سوال اصلی و منطقی این است که چگونه در بسیاری از زمانها تولیدکنندگان کالاهای مصرفی با صرف هزینههای بسیار گزاف در راستای جلبنظر مصرفکنندگان میکوشند و مصرفکنندگان خوب ما در زمان وفور کالاها هیچ اقبالی به خرید نشان نمیدهند. همین خوبان که کالاهای دارای تخفیف و جایزه و تبلیغات را نمیخرند، در زمانی که قیمتها رو به صعود است یا وقتی احساس میکنند کمبودی در عرضه کالاها در پیش است، چرا با هجوم به فروشگاهها و بدون توجه به کیفیت و بستهبندی و قیمت و تبلیغات و تخفیف اقدام به خرید چند برابری میکنند؟ پاسخ این پرسش بسیار ساده بهنظر میرسد. مردم به محض احساس ناامنی در بخش تامین و توزیع کالاهای مصرفی هجوم آورده تا چند صباحی را با کالاهای انبار شده در قفسههای خود سپری کنند! اما پرسش دیگر این است تا چه زمانی ما میتوانیم با این روش تصمیمگیری در خرید خودمان را به امنیت تامین کالاها نزدیک کنیم؟
نتیجه این رفتار مصرفکنندگان نظم کلی تولید و توزیع را کاملا به همریخته و تولیدکنندگان و واردکنندگان کالاهای مصرفی را در شرایطی قرار داده که هیچگونه برنامهریزی را نمیتوانند به انجام رسانند. میزان مصرف تناژی بسیاری از کالاهای تند گردش در ایران به نسبت تراکم جمعیت در هر منطقه جغرافیایی در هر سال و فصل و ماه به روشنی مشخص است و بسیاری از تولیدکنندگان و واردکنندگان براساس این الگو اقدام به هدفگذاری فروش و توزیع میکنند. وزارت صمت نیز براساس همین الگو اقدام به تامین کالاهای اساسی و استراتژیک و انبار آنها میکند. به غیر از مواقع اضطرار این الگوها پایه و اساس تجارت همه تولیدکنندگان و واردکنندگان کشور است. حجم مصرف در زمانهای گوناگون متفاوت است. نقطه جغرافیایی مصرف نیز بنا به فصول مختلف در ارتباط مستقیم است. پس تهیه الگوها چندان سخت و دشوار نیست، به شرطی که رفتار مصرفکنندگان ما نیز براساس تصمیمهای هیجانی شکل نگیرد. پیشنهاد میشود انبارش کالاهای اساسی در قفسههای خانهها در زمانهای غیراضطرار حداکثر ۲۰درصد بیشتر از حجم مصرف ماهانه یک خانوار چهار نفری شهری باشد. این مهم در مناطق جغرافیایی که حجم موجودی کالاهای فروشگاهها به علت دوری از مرکز پایین است، میتواند تا ۳۰درصد نیز افزایش یابد. اما انبارش بیش از این هیچگونه اثر مثبتی بر حفظ و نگهداری و سلامت ما نخواهد داشت. دلیل ساده آن این است که همه کالاهای مصرفی تاریخ تولید و انقضا دارند. زمان مصرف بهینه این دسته از کالاها مشخص و معین است. پس انبارش با مقدار بالا هیچ کمکی به ما نخواهد کرد. با خرید بدون توجه به حجم مصرف ماهانه الگوهای تولید و واردات را دگرگون نکنیم. این دگرگونی هیچ سودی برای ما به همراه نخواهد داشت. این هیجان در خرید برای مصرفکننده نهایی نیز جز زیان چیزی به همراه نخواهد داشت. در شرایط کنونی حفظ آرامش در بازار و رفتار خرید با الگوی هوشمند باید جزو لاینفک زندگی ما ایرانیها باشد.