چشمها فقط به صنعت پخش و توزیع هوشمندانه دارو و کالاهای اساسی دوخته شده بود. این مهم شاید در کشوری مانند ایران که کمترین چالش در فرآیند پخش را به دنبال داشت، برای مردم چندان قابل لمس نباشد؛ اما در بسیاری از کشورهای توسعهیافته باعث شد که نگاه صاحبنظران و کارگزاران حاکمیتی روی «صنعت پخش» به صورت ویژهای متمرکز شود. در همین زمینه سوالی کلیدی و بنیادین در ذهن صاحبنظران شکل گرفت و آن هم اینکه در صورت توقف زنجیره پخش چه چالشها و بحرانهایی ممکن است در روند عادی زندگی مردم به وجود آید؟ برای پاسخ به این سوال و درک هر چه بهتر این مهم، با دکتر حسین یوسفخزرائی مدیرعامل شرکت قاسم ایران به عنوان سکاندار بزرگترین و گستردهترین شبکه پخش مویرگی صنعت غذایی کشور گفتوگویی را انجام دادهایم که از حضور میگذرد.
سوال اولم را کلی مطرح میکنم و آن هم اینکه، لطفا تعریف جامعی از صنعت پخش به خوانندگان «دنیایاقتصاد» برای درک هر چه بهتر این مفهوم ارائه دهید.
صنعت پخش را میتوان تمام فرآیند مربوط به جابهجایی و مدیریت کالا از نقطه تولید تا نقطه مصرف تعریف کرد که مجموعهای از فعالیتها از جمله حملونقل، انبارداری، مدیریت موجودی، انجام سفارش، مدیریت زنجیره تامین و... را در بر میگیرد. هدف اصلی صنعت توزیع اطمینان از این است که کالاها به طور کارآمد، قابل اعتماد و مقرون به صرفه به مشتریان تحویل داده میشود و این صنعت از منظر اقتصاددانان و صاحبنظران، صنعتی بسیار مهم و بنیادی است و توقف آن میتواند حتی حیات بشریت را به خطر بیندازد.
در مورد حیاتی بودن این صنعت و ضرورت آن برای مشاغل و مردم بیشتر توضیح دهید.
در مورد حیاتی بودن این صنعت تصور کنید تمام صنایع پخش متوقف شوند؛ خواهید دید کالایی تولید نمیشود تا به دست مصرفکننده برسد. وقتی کالایی تولید نشود درآمدی وجود ندارد که به کارگر پرداخت شود و حتی مالیات و عوارضی برای تامین مخارج دولتها وجود نخواهد داشت. چیزی تولید نمیشود تا به فروش برسد و از طرفی مواد اولیه خریداری ندارد. صنعت پخش به چند دلیل برای مشاغل ضروری است. اولا، تضمین میکند که محصولات به طور موثر به دست مصرفکنندگان برسد و شکاف بین تولیدکنندگان و کاربران نهایی را پر میکند. جابهجایی کالاها را از کارخانهها یا انبارها به فروشگاههای خردهفروشی یا مستقیما به درب خانههای مصرفکنندگان تسهیل میکند. ثانیا، شرکتهای پخش نقش حیاتی در بهینهسازی زنجیره تامین دارند.
آنها لجستیک، انبارداری، حملونقل و مدیریت موجودی را مدیریت میکنند که همگی به کاهش هزینهها و بهبود کارآیی عملیاتی کمک میکنند. علاوه بر این، صنعت توزیع، مشاغل را قادر میسازد تا بازارهای خود را گسترش دهند. از طریق شبکههای پخش، شرکتها میتوانند به مناطق جدید و حتی بازارهای بینالمللی دست یابند و فرصتهایی را برای رشد و افزایش مشتریان خود خلق کنند. بنابراین این صنعت هم در تامین نیاز مصرفکنندگان و هم در تکمیل تولیدِ تولیدکنندگان نقش دارد. به عبارتی سادهتر اگر صنعت پخش نباشد یا تولیدی صورت نمیگیرد یا اینکه اگر تولید صورت گیرد، قیمت نهایی آن بسیار بالا خواهد بود و رساندن آن به دست مشتریان و مصرفکنندگان نهایی بسیار سخت و گران است؛ پس میتوان ادعا کرد که صنعت پخش نبض تپنده اقتصاد است.
لطفا در ارتباط با کمک صنعت پخش به کسبوکارها بیشتر توضیح بدهید.
شبکههای پخش با ایجاد ارتباط بین خردهفروشان و تولیدکنندگان در مناطق مختلف، دسترسی کسبوکارها را به بازارهای جدید فراهم میکنند. با مشارکت با توزیعکنندگان محلی، شرکتها میتوانند از تخصص و امکانات آنها بهره ببرند، که به هدایت بازارهای منطقهای، تفاوتهای فرهنگی و الزامات نظارتی کمک میکند. شرکتهای توزیع همچنین از قوانین تجارت داخلی و بینالمللی آگاهی دارند و میتوانند به کسبوکارها در ورود به بازارهای خارجی کمک کنند. آنها تجربهای در مدیریت رویههای گمرکی، اسناد و تدارکات حملونقل دارند که این فرآیند را برای مشاغلی که به دنبال گسترش در سطح جهانی هستند، روانتر میکند.
