پس از کاهش نرخ تورم، چند روزی است که بحث اثرات
کاهش نرخ سود بانکی بر بازار سرمایه مطرح شده است. با توافق بانک مرکزی و وزارت
اقتصاد و بانکها، نرخ سود بانکی دو درصد کاهش یافت. با کاهش دودرصدی نرخ سود
بانکی، این پرسش مطرح شده است که آیا دو درصد کاهش در این شرایط کافی است و یا
کاهش این مقدار سود میتواند دلیلی برای هدایت نقدینگی به سمت بازار سرمایه شود؟
آبوهوای تالار شیشهای خیابان حافظ تقریبا از
اولین روزهای سال ٩٤ مهآلود است و این بدان معناست که سهامداران تحرکات مثبت و
امیدبخشی پیشرویشان نداشتهاند. بورس تهران سال گذشته نیز گرفتار موج تردیدها و
ابهامها بود.
هفته گذشته، با تأیید خبر کاهش نرخ سود سپردههای
بانکی، انتظار میرفت که بازار واکنشی به این موضوع نشان دهد که البته اینگونه
نشد. البته طبیعی است که تنها یک خبر نتواند بازار را از ابهام خارج کند. چراکه
بازار سرمایه کشورمان درحالحاضر از هرگونه خبر خوب یا بد واکسینه شده و همچنین
کاهش دودرصدی نرخ سود سپردههای بانی نمیتواند تحولات عظیمی مبنی بر صعود دوباره
را رقم بزند، چراکه با کاهش میزان تعیینشده باید گفت که اگر بانکها هیجان و
جذابیت خود را برای مخاطبان خود از دست بدهند...
... درنهایت نقدینگی خارجشده از آنها به سمت بازارهای موازی خواهد رفت. با
کاهش تنها دو درصدی، امیدها برای کاهش قابلتوجه نرخ سود بانکی هم فعلا نقش بر آب
شده، خودروییها هنوز با تعیین قیمتها دست به گریبان هستند، نتیجه
مذاکرات در لوزان هم که در حد بیانیه باقی ماند و معلوم نیست تا تیرماه تحریمها
چگونه حذف خواهند شد. با این تفاسیر، عجیب نیست که در یک ماه بهاری که گذشت، حالوروز
بورس تهران چنگی به دل نزند. به اعتقاد کارشناسان، کاهش دودرصدی نرخ سود
سپردهها، دردی را دوا نخواهد کرد و اصولا هیچ سرمایهگذاری بهخاطر دو درصد
کاهش، زحمت تغییر بازار را بر خود هموار نمیکند و نقدینگی خود را از بانک خارج
نخواهد کرد. در بورس تهران بحث انتظار بازدهی و ریسک پیشروی سهامداران، یکی از
موارد تعیینکننده در رفتار سهامداران است و ریسکهای کنونی بازار بورس نمیگذارد
نقدینگی وارد بازار سهام شود. مجموعه عواملی چون عدم اعتماد نسبت به رفتار حقوقیها،
عدم خوشبینی نسبت به عرضههای سازمان خصوصیسازی، شرایط سیاسی و روند مذاکرات هستهای
و نیز اظهارنظرهای متفاوت و برداشتهای گوناگونی که از روند مذاکرات میشود،
ازجمله دلایل بیرونقی بورس و تردید نقدینگی برای ورود به بازار سهام هستند.
در شرایط
کنونی بازار، خبرهای منتشرشده از مذاکرات سیاسی همانند دستی بالای سر بورس است که
اجازه رشد به بازار را نمیدهد؛ چراکه معاملهگران نسبت به خبرهای بد، واکنش و
اقبال بیشتری نشان میدهند تا خبرهای مثبت؛ بر این اساس نیز بورس به بازاری
فرسایشی تبدیل شده است که سهامداران در آن انگیزهای برای خرید و نگهداری سهام
ندارند. در شرایط کنونی بازار سهام جذابیتی برای جذب نقدینگی جدید ندارد و کاهش
دودرصدی سود بانکی نیز پاداش ریسکی نیست که موجب شود پول از بانکها به سمت بازار
سهام سرازیر شود. اگر بخواهیم تأمین مالی بلندمدت بنگاههای اقتصادی را از بازار
اولیه انجام دهیم، نرخ سود سپرده ٢٠ درصدی برای دستیابی به این هدف مناسب نیست و
این رقم باید باز هم کاهش یابد. دماسنج بازار در عبور از کانال نزول، کار دشواری
پیشروی خود دارد.
درحالحاضر هیچ بازاری رقیب بورس نیست تا باعث کوچ
سرمایه از این بازار شود. حجم معاملات هم گویای همین مسأله است. بهطور مثال بازار
پول درحالحاضر در حاشیه کمکردن نرخ سپرده است. در بازار مسکن نیز رکود پیشبینی
میشود؛ چون تقاضا برای خرید خانه کمتر از عرضه آن است. بازار در حال بررسی سهام
است. سهامداران پس از متعادلشدن بازار در حال غربالکردن پرتفوی خود هستند
و به دنبال سهامی میروند که هم از جهت بنیادی وضع مناسبی داشته باشد و هم در صورت
توافق هستهای به منافع خوبی دست یابند. بدون شک روزهای خوبی در نیمه دوم سال ٩٤
پیشروی بازار سرمایه خواهد بود. روزهایی که در آن شاهد توافق ایران و غرب خواهیم
بود. توافقی که بهمعنای سلام دوباره ایران به اقتصاد جهانی و پذیرایی از سرمایهگذاران
غربی در بازارهای کشورمان است.