۲ راه برای ارتقای رفاه و.....
دولت وظیفه دارد در جهت ارتقای رفاه مردم حرکت کند. دو راه
مستقیم برای تحقق این هدف مهم وجود دارد:
راه اول: افزایش درآمد مردم از طریق ایجاد اشتغال و افزایش
درآمد سرانه است.
راه دوم: کاهش هزینههای آنان است.
بدیهی است که هر دو مسیر باید دنبال شود، اما مسیر اول با
موانع بسیاری روبروست و به نظر میرسد در کوتاه مدت مسیر دوم راحتتر قابل دستیابی
است.
تلاش برای ارتقای شاخص سلامتی مردم میتواند بسیاری از
هزینههای ضروری آنان را حذف کند. به یاد داشته باشیم که هزینههای درمان برخی از
بیماریها با توجه به سهم ناچیز بیمهها، میتواند بسیاری از خانوادهها را به زیر
خط فقر ببرد...
پرده چهارم: کمبود کلسیم و ۱۵۰ میلیون دندان پوسیده در....
حدود ۷۰ درصد از بیماریهای
غیر واگیر دار از سبک زندگی به ویژه تغذیه ناشی میشود. کم خوری (در میان اقشار
آسیب پذیر) و بیش خوری (در میان دهکهای بالا) سبد غذایی ایرانیان را به گونهای
شکل داده که با هیچ هرم غذایی استانداردی همخوانی نداشته باشد. نسل میانسال امروز
ما به سرعت تبدیل به جمعیت سالمند میشود و ۸۰ درصد مشکلات سالمندان مشکلات اسکلتی
و حرکتی و گوارشی است. شیوع این بیماریها مستقیما به میزان دریافت کلسیم ارتباط دارد.
آمارها میگویند ۹۰ درصد مردم ایران کمبود کلسیم دارند و به واسطه آن سالانه
هزاران مورد شکستگی استخوان ناشی از پوکی استخوان در کشور به وقوع میپیوندد. از
سوی دیگر به واسطه کمبود کلسیم حداقل ۱۵۰ میلیون دندان پوسیده در دهان مردم جا خوش
کرده است که تاثیر مستقیم در گوارش و هضم غذا دارد.
پرده پنجم: نیاز ۱۰۰ برابری کلسیم نسبت به آهن و اهمیت شیر... و چراهای ۹۰ درصدی
کمبود کلسیم بدن در ایران
به راستی چرا ۹۰ درصد جامعه ما دچار کمبود کلسیم است؟
کلسیم از جمله ریز مغذیهای مهمی است که در زمره بالاترین ردههای مصرف روزانه
ریز مغذیها قرار دارد. یک مثال شاید به درک بیشتر این موضوع کمک کند. نیاز بدن یک
بزرگسال به ریز مغذی مهم آهن روزانه ۱۵ میلی گرم است، اما نیاز روزنه همین فرد به
کلسیم معادل ۱۵۰۰ میلی گرم یعنی ۱۰۰ برابر آهن است.
کارکرد ساختمانی کلسیم تقریباً مورد توجه همگان قرار دارد.
بخش اعظم کلسیم دریافتی در استخوانها و دندانها ذخیره میشود. اما کارکرد غیر
ساختمانی کلسیم معمولا مورد غفلت واقع شده است. کلسیم عنصر حیاتی در بسیاری از
اعمال متابولیک بدن از جمله تنظیم ضربان قلب، تنظیم اسیدیته معده، انبساط و انقباضهای
عضلانی و مهمتر از همه آنها ماشین انتقال پیامهای مغز به سلولهای صبی قسمتهای
مختلف بدن است. از این رو مغز در طول شبانه روز نیازمند مصرف کلسیم است و این
موضوع علت مصرف بالای کلسیم روزانه بدن را توضیح میدهد. چنانچه کلسیم مورد نیاز
بدن از طریق غذا وارد بدن نشود، مغز نیاز خود را به اجبار از طریق استخوانها یعنی
بانک بدن تامین میکند و به همین دلیل ساده افراد دچار پوکی استخوان میشوند.