شرکتهای پخش انبار، وسایط حملونقل سنگین و نیمه سنگین، شبکههای تحلیل داده، نمایندگیهای مقیم در نقاط مختلف، شناخت تجربی و مطالعاتی و تحقیقاتی از بازارهای محلی و فرهنگهای مصرف متنوع، دسترسی به مشتریان و خردهفروشها، نظام جورچینی و تامین کالا و بسیاری ظرفیتهای متنوع دیگری دارند که اگر یک شرکت تولیدکننده بخواهد برای دستیابی به آنها هزینه و وقت بگذارد عملا شدنی نیست و برای یک فعالیت انحصاری صرفه اقتصادی ندارد. به طور خلاصه میتوان گفت، شرکتهای توزیع زیرساخت، تخصص و شبکههای لازم را برای کسبوکارها برای ورود به بازارهای جدید ایجاد کردهاند و این گسترش دسترسی مشتریان به خودی خود محرک رشد را برای تولیدکنندگان فراهم میکند.
در صحبتهایتان به نقش صنعت پخش در بحرانها اشاره کردید؛ ظهور و بروز این صنعت را در زمان شکلگیری بحرانهایی مانند همهگیری کرونا چطور ارزیابی میکنید.
اولین خصوصیت بارز صنعت پخش، انعطافپذیری است؛ در طول یک بحران، زنجیرههای تامین ممکن است به دلیل عوامل مختلفی مانند محدودیتهای سفر، قفلها و افزایش تقاضا برای محصولات خاص مختل شوند. با وجود این صنعت پخش برای حفظ انعطافپذیری زنجیرههای تامین با اجرای طرحهای اضطراری، تنوع بخشیدن به تامینکنندگان و یافتن مسیرهای حملونقل جایگزین به سرعت خود را با شرایط در حال تغییر، سازگار میکند تا اختلالات را به حداقل برساند و کالاهای اساسی را در جریان نگه دارد.
دومین نکته به توزیع کالاهای اساسی در جریان شکلگیری بحران برمیگردد. صنعت پخش مسوولیت توزیع کارآمد و به موقع کالاهای ضروری مانند غذا، لوازم پزشکی و تجهیزات حفاظت فردی (PPE) را بر عهده دارد. آنها با تامینکنندگان، تولیدکنندگان و خردهفروشان همکاری میکنند تا اطمینان حاصل کنند که این اقلام حیاتی به مکانهایی که بیشترین نیاز را دارند، از جمله بیمارستانها، اماکن مراقبتهای بهداشتی و جوامع میرسند؛ از طرفی توزیع در مکانهای مدنظر را قابل رصد و پایش و حتی امکان اطلاع از میزان موجودی و ثبت نیاز واقعی را برای مدیریتکنندگان بحران، فراهم میکند.
نکته دیگر مدیریت موجودی و برنامهریزی تقاضاست؛ شرکتهای پخش نقش حیاتی در مدیریت موجودی و برنامهریزی تقاضا در زمان بحران ایفا میکنند. آنها برای پیشبینی دقیق تقاضا، بهینهسازی سطح موجودی و جلوگیری از کمبود یا مازاد عرضه، از نزدیک با تولیدکنندگان و تامینکنندگان همکاری میکنند. شرکتهای پخش با نظارت دقیق و تنظیم سطوح موجودی بر اساس تغییر تقاضا، به اطمینان از عرضه ثابت کالاهای ضروری کمک میکنند و این موضوع به تنهایی برای غلبه بر بحران موضوعی بسیار مهم است.
از دیگر خصوصیات صنایع پخش، لجستیک و حملونقل در اختیار و انبار برای نگهداری مطلوب و استاندارد کالاهاست. صنعت پخش، لجستیک و حملونقل را مدیریت میکند، موضوعی که اگر درست مدیریت نشود باعث خواهد شد که همان بحران در یک چشم بههم زدن بحرانیتر شود. شرکتهای پخش از نزدیک با ارائهدهندگان حملونقل همکاری میکنند تا از حرکت روان کالاها اطمینان حاصل کنند، در مواقع لزوم در مورد ترتیبات حملونقل مذاکره میکنند و محمولهها را برای غلبه بر چالشهای لجستیکی هماهنگ میکنند.
یک نکته بسیار مهم در زمان شکلگیری بحران، لجستیک معکوس است. در یک بحران، ممکن است نیاز به مدیریت کارآمد، فراخوان یا دفع محصول وجود داشته باشد. صنعت توزیع، فرآیندهای لجستیک معکوس را مدیریت میکند و اطمینان حاصل میکند که کالاهای برگشتی یا فراخوانشده به درستی مدیریت میشوند و ضایعات و اثرات زیست محیطی را به حداقل میرساند.
موضوع دیگر مساله همکاری و به اشتراکگذاری اطلاعات در بحرانهاست. در طول یک بحران، صنعت پخش نقش کلیدی در تسهیل همکاری و اشتراک اطلاعات بین مجموعههای مختلف در زنجیره تامین ایفا میکند. این شامل به اشتراکگذاری دادههای بلادرنگ، هماهنگی تلاشها و برقراری ارتباط با هرگونه اختلال یا تغییر در الگوهای عرضه و تقاضاست. همکاری در این زمینه به رفع تنگناها، بهینهسازی شبکههای توزیع و پاسخگویی موثر به بحران کمک میکند.
به طور کلی، صنعت پخش به عنوان یک حلقه حیاتی در زنجیره تامین در طول بحرانها و همهگیریها عمل میکند. این صنعت به خاطر انعطافپذیری در عملیات، توزیع کالاهای ضروری، مدیریت موجودی، توان حملونقل و لجستیک و دیگر مواردی که توضیح دادم در واکنش موثر به حل بحرانها نقش بسیار کلیدی دارد و تنها متولی است که تقریبا میتوان با قدرت اعلام کرد که در دسترس بودن کالاهای حیاتی برای افراد نیازمند را در زمان بحران تضمین میکند.