این روزها تب خرید کالاهایی مثل چای، برنج ، رب و ... که جوایزش برای بسیاری از مردم ترغیب کننده و اغوا کننده است، داغ است و به یک گرایش و خرده فرهنگ تبدیل شده به طوریکه در یک کلام مردم این کالاها را با هدف برنده شدن و نه نیاز به مصرف خریداری می کنند به این امید که خیلی ساده و راحت، شانس شان بگیرد و یک شبه پولدار شوند.
فرهنگ سازی غلط باعث شده تا حتی تمرکز بچه های مدرسه هم که در این سن و سال باید به فکر درس و مشق باشند به هم بخورد و والدینشان را وادار و ترغیب کنند تا برای برنده شدن یک خودرو، بسته ای چایی یا کیسه برنجی را خریداری کنند.
واقعیت این است که خرید کالاهای تبلیغ شده در صدا و سیما از حد و اندازه های رایج و عرف خود خارج شده و همچنانکه گردانندگان آنها نیز علنا اعلام می کنند اکنون به یک مسابقه بزرگ بخت آزمایی تبدیل شده و برنده یا برندگان را با شکوه و جلال خاصی با چرخ گردان و پخش مستقیم انتخاب می کنند؛ شکل ظاهری آن خرید کالاست ولی باطن آن بخت آزمایی یا همان لاتاری است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که متاسفانه به جای اینکه فرهنگ تولید و اشتغالزایی در جامعه مورد توجه و تاکید قرار گیرد و فکر و ابتکارات مردم را در این راستا تقویت کنند از نظر روانی فرهنگ یک شبه پولدار شدن بدون دغدغه را ترویج می کنند و این امر جامعه را به سمت ایستایی ، سکون، رکود، دل بستن به شانس و پوچی سوق می دهد .
البته تلویزیون و سایر رسانه ها از رهاورد این تبلیغات سودهای کلانی نصیبشان می شود .
هر ثانیه آگهی در تلویزیون ایران در طبقه یک، دو هزار تومان و در طبقه ۳۵ که بالاترین طبقه آگهی هاست، یک میلیون و۸۰ هزار تومان قیمت دارد. البته برای برخی از برنامه های بسیار پرمخاطب، به آخرین طبقه، درصدی هم اضافه می شود. این روزها، گران ترین آگهی به برنامه ورزشی «۹۰» تعلق دارد که هر ثانیه آن هشت میلیون و ۱۴۳ هزار و ۲۰۰ تومان قیمت دارد.
قیمت آگهی های بین برنامه، بین ۵/۱ تا دو برابر نرخ طبقه همان برنامه است؛ بنابراین، قیمت هر ثانیه آگهی در برنامه «۹۰» با قرارداد نوع یک، ۱۶ میلیون و ۲۸۶ هزار و ۴۰۰ تومان است.
پس تلویزیون سود خودش را می برد، تولید کننده برنج ها هم سود اصلی را می برد چون با این حجم تبلیغ و جوایزی که در نظر گرفته است سود 10ساله یا 20 ساله اش را در چند ماه به دست می آورد و اما مردم هم که خریداران این کالاهاهستند به امید برنده شدن در این بخت آزمایی به طور انفجاری شرکت کرده و خانه ها یشان را از این کالاها دپو می کنند به امید اینکه برنده شوند، پس ظاهرا همه از این معامله راضی هستند و مشکلی هم نیست.
اما نکته کلیدی در این میان آن است که کیفیت کالاهای ارایه شده چگونه است؟ آیا کسی آن را مورد بررسی و آزمایش قرار داده و یا اینکه همه چشم بسته آن را قبول کرده اند و اهمیتی به کیفیت آن نمی دهند؛ ای کاش دستگاه های نظارت کننده منافع ملی را در نظر می گرفتند و در مورد آنها اظهار نظر می کردند.
قبل از اینکه به کیفیت بپردازیم اتفاق مهمی که در حال رخ دادن است این است که دو کالای اساسی در حال تبلیغ یعنی برنج و چای دو کالای وارداتی هستند و تولید داخل نمی باشند یعنی ما در واقع کالاهای اساسی برنج و چای خارجی را وارد می کنیم در تلویزیون ملی مان آنها را تبلیغ میکنیم و جوایزی هم که برای آنها در نظر می گیریم خودروهای خارجی است.
یعنی ما با دست خودمان به فرهنگ کار و تلاش پشت پا می زنیم و در عرصه کشاورزی ( برنج خارجی ) و صنعت (خودرو خارجی ) اعلام می کنیم که ما حرفی برای گفتن نداریم، در این میان آیاچیزی به ثروت کشور افزوده شده و یاتولید ناخالص ملی بالا رفته آیا اشتغالی صورت گرفته؟ بله اشتغالی صورت گرفته اما برای کشاورزان و کارگران خارجی، واقعا آیا فاجعه ای بالاتر از این وجود دارد؟
صدا و سیما به جای اینکه برنج و چای ایرانی را در ذائقه مردم ایران فرهنگ سازی و گوارا کند، مواد خوراکی بی کیفیت خارجی را که به صورت فله ای خریداری شده در بسته بندی های لوکس روی آنتن می برد؛ در کجای دنیا اینگونه به تولیدات داخلی بی توجهی و به عبارتی بی احترامی می شود؟
وقتی ما خودمان خودمان را قبول نداریم در انتظار چه تحولی به انتظار نشسته ایم ؟
حال با همه این تفاصیل کیفیت کالاهای ارایه شده از نظر سلامت چگونه است ؟
طبق آمار گفته می شود کل نیاز کشور به چای خشک در حدود 120 هزار تن است که قاچاق بین 70 تا 75 هزار تن از آن یعنی بیشتر از نصف نیاز کشور به چای از طریق مبادی غیررسمی و بدون هیچ نظارتی بر کیفیت و سلامت آنها وارد می شود.