کلسیم تقریباً در همه منابع غذایی وجود دارد اما تنها مصرف
کافی و مستمر شیر و فراوردههای شیری میتواند این مقدار نیاز روزانه را تامین کند
و سایر منابع تنها به عنوان مکمل مورد استفاده قرار میگیرند. از این رو شیر را
علاوه بر غذای بهشتی و کاملترین غذا، غذای بدون جایگزین مینامند. آمارها نشان
میدهند که مصرف شیر در کشور، در مقایسه با کشورهای توسعه یافته بسیار پایین و
حدود یک سوم توصیه کارشناسان تغذیه است.
سرانه تولید شیر خام کشور به استناد گزارشات مرکز آمار
ایران ۸۸ کیلوگرم به ازای هر فرد ایرانی است. حداقل ۵ درصد شیر خام تولیدی کشور به
مصرف گوسالهها میرسد و حداقل ۵ درصد از آن را باید به عنوان ضایعات برشمرد. بزرگترین
میزان ضایعات شیر در تبدیل شیر به پنیر حاصل میشود که با توجه به فن آوری و شیوه
تولید پنیر در کشور حداقل ۴۰ درصد ارزش غذایی شیر خام در قالب آب پنیر از دسترس
مصرف کنندگان خارج میشود. از این رو مصرف سرانه شیر در شرایط عادی کمتر از ۸۰
کیلوگرم برای هر نفر بوده است. این در حالی است که سرانه مصرف شیر و فراوردههای
آن در اروپای غربی و امریکای شمالی از ۲۷۰ تا ۳۵۰ کیلوگرم و در برخی از آنها مانند
هلند، نروژ، سوئد، دانمارک ونیوزیلند به بیش از ۵۰۰ کیلوگرم در سال بالغ میشود.
با این اوصاف، میتوان تصور کرد که چرا آمارها نشان دهنده
۹۰ درصد کمبود کلسیم در ایران است.
پرده ششم: سیاستهای غلط، کاهش مصرف شیر و تبعات بر اقتصاد خانوار و اقتصاد کلان
کشور...
طی سالهای اجرای طرح هدفمندی یارانهها بیتوجهی مسئولین
و عدم حمایت از صنعت شیر کشور باعث شد وضعیت مصرف شیر بحرانیتر شود. مطالعات
انجام شده در ۵۰ شهر بزرگ کشور نشان
میدهد طی دو سال ۹۰ و ۹۱ به ترتیب ۶ و ۱۶ درصد کاهش مصرف در کشور اتفاق افتاده
است. حتی اگر موضوع کاهش تولید شیر خام به علل خشکسالی، کاهش میانگین شیر دهی دامهای
شیری به دلیل افزایش شدید قیمت نهادههای دامی و تغییر جیره دامی دامها و کشتار
بخشی از آنها به دلیل عدم صرفه اقتصادی را نادیده بگیریم، همه دامداران و تولید
کنندگان صنایع لبنی بخوبی میدانند که در سال گذشته به دلیل کاهش اقبال مردم به
خرید و مصرف شیر، حداقل ۱۵ درصد شیر خام تولیدی کشور به شیر خشک صنعتی تبدیل شده که
هم اکنون در انبارها موجود است و دوستان به دنبال گرفتن مجوز صادرات آنها هستند.
متاسفانه در این سالها یارانه شیر، به قیمت از دست رفتن سلامت
مردم حذف شد. این سیاست هم از منظر اقتصادی و هم از منظر اجتماعی عاقلانه نبوده
است. تبعات کاهش مصرف شیر آنچنان بزرگ و غیر قابل تصوراست که میتواند نه تنها
اقتصاد خانوار بلکه اقتصاد کلان کشور را تحت تاثیر قرار دهد.
مرکز آمار ایران میگوید حدود ۴ میلیون نفر بصورت تمام وقت
یا پاره وقت در بخش دامپروری مشغول به کار هستند. از سوی دیگر افزایش سرانه مصرف
شیر میتواند به طول عمر همراه با کارایی جمعیت کشور و در نتیجه به افزایش تولید ناخالص
ملی بیانجامد.
