زمانی که سرانه مصرف بیسکویت در دنیا را مطالعه میکنید، بهطور نمونه مشاهده میشود که در انگلیس به ازای هر یک نفر مصرف سالانه ۳۵کیلوگرم بیسکویت ثبت میشود. انگلیس نهتنها بیشترین سرانه مصرف بیسکویت را در کارنامه خود ثبت کرده، بلکه نوع مصرف بیسکویت در این کشور از سبد تنقلات به سبد میان وعده انتقال داده شده است. بعد از انگلیسیها، دومین کشوری که بیشترین مصرف بیسکویت را در دنیا ثبت کرده آلمان است. این درحالی است که میزان مصرف بیسکویت در ایران به ازای هر نفر در سال ۲۱کیلوگرم تخمین زده میشود. مقایسه مصرف بیسکویت در ایران با سایر کشورهای دنیا نشان میدهد این صنعت هنوز در ایران جایگاه واقعی خود را بهدست نیاورده است. در این میان، تنوع تولید بیسکویت و شکلات در ایران نیز در مقایسه با سایر کشورها پایینتر است. اما چرا این صنعت تاکنون نتوانسته به جایگاه مطلوب خود دست یابد؟
یکی از اساسیترین مشکلات تولیدکنندگان و صنعتگران شیرینی و شکلات در سال گذشته، تامین مواد اولیه بود. حال این سوال مطرح است که آیا این چالش در سال ۹۸ همچنان استمرار خواهد داشت؟ ارزیابیها نشان میدهد بسیاری از صاحبان صنایع امسال هم مانند سال قبل با چالش تامین مواد اولیه مورد نیاز برای تولید مواجه خواهند بود. البته این موضوع حتی در برخی از صنایع حادتر شده است. به تبع این چالش به بسیاری از صنایع از جمله صنعت بیسکویت و شیرینی و شکلات هم آسیبهایی وارد کرده است. تامین مواد اولیه برای صنایع بهطور کلی با چند مشکل روبهرو است. در گام نخست، کمبود مواد اولیه چالشبرانگیز شده است. در یک دورههای زمانی، برخی از مواد اولیه مورد نیاز کمیاب میشود و میتوان گفت دسترسی به مواد اولیه و ملزومات به معضلی برای تولید تبدیل شده است. نکته بعدی که چالش تامین مواد اولیه را پررنگتر کرده است، افزایش قیمت هفتگی این مواد است. به عبارت دیگر، عدم ثبات قیمتها، برای فرآیند تولید دردسرساز شده است. مساله سوم بحث خرید مواد اولیه است. تولیدکنندگان در سالهای گذشته، عمده مواد اولیه مورد نیازشان را اعتباری خریداری میکردند، اما این سازوکار درحالحاضر با تغییراتی همراه بوده و اکنون امکان خرید اعتباری کمتر شده است. این موضوع به چالش عدم نقدینگی کافی بیشتر دامن زده است.
تمام مسوولان اذعان دارند که ایران درحالحاضر در جنگ اقتصادی قرار دارد. پس زمانی که در این جنگ هستیم، تمام ساختار کشور باید آرایش جنگی به خود بگیرد؛ نه اینکه فقط کارخانهها و فعالان بخشخصوصی که حمایتهای دولت را ندارند، لباس رزم بر تن کنند و با هزار مشکل بجنگند تا ماندگاری خود را حفظ کنند. بسیاری از بنگاههای اقتصادی که کسبوکارشان را رها میکنند، به دلیل عدم مهارت لازم یا ضعف در مدیریت، نیست بلکه صاحبان صنایع بار سنگین موضوعاتی مانند «کمبود مواد اولیه»، «پرداخت مالیات»، «وجود قوانین دست و پاگیر»، «مسائل و مشکلات پولی و بانکی» و «تامین مالی سخت» را با خود حمل میکنند، اما بالاخره و به ناچار به ایستگاه آخر میرسند و دست از فعالیت میکشند. در این بین تولیدکنندگانی که ایستادهاند و مدار تولیدشان همچنان میچرخد، واقعا در جنگ اقتصادی مشارکت دارند. تا زمانی که اتحاد و اجماع ملی برای مقابله با چالشهای اقتصادی در کشور میان بخشخصوصی، سازمانها، نهادها و سیاستگذاران دولتی شکل نگیرد، نمیتوان به پیروزی در جنگ اقتصادی امیدوار بود. زمانی صنعت یک کشور رشد میکند که دولت به دلیل در دست داشتن منابع مالی، به شرکتهای صنعتی که بهصورت شفاف فعالیت دارند و سود و زیانشان مشخص است، سرمایه کافی دهد و در ادامه موانعی که نمیگذارد چرخ آن صنعت بچرخد را برطرف کند. یکی از مشکلات فعلی صنایع نامناسب بودن محیط کسبوکار است. ایران در مسائلی همچون صدور مجوز، ترخیص کالا، تهیه مواد اولیه و مواردی از این دست براساس شاخصهای بینالمللی در وضعیت خوبی به سر نمیبرد. شاخصهای بینالمللی از جمله شاخص سهولت ایجاد کسبوکار هم موید این موضوع هستند.
درحالحاضر ارتباط با شرکتها و سرمایهگذاران خارجی سخت شده و فعالان اقتصادی نمیتوانند به راحتی از آنها خرید کنند. در این میان موضوع ارز و افزایش قیمت در چند وقت گذشته فشار مضاعفی به صاحبان صنایع تحمیل کرده و تامین مواد اولیه را با مشکل مواجه کرده است. تخصیص ارز نیمایی یا دولتی قوانین ثابتی ندارد و در بازارهای مختلف تغییر میکند. این درحالی است که مدل کسبوکار در کشورهای خارجی با مدل کسبوکار در ایران کاملا متفاوت است. مهمترین امتیاز ویژه شرکتهای خارجی ارتباطات گستردهای است که با سایر کشورها دارند. این شرکتها بهدلیل روابط اقتصادی که با سایر شرکتهای خارجی دارند، تلاش نمیکنند مدیریت تمام کارها را بهدست بگیرند. آنها معمولا روابط ثابتی دارند و مانند ایران تعاملاتشان همراه با افت وخیزهای بسیار روبهرو نیست. فعالان اقتصادی خارجی با مسائلی از جنس فاصله ارزی و نبود مواد اولیه مواجه نیستند.