نشست هم اندیشی اساتید دانشگاه تربیت مدرس با موضوع «تحریم، اقتصاد ایران و بخش کشاورزی» برگزار شد.
حامد نجفی علمدارلو عضو هیات علمی در دانشگاه تربیت مدرس گفت:بدون شک تحریمهای غربی علیه اقتصاد ایران را میتوان یکی از پیچیدهترین و سختترین تحریمهایی قلمداد کرد که در تاریخ بشر علیه یک کشور اعمال شده است. حتی تحریم سوئیفت که در دوره قبل به کار گرفته شد معادل با به کارگیری بمب هستهای در یک نزاع نظامی است. سازوکار تحریم و وضع آن از طریق قطع شریان مالی و تجاری یک کشور رخ میدهد. در چنین حالتی کشور تحریم شونده قادر به تامین ارز مورد نیاز خود نبوده و همین کاهش عرضه، منجر به فشار بر روی قیمت آن شده و نوسان موجود در آن به تمامی بازارها سرریز میکند. دو هدف اصلی این تحریمها که به بهانههایی مانند هستهای و غیره وضع شده، فروپاشی اقتصاد ایران و ایجاد تنشهای شدید اجتماعی است. با این همه اقتصاد ایران کماکان سرپا ایستاده است؛ از این رو پرسش اصلی در این است که آیا سیاست «فشار حداکثری» توانسته به اهداف از پیش تعیین شده برسد یا خیر؟ در ادامه سعی شده تا به این پرسش پاسخ داده شود.
وی افزود:مقدار رشد تجمعی بخشهای مختلف اقتصاد ایران به قیمتهای ثابت و از سال 1384 نشان داده شده است. در نتیجه تحریمها، بخش نفت بیشترین آسیب را دیده و ارزش افزوده آن به کمتر از مقدار خود در سال 1384 رسیده است، چرا که اولین اثر تحریم، بر روی فروش نفت اعمال و منجر به سقوط قابل توجه ارزش افزوده آن در سالهای 1391 و 1397 و 1398 شده است. بخش صنعت نیز در نتیجه همین محدودیتها، از سال 1390 به این سو در حال درجا زدن بوده و در واقع رشد بخش صنعتی در محدوده نوسانات مشخصی حبس شده و توانایی لازم برای رهایی از این دام را نداشته است.
علمدارلو گفت" در این میان اما بخش خدمات به نسبت آسیبهای کمتری در دوران تحریم دیده است. البته روند رو به رشد این شاخص از سال 1397 متوقف و حتی نزولی شده، در صورتی که در تحریمهای دوره قبلی توانسته بود رشد مثبت خود را حفظ کند. اما در این میان نقش بخش کشاورزی بیبدیل است. این بخش، در همه دوران سخت تحریم توانسته رشد مثبتی از خود به جاگذاشته و حتی به رشد کل اقتصاد نیز مساعدت کند.
عضو هیات علمی در دانشگاه تربیت مدرس افزود: بنابراین میتوان گفت که بخش کشاورزی و کشاورزان «مدافعان تحریم» بوده و اقتصاد را از خطر فروپاشی نجات دادهاند. چرا که افزایش قابل توجه تولیدات کشاورزی، امنیت غذایی پایداری برای جامعه از بعد دسترسی فراهم نموده و بخشی از امنیت انسانی جامعه را تامین کرده است. از این رو، راه طی شده در این بخش باید الگوی مناسبی برای سایر بخشها بوده و کشاورزی مجدداً محور توسعه قرار گیرد. این بخش به ذات خود مقاومت بالایی نسبت به حوادث با منشاء مصنوعی داشته و میتواند گرانیگاه اقتصاد کشور در شرایط سخت باشد.
وی تاکید کرد: از طرف دیگر، بررسی سهم بخش کشاورزی از کل اقتصاد نیز نشان دهنده کاهش سهم این بخش در مقابل سایر بخشهای اقتصادی است. بنابراین در مسیر رشد کشور، کشاورزی نهادههای مازاد خود را در اختیار سایر بخشها قرار داده و از این طریق نیز منابع لازم برای رشد آنها را فراهم کرده است.
