حامد قادرزاده - عضو هیات علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان - اظهار کرد: یکی از اساسیترین مباحث توسعه پایدار در بخش کشاورزی توجه به محدودیت منابع و توزیع عادلانه آن بین نسلهای مختلف انسانی است چراکه اگر در این بخش مدیریت مناسبی نداشته باشیم مسلما نسلهای بعدی با مشکل جدی مواجه خواهند شد.
وی افزود: تولید باید بر اساس مزیت نسبی صورت بگیرد که بدین منظور عوامل مختلفی از جمله منابع موجود در هر منطقه مثل زمین، آب، نیروی انسانی، سرمایه موجود، محدودیتهای فصلی و ... دخیل هستند که باید اطلاعات این عوامل جمعآوری شود.
قادرزاده برنامهریزی تولید را نیازمند سه عامل معین دانست و گفت: این سه عامل عبارتند از محصولات قابل کشت در هر منطقه، میزان نیاز هریک از محصولات به منابع موجود و منابع موجود؛ چنانچه بدون توجه به بقیه موارد برنامهریزی کنیم و سیاستگذاریها را وارد آن نکنیم این الگو به ما خواهد گفت که چه محصولی به چه میزان باید کشت شود.
قادرزاده ادامه داد: عوامل دیگری در تولید موثر هستند که به ناچار باید در سیاستگذرای وارد شوند مثلا محصولی مثل گندم به عنوان یک محصول استراتژیک پس از انقلاب اسلامی مورد توجه سیاستگذاران اقتصای بوده و مشاهده میشود علیرغم نبود مزیت این محصول در برخی از مناطق به دلیل ماهیت سنتی بودن تولید، تضمین خرید و تثبیت قیمت در مناطق روستایی و مناطق دوردست، کشاورزان همواره گندم را به عنوان محصول اصلی انتخاب کردهاند.
وی با بیان اینکه به مرور با آبیاری کردن برخی زمینها، محصولات کیفی و حبوبات جای گندم را گرفته است، افزود: هرچه سطح زیر کشت محصولات آبی در منطقه بیشتر شده سهم محصول گندم در این منطقه کاهش یافته است زیرا در رقابت بین محصولات، گندم از نظر ارزش، قابلیت پیشی گرفتن از محصولات دیگر را ندارد.
این کارشناس کشاورزی ادامه داد: این مساله به ما دیکته میکند که الگوی تولید نمیتواند بدون توجه به صرفههای اقتصادی، طراحی و توصیه شود؛ بنابراین بهترین راه تولید بر اساس مزیت نسبی، محاسبه هزینه تمام شده هریک از محصولات در مناطق مختلف است.
قادرزاده گفت: بر این اساس باید قیمت سایهای منابع را به دست آورد و بر اساس آن برای تولید سیاستگذاری کرد؛ منظور از قیمت سایهای ارزشی است که اگر یک واحد منبع برای تولید یک محصول مورد استفاده قرار گیرد تا چه مقدار باید بابت خرید آن منبع یا فروش آن، مبلغ پرداخت شود.
به گفته وی توجه به اصل مزیت نسبی دو امکان اقتصادی را به دنبال میآورد؛ یکی صادرات و دیگری واردات. اگر هریک از مناطق بر اساس مزیت نسبی به معرفی الگوی کشت خود اقدام کنند و اولویتگذاری را بر اساس این اصل قرار دهند مسلما امکان تولید تخصصی به عنوان هدف اصلی در فرآیند توسعه کشاورزی، تحقق خواهد یافت.
این کارشناس کشاورزی با طرح این سوال که چرا این مهم اتفاق نمیافتد؟ گفت: دلیل اصلی محقق نشدن این اصل اساسی در اقتصاد، نبود ساختارهای مناسب از قبیل جاده، وسایل حمل و نقل مناسب و اطلاع رسانی به موقع در هر منطقه است.
قادرزاده تصریح کرد: الگوی صحیح تولید تابع مستقیم سیاستگذاری بخشی کشاورزی است. بدون توجه به این امر نمیتوان انتظار داشت منابع از بین نروند، بهرهوری افزایش یابد، توزیع عادلانه ثروت در مناطق کشاورزی به صورت بهینه انجام شود، مهاجرت از مناطق روستایی کم شود و رویآوری به فعالیتهای تخریب منابع کاهش یابد.
وی افزود: در مناطقی که به شدت آبهای زیرزمینی در حال پایین رفتن است به دلیل نبود قیمتگذاری صحیح برای آب، کشاورزان به طور بیرویه از این منبع استفاده میکنند و به دلیل تدریجی بودن این مساله، متوجه حساسیت موضوع نیستند در صورتی که اگر قیمت منابع بر اساس ارزشگذاری درست صورت بگیرد مسلما کشاورزان تولید را بر اساس این ارزشها تعیین خواهند کرد.
این کارشناس کشاورزی با اشاره به استانهای گیلان و مازندران که با وجود داشتن مزیت نسبی در تولید برنج، شاهد کاهش این محصول در این مناطق هستیم، گفت: افزایش ویلاسازی و توسعه مرکبات در این مناطق نشان میدهد کشاورزان سیگنال قیمت و ارزشها را در بازار خوب دریافت میکنند و این وظیفه ما به عنوان سیاستگذار است که ارزش منابع را به گونهای تعریف کنیم که جهت تولید در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار باشد.
قادرزاده به کشت گندم در استان کردستان اشاره و خاطرنشان کرد: در استان کردستان قریب 600 هزار هکتار سطح زیر کشت گندم وجود دارد که در صورت لحاظ منافع اقتصادی، در بسیاری از مناطق این محصول نباید تولید شود زیرا توسعه فعالیتهایی از قبیل دامپروری، تولید گیاهان دارویی، توسعه محصولات باغی و ... در این مناطق مناسبتر است اما به دلیل هزینه بازاررسانی محصولات فسادپذیر و نیز نبود جادههای مناسب و وسایل حمل و نقل، کشاورزان به ناچار رو به تولید محصولاتی میآورند که به راحتی قابلیت فروش، انتقال یا نگهداری هستند.
(ایسنا)