مدتهاست پروژه پنبه تراریخت در سطح جهان با شکست قطعی مواجه شده است. این شکست ناشی از ابعاد گوناگون عوارض این محصولات است. سوامیناتان، مقام مسئول این پروژه در ایالات متحده، با انتشار یک مقاله رسمی، از سودمندی تجاری و همچنین امنیت این محصولات عقب نشست. وی اخیراً در انتشار مقالهای مشارکت داشت که در آن قید شده بود: ما درباره 1. بازدهی افزونتر، 2. کاهش آفتکشها و همچنین 3. ایمنی این محصولات دچار اشتباه شدیم.
طی چند سال اخیر، آگاهی مردم ایران نیز نسبت به عوارض این محصولات افزایش چشمگیری داشته است. این آگاهی موجب شده مردم از درگاههای گوناگون مخالفت جدی خود را با این محصولات ابراز نمایند، برای نمونه تشکیل کمپین 240هزارنفره، برای مخالفت با تراریخت، و همچنین مخالفت قطعی 97درصدی عموم مردم را ــ در موارد متعدد و برای مثال در یک نظرسنجی تلویزیونی ــ میتوان نماگر سطح مخالفت اذهان عمومی، در این موضوع دانست.
تاجران و ذینفعان تراریخت تحت فشار افکار عمومی، برنج تراریخت را کنار گذاشتهاند و با این منطق که «پنبه خوردنی نیست» مشغول هموار کردن مسیر مجوز برای پنبه تراریخت هستند. البته مردم میدانند که پنبه خوردنی نیست؛ اما «البتهتر» فریب نمیخورند و میدانند این محصول در تولید محصولات بهداشتی، مانند پنبه بهداشتی، گاز استریل، پوشک نوزادان و نوارهای بهداشتی بانوان مورد استفاده است، و میپرسند که؛ چه تضمینی وجود دارد که این محصولات طی زمان از این طریق برای سلامت زنان و نوزادان ایران خطرآفرین نباشد؟ گو اینکه بهاذعان سوامیناتان، پنبه تراریخت، جز ابعاد ایمنی، از جهت تجاری و نیز کاهش دادن سموم هم پروژهای شکستخورده است.
بهنظر میرسید موج جهانی و داخلی «نفی پنبه تراریخت» به دستگاه عریض و طویل وزارتخانههای داخلی هم رسیده باشد؛ البته بسیاری از نهادها و شخصیتهای داخلی ــ با توجه به مخالفت گسترده و تبعات سیاسی آزادسازی این محصولات ــ از مسیر رهاسازی و مصرف عمومی آنها، کنار کشیدهاند، لکن گویا صدای تَرک خوردن استخوانهای تراریخت، و شکست قطعی این پروژه در تمامی اهدافش، به گوش متولی اصلی آزمایش آن ــ یعنی مسئولان وزارت جهادکشاورزی ــ نرسیده است. اطلاعات واصله نشان میدهد شنبه آینده ــ 4 خردادماه 1398 ــ جلسهای توسط وزارت جهادکشاورزی، با محوریت شخص وزیر، تشکیل خواهد شد که قرار است کار پنبه تراریخت را یکسره کند! البته ترکیب اعضای جلسه نشان میدهد که خروجی این «یکسره شدن» قاعدتاً نمیتواند اتفاق مبارکی باشد، ضمن اینکه معمولاً وزارت جهادکشاورزی ــ مطابق عادت گذشته ــ متن این جلسات را منتشر نمیکند و برای تصمیمگیریهایش در این حوزه توضیحی به افکار عمومی ارائه نمیکند.
واقعاً جای سؤال است که؛ هنگامی که 1. یک پروژه کهنه و مندرس، در سطح جهانی، «در تمامی اهدافش» شکست میخورد، و 2. حساسیت عموم مردم چنان است که مجوز دادن به چنین محصولاتی، عمیقاً بر افکار عمومی تأثیر میگذارد، برگزاری چنین جلساتی چه وجهی دارد؟
شاید فشار مضاعف تجار تراریخت، و آوار مشکلات بر دوش وزیر را بتوان عامل اصلی این اهمال وزارتی دانست، اما به هر رو لابد البته مسئولان این وزارتخانه میدانند در صورت صدور مجوز، باید پاسخگوی موج پرسشهای افکار عمومی و نهادهای نظارتی و همچنین وزارت بهداشت باشند.