سهم بخش کشاورزی از کل اقتصاد در سال 1339 برابر با 26 درصد بوده که در سالهای اخیر به کمتر از 10 درصد رسیده است. در شاخص بهبود بهرهوری آب نیز این بخش دارای روند روبه رشدی بوده است. بهرهورری ارزشی آب به قیمت ثابت در یک دهه اخیر در حدود 70 درصد رشد داشته، در صورتی که در همین دوره رشد بهرهوری اقتصادی آب در بخش صنعت و خدمات به ترتیب برابر با 50 و 8 درصد بوده است. از این رو در مسیر بهبود استفاده از آب نیز این بخش دارای پتانسیل مناسبی بوده و عملکرد بهتری نسبت به سایر بخشها داشته است.
علمدارلو گفت: علیرغم عملکرد تحسین برانگیز بخش کشاورزی در دهه اخیر، متاسفانه این بخش همچنان با چالشهای اساسی روبروست. در نمودار 2 درصد خوداتکایی کالاهای اساسی و فاصله آنها را با خط امن 80 درصد را نشان داده شده است. متاسفانه عدم تولید کافی از دانههای روغنی و در نتیجه کنجاله و ذرت دانهای به «چشم اسفندیار» این بخش تبدیل شده و همین امر نوسانات قابل توجهی را در بازار این کالاها به وجود آورده است.
از طرف دیگر، سالهای پیش رو نیز بستر تحولات قابل توجهی است که میتواند پایداری امنیت غذایی را با چالشهای جدی مواجه کند. سرانه کالاهای کشاورزی مصرف شده در سال 1379 معادل 1183 کیلوگرم بوده که این رقم در سال 1398 به 1727 کیلوگرم رسیده است و برآورد میشود که در افق 1415 به رقمی معادل 1986 کیلوگرم به ازای هر نفر برسد. افزون بر افزایش در مصرف سرانه، افزایش جمعیت نیز نیاز به تولید غذا را ضرورت بخشیده است. پیشبینی میشود که میزان نیاز به کالاهای کشاورزی و مواد غذایی از 143 میلیون تن فعلی به 190 میلیون تن در سال 1415 برسد. بنابراین، 47 میلیون غذای بیشتر در دهههای پیش رو مورد نیاز است و باید سرمایهگذاریها و حمایتها معطوف به تامین غذای مورد نیاز برای جمعیت رو به رشد باشد.
وی تاکید کرد: از این رو، برای پایداری در مقابل تحریمهای همیشگی غرب و همچنین ایجاد امنیت غذایی پایدار، بایستی ساختار سیاست گذاری در این بخش در نزد تصمیم سازان و تصمیم گیران اصلاح شود. الگوی ذهنی «تامین غذای ارزان برای مصرف کننده شهری» باید جای خود را به «حمایت از تولیدکننده روستایی» بدهد. سیاستهای مانند اختصاص ارز ترجیحی به شدت تولیدات کشاورزی را تهدید کرده و تداوم تولید پایدار این بخش را با نگرانیهای جدی همراه خواهد کرد. از طرف دیگر، اعمال محدودیتهای صادراتی خلقالساعه نه تنها موجب عدم ایجاد برنامهریزی مناسب برای تولیدکننده و صادرکننده میشود، به انتظارات تورمی نیز دامن زده و موجبات آشفتگی بیشتر بازار را به همراه خواهد داشت. بنابراین انتظار میرود که تغییرات سیاستگذاری بخش کشاورزی ایران مطابق با شکل 1 تغییر یافته و اصلاح شود.
بدون شک بخش کشاورزی یکی از موانع جدی بر سر راه تحریمهای ناعادلانه علیه اقتصاد ایران بوده است. فعالان این بخش و کشاورزان همان مدافعان تحریم هستند و از این رو شایسته تقدیر. اما تدوام پایداری این بخش نیازمند توجه جدی از سوی ساختار حاکمیتی و فراهم نمودن زمینههای حمایت هدفمند و سرمایهگذاری در این بخش است.