همچنین 25 هزار تن از چای مصرفی تولید داخل و حدود 25 هزار تن آن مربوط به واردات به روش مسافری، ملوانی و از طریق مرزنشینان است.
قاسم رضاییان نایب رییس انجمن صنفی کارخانجات چای شمال کشور می گوید: آنچه در واقع تبلیغ می شود چای های بی کیفیت خارجی است،آنچه که چای ایران را از چای دنیا، بویژه سیلان و هندوستان که زیر خط استوا هستند، متمایز می کند، دو موضوع مهم است؛ یکی سوزش گرما در تابستان و دیگری سوزش سرما در زمستان؛ اینها باعث شده تا چای ایران متمایز و ارگانیک شود.
بوته های چای ایران به دلیل شرایط آب و هوایی 6 ماه خواب دارند؛ اما در سیلان و هند، بوته های چای 12 ماه سال کار می کنند و حالت گلخانه ای پیدا کرده است؛ هوا در آنجا همیشه مرطوب است.
در آن جا چون بوته های چای حالت گلخانه ای پیدا کرده، باید بوته ها را تقویت کنند، به همین دلیل از کود و سم فراوان استفاده می کنند. نکته دیگر اینکه آن قدر رطوبت در این مزارع زیاد است که دائم حشرات زیادی دارد و حتی برای برداشت برگ سبز هم از سم دِدِت استفاده می کنند. چون حشرات زیادند و اجازه نمی دهند کارگران برگ های چای را بچینند، برای همین سم می زنند تا حشرات را از بین ببرند.
کشاورزان سیلانی برای تقویت بوته ها و برگ سبز چای از انواع و اقسام کودها استفاده کنند. ذات چای سیلان مشکل دار است. اما چای ایران مشکل دار نیست.
چای های سیلانی در دوران جنگ تحمیلی و در زمان صدام در بصره بسته بندی می شد و وارد ایران می شد، زمانی هم در کلمبو ﴿پایتخت تجاری کشور سیلان﴾ اما چندین سال است که این چای ها در بندر جبل علی در امارات عربی متحده بسته بندی می شود.
به گفته رضاییان اکنون بازرگانان ایرانی و خارجی انواع چای های ضعیف دنیا را خریداری و در این بندر مخلوط و بسته بندی می کنند؛ جالب است بدانید که ارتباط تجار و بازرگانان چای ایران خصوصاً قدیمی ها با تولیدکنندگان چای سیلان بیشتر است تا با چایکاران ایرانی.
هرسال هم نمایشگاهی توسط تجار چای ایرانی در تهران برگزار می شود و در آن تجار سیلان و هند، چای های خود را به نمایش می گذارند؛ اما تولیدکنندگان ایرانی در این نمایشگاه حضور ندارند؛ تمام هم و غم این نمایشگاه این است که آنها را معرفی کنند.
در مورد برنج نیز باید گفت که متوسط مصرف برنج در ایران 2 میلیون و 900هزار تن در سال است که یک میلیون و 600هزار تن آن در داخل تولید می شود و مابقی، یعنی یک میلیون و 300 هزار تن از طریق واردات تامین می شود.
وضعیت برنج های وارداتی از نظر سلامت چگونه است ؟ در مهرماه سال 1388 موضوع آلوده بودن برنج های هندی رسانه ای شد و سازمان استاندارد تهران اعلام کرد 13 نوع از برنج های وارداتی آلوده بوده و درصد آرسنیک موجود در آن ها بیش از حد استاندارد است.
همان زمان رییس مرکز تحقیقات پیشرفته کشاورزی پنجاب هند هم گفت مناطق زیادی از منطقه پنجاب هندوستان مرکز اصلی فلزات سنگینی مانند آرسنیک، کادمیوم و سرب بوده و اگر در این مناطق کشت و زرع انجام شود، قطعا محصولات تولیدی مانند برنج حاوی این نوع ترکیبات سمی و خطرناک خواهند بود.
در آن زمان سازمان های مسئول و غیر مسئول در این خصوص اظهارنظر کردند اما در نهایت مشخص نشد که واقعا برنج های وارداتی آلوده بودند یا خیر؟
پس از گذشت 4سال در تاریخ سوم آذر ماه 92 معاون سازمان ملی استاندارد ایران آلودگی هفت نوع برنج خارجی و داخلی را تأیید کرد.
به گفته وی هفت نوع برنج خارجی و داخلی پس از تحقیقات آزمایشگاهی ناسالم تشخیص داده شده اند که از این هفت نوع برنج، پنج نوع آن تولید داخل و دو نوع آن را برنج وارداتی با برند پاپانو از کشور هندوستان و زیتون از کشور پاکستان تشکیل می دهند که سعی شد از بازار جمع آوری شوند.
در دنیای امروز همه کشورها برای روی پا ماندن در یک رقابت تنگاتنگ با هم قرار دارند، کشورها از مزیت نسبی خود استفاده می کنند و سعی می کنند با برنامه کوتاه مدت و بلندمدت به جلو حرکت کنند ولی وقتی آمار ها می گویند مثلا سالانه 20 میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می شود و یا اینکه بین 30 تا 60 در صد اقتصاد کشور زیر زمینی است در آن صورت چه حسی جز ناراحتی و نگرانی برای آینده کشور به انسان دست می دهد.
امید است در دولت جدید اقتصاد سرو سامان یابد و از اقتصاد دلالی ، قاچاق کالا و اقتصاد زیر زمینی خبری نباشد.
ایرنا