پرسشی که هیچ مسئول، کارشناس یا مدیر سازمان و نهادی در وزارت جهاد کشاورزی به آن پاسخ نمی دهد، این عدم پاسخگویی اگر به دلیل بی اطلاعی باشد بسیار تاسف بار است زیرا طی یک سال گذشته چه از جانب وزیر جهاد کشاورزی و چه مدیران و رؤسای مرتبط با مکانیزاسیون کشاورزی بارها و بارها در صدر مصاحبه ها و اخبار تکراری و کسالت آور اعلام شده، می شود و احتمالا تا سالهای متوالی در آینده اعلام می گردد که " دو خط اعتباری به مبلغ 750 میلیارد در مرحله اول و در مرحله دوم 800 میلیارد تومان طی آداب و ترتیب و آئین نامه و احتمالا مقررات برای ارتقاء سطح مکانیزاسیون کشاورزی کشور اختصاص یافته، خط اول اعتباری جذب شده و خط دوم یعنی همان 800 میلیارد تومان نیز در حال جذب است".
این دو خط اعتباری یک سخنگوی تمام وقت هم دارد که مدام و به بهانه های مختلف اعم از افتتاح نمایشگاه های بزرگ و کوچک شهرستانی تا کنفرانس ها و غیره با آب و تاب و تبختر بیان می کند که "دولت یازدهم چه ها که برای کشاورزی کشور نکرده است؟" تقریبا هیچ رسانه ای نیز، اعم از مجازی و غیر مجازی، جز یکی دو مجله تخصصی آنهم به صورت موردی این بحث را نشکافته است که اصولا این ارقام میلیاردی کم سابقه چگونه و به چه ترتیبی تخصیص یافته و می یابند یا واجدین شرایط اخذ آن چه کسانی هستند و چگونه باید به این منابع دست پیدا کنند. در واقع در این اطلاع رسانی توأم با منت بر بخش کشاورزی، اصولا کشاورزان و کشاورزی کشور حذف شده اند و فقط نقش دولت، به مثابه "من آنم که رستم بود پهلوان" برجسته است و تبسم های پر معنی که "ما این هستیم و این کارهای قهرمانانه را می کنیم، کارهایی که قبلی ها نمی کردند،" جلساتی هم که در این زمینه در دفتر وزیر جهاد کشاورزی تشکیل می شود بدون حضور کشاورزان واقعی است و خبرنگاران تخصصی بخش که قادرند موضوع را تجزیه و تحلیل و بیش از انعکاس اخبار ساده مورد مداقه قرار دهند حضور ندارند. هیچ توضیح، تشریح و یا بحث استدلالی در میان نیست که این ارقام چگونه، در چه استان هایی، با رعایت کدام اولویت در سیاست های کلان کشاورزی، به چه نسبتی، چه تعداد برای ساخت داخل، چقدر برای انتقال تکنولوژی و تجهیزات مدرن و چقدر برای تراکتورهای بدلی و چینی و غیره وارد می شوند صرف خواهد شد، یعنی ترویج آموزش و اطلاع سانی تحلیلی کلا تعطیل است فقط جز اینکه چه کارها کرده ایم مطرح می شود. گذشته از این موضوعات که مبهم هستند و در حوزه اجرا بدون توضیح و تشریح باقی مانده اند و رسانه های جناحی و سیاسی نیز ترجیح می دهند وارد محتوا و مضمون آن نشوند، باید پرسید آیا صرف این همه اعتبار بر فرض اینکه صد در صد درست و بی عیب و نقص توزیع و تخصیص یافته باشند، مبتنی بر نیازهای مبرم کشاورزی کشور در استان های مختلف و یا مثلا با محوریت افزایش نیروی محرکه در بخش کشاورزی بوده است؟ چقدر روابط و مناسبات این و آن انجمن یا حوزه های نفوذ در اعطای تخصیص دخلیل بوده است؟ چه تاثیری در افزایش بهره وری داشته است ؟ آیا نیروی محرکه در معادن، راه سازی و یا حمل و نقل در مناطق صعب العبور بهبود یافته است یا بهره وری در مزارع؟ چرا در اخبار و مصاحبه های خبری فقط به ذکر این ارقام بسنده می شود و بحثی از این که این پول را هزینه کرده ایم و نتیجه آن در عرصه تولید دستیابی به این و آن عدد یا ضریب بهره وری بوده است به میان نمی آید؟ طرح مکرر این گونه اخبار و نهایتا جذب اعتبار برای چیست؟ برای این که بگوییم مرکز، نهاد، سازمان، معاونت و وزارتخانه خوبی هستیم یا اینکه در عرصه عمل به وضعیت کشاورزی و تولید بهبود یافته و در سطحی بالاتر به ارزش افزوده بخش کشاورزی در اقتصاد کلان دست یابیم ؟ آیا می توان یک سیاست گذاری را با این دست ابیات که"تو نیکی می کن و د ر دجله انداز..." هدایت و تدقیق کرد؟!
مقاله تحلیلی مجله دامپروران شماره 155 به قلم آقای منصور انصاری