تاثیر شیر در کاهش هزینههای درمان خانوارها نیز شگفت
انگیز است. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرده است که هر ایرانی بطور
متوسط حداقل ۲ دندان پوسیده دارد. اگر برای ترمیم هر دندان فقط ۲۰۰ هزار تومان
هزینه شود، اعتباری معادل سی هزار میلیاردتومان مورد نیاز است.. همین وزارتخانه
اعلام میکند که دو میلیون خانم ایرانی هر لحظه در معرض شکستگی استخوان ناشی از
پوکی استخوان هستند. اگر تنها ۵ درصد دچار
شکستگی شوند و یک چهارم این تعداد از مردان نیز دچار این عارضه شوند در سال با
حدود ۱۲۵ هزار شکستگی مواجه خواهیم بود.
۲۰ درصد افرادی که دچار شکستگی ناشی از پوکی
استخوان میشوند در کمتر از یکسال بعد از شکستگی میمیرند و ۵۰ درصد آنان برای
تمام عمر زمینگیر میشوند. هزینههای درمان
بیماریهای ناشی از کمبود مصرف شیر مانند دندان و شکستگی استخوان بیشترین هزینه
درمان در میان سایر بیماریها را بخود اختصاص میدهند.
حتما شنیدهاید مرکز تحقیقات رو ماتولوژی کشور اعلام کرده
است در سال ۳۶ هزار سال عمر مفید بخاطر پوکی استخوان در کشور از دست میرود و...
آیا این آمارها ارزش توجه کردن ندارند؟
فوریترین اقدام، بازنگری در سیاستهای غلط
گذشته
همه فواید شیر در موضوع ایجاد اشتغال، ارتقای شاخص سلامتی
و بهره وری و نیز کاهش هزینههای درمان آیا گویای این نکته نیست که در سیاستها
نسبت به شیر ظلم شده است؟
بازنگری در سیاستهای غلط گذشته که باعث افزایش مداوم قیمت
شیر خام و فراوردههای شیری و حذف تدریجی آن از سبد مصرف خانوار شده و بدنبال آن
کاهش سرمایه گذاری در این بخش فوریترین اقدامی است که میتواند در دستور کار دولت
یازدهم قرار گیرد. کشورهای توسعه یافته و بسیاری از کشورهای در حال توسعه به شیر
بدلیل اهمیت آن همچنان یارانه میدهند و ما به حذف یارانه شیر به عنوان موفقیت
اقتصادی افتخار میکنیم!
حذف شیر یعنی داشتن ملتی بیدندان و زمینگیر،
دارای طول عمر و بهره هوشی پایین و کوتاه قد و... حتما این صفات مطلوب هیچ کس و از
آن مهمتر درشان ملت تمدن ساز ایران نیست.
یادآوری این نکته خالی از فایده نیست که جامعه به سرعت به
سمت سالمندی میرود و اگر تغییر در سبک زندگی مردم اتفاق نیافتد، سالمندان
زمینگیر، افراد سالم و فعال جامعه را نیز زمینگیر خود خواهند کرد، چون آنها
ناتوان از انجام امور شخصی خود هستند.
تا دیر نشده شیر، این غذای بهشتی را که به فرموده پیامبر
رحمت (ص) سرور نوشیدنیها و تنها جایگزین غذا و آب است دریابیم.
به یاد داشته باشیم که حتی در مجموعه کالاهای اساسی نباید
شیر را با سایر کالاها مساوی در نظر گرفت. چرا که سبد غذایی کشور گویای این
واقعیت است که در مورد قند و شکر، روغن و غلات اضافه مصرف وجود دارد، اما بیشترین بیمهری
متوجه شیر و فراوردههای آن شده است تا جایی که مصرف آن حتی به یک سوم نیازجامعه
نمیرسد.
صرفه جویی چند صد میلیارد تومانی در هزینههای دولت، میتواند
هزینههای چند ده هزار میلیارد تومانی درمان را به دولت و ملت تحمیل کند و این
عاقلانه نیست.
اختصاص یارانه به شیر و کمک به افزایش سرانه مصرف آن فوریترین
نیاز جامعه برای تامین امنیت غذایی و ارتقای شاخص سلامتی جامعه است. افزایش هر ده
کیلوگرم سرانه مصرف شیرحداقل ۷۵ هزار فرصت شغلی مولد
ایجاد میکند. این همه فایده را از این ملت بزرگوار و قانع دریغ نکنیم.