پتانسیلها و ظرفیتهای این صنعت درحالی قابل رویت است که تولیدکنندگان فعال در حوزه بیسکویت، شیرینی و شکلات مانند سایر صنعتگران ایرانی با چالشهایی دست و پنجه نرم میکنند. ارزیابیها نشان میدهد درحال حاضر اصلیترین گلوگاه صنعت بیسکویت، شیرینی و شکلات در بخش تامین مواد اولیه مورد نیاز جانمایی شده است. این دستانداز اکنون به چند دلیل برای تولیدکنندگان صنعت بیسکویت، شیرینی و شکلات دردسرساز شده است.
چرخه نامتوازن تامین مواد اولیه
نخست اینکه با توجه به طیف گستردهای از مواد اولیه مورد نیاز برای تولید این محصولات از روغن گرفته تا آرد و شکر و سایر مواد جانبی، طبیعتا به دلیل شرایط حاکم بر اقتصاد کشور تهیه مواد اولیه سخت و طاقت فرسا شده است. گلوگاه بعدی، تحریمها و بالطبع آسیبهایی است که از این ناحیه بر روند تامین مواد اولیه وارد شده است. اما مساله بعدی که تاثیر سوء چشمگیری در فرآیند تهیه مواد اولیه داشته، افزایش نرخ ارز و نوسانات پیدرپی آن در طول دو سال اخیر است. بهطورکلی میتوان گفت تهیه مواد اولیه چه از داخل و چه از خارج برای صاحبان صنعت بیسکویت، شیرینی و شکلات پر و پیچوخم شده است. تولیدکنندگان این صنعت در داخل کشور با مشکل تامین شکر و روغن مواجه هستند. این در حالی است که برای واردات مواد اولیه جانبی مورد نیاز هم مشکلاتی در مقوله ثبت سفارش و تخصیص ارز خودنمایی میکند. ارزیابیها نشان میدهد اگر برای تامین مواد اولیه همین روند ادامه پیدا کند و این چالشها به قوت خود باقی بمانند، صنعت بیسکویت، شیرینی و شکلات به رشد و چشماندازی که برای آن ترسیم شده است دست نخواهد یافت.
آنچه در ارتباط با مواد اولیه اصلی این صنعت مطرح است، این موضوع است که تامین مواد اولیه مورد نیاز آن در انحصار دولت است و جزو کالاهای اساسی بهشمار میرود. محصولاتی مانند شکر، روغن و شیرخشک که بخش مهمی از مواد اولیه بیسکویت، شیرینی و شکلات را تشکیل میدهند، معمولا در داخل کشور تولید میشوند و اگر از خارج هم وارد شوند به دلیل اینکه در سبد کالاهای اساسی قرار دارند، وظیفه دولت است که آنها را برای تولیدکنندگان تامین کند. با توجه به اینکه برای تولید بیسکویت، شیرینی و شکلات به حجم بالایی از این مواد نیاز است، طبیعتا تامین این میزان مواد اولیه برای دولت سخت است. این درحالی است که بارها فعالان اقتصادی تقاضا داشتهاند که تهیه این مواد اولیه در اختیار خود تولیدکنندگان قرار گیرد تا براساس نیازشان مواد اولیه را وارد یا تهیه کنند.
اما متاسفانه تاکنون متولیان و سیاستگذاران به نتیجه نهایی در این باره نرسیدهاند و به همین دلیل تولیدکنندگان هم از نظر تامین مواد اولیه و هم از نظر قیمتها در مضیقه هستند زیرا قیمتها افت و خیز دارد و طبیعتا قیمت تمام شده و عرضه کالا بهصورت یک قیمت ثابت امکانپذیر نیست.حال این سوال مطرح است که کدام سیاست یا رخداد باعث شده تامین مواد اولیه با این چالشها مواجه شود؟ میتوان گفت قسمت عمدهای از چالشهای شکل گرفته مربوط به تحریمهاست. خلق ارزشافزوده در این شرایط برای صنایع کشور بسیار سخت شده است. به هر حال مساله تحریمها و در کنار آن تامین و تخصیص ارز برای واردات مواد اولیه را میتوان از عمدهترین دلایلی دانست که منجر به ظهور چنین دستاندازهایی شده است. همه این عوامل دست به دست هم دادهاند که تولیدکنندگان از مواد اولیه با کیفیت برخوردار نباشند. این موضوع از یکسو باعث میشود محصولات باکیفیتی در کشور تولید نشود و از سوی دیگر زمینه رقابت با سایر تولیدکنندگان خارجی فراهم نباشد.
پیشنهادی که میتواند در این شرایط تا حدودی از بار مشکلات بکاهد، تک نرخی کردن ارز است که میتواند برای اقتصاد ایران کارساز باشد. تولیدکننده ایرانی هیچگاه نمیتواند برای دو ماه آتی خود برنامهریزی کند؛ زیرا مشخص نیست قیمت ارز هر روز به کدام سمت و سو پیش میرود. طبیعتا این عدم اطلاع از وضعیت ارز روی تصمیمات، قیمت تمام شده کالا و زمینه رقابت تاثیرات مخربی به همراه دارد. این درحالی است که تولیدکنندگان سایر کشورها این محدودیتها را ندارند و به دلیل تصمیمات خلقالساعه و فشارهایی که تحتتاثیر تحریم وارد میشود، کسبوکارهایشان تحتتاثیر قرار نمیگیرد. کالاهایی که دولت در قالب کالاهای اساسی وارد میکند با دلار ۴۲۰۰ تومانی است. طبیعتا متولیان تمایلی ندارند که این فرآیند را در اختیار بخشخصوصی قرار دهند در نتیجه این موضوع باعث میشود فعالان اقتصادی از ارزهای دولتی برای تامین مواد اولیه محروم شوند.
اما آیا سیاستهایی که دولت برای تخصیص کالاهای اساسی در نظر گرفته است، تمام نیازها را پوشش میدهد؟ یکی از مهمترین مشکلات این روزها این است که تولیدکنندگان به مواد مورد نیاز دسترسی ندارند. این موضوع طبیعتا روی تولید و عرضه کالا تاثیر میگذارد چه در زمینه صادرات و چه در تامین مواد اولیه داخلی. در این شرایط سرمایهگذاریهای خارجی و داخلی با افت و خیزهایی همراه خواهد شد. وضعیت کشوراکنون بهگونهای است که سرمایهگذاران چندان رغبتی برای ورود به صنعت غذا ندارند. زیرا صنعت غذا سرمایههای هنگفتی را میطلبد. حتی یک کارخانه کوچک هم نیاز به میلیونها یورو سرمایهگذاری دارد. بانکها باید در این راستا به کمک صنایع بیایند. ۹۹درصد صنعت شیرینی در دست بخشخصوصی است و کاملا بهصورت خصوصی اداره میشود. تسهیلاتی که بانکها میدهند بسیار محدود است. طبیعتا سرمایهگذاری که انجام میشود آن چیزی نیست که تولیدکنندگان دلشان بخواهد. اگر بتوانیم سرمایهگذاری انجام دهیم و مواد اولیه مورد نیازمان را هم تامین کنیم، صنایع رشد و بالندگی خود را پیدا میکنند. درحالحاضر محصولات بیسکویت، شیرینی و شکلات به ۶۶ کشور صادر میشوند و رقم صادرات سالانه حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ میلیون دلار است. اما صادراتی که بتواند به مرز دو میلیارد دلار برسد دور از ذهن نیست. این صنعت بسیار بزرگ است و نیاز به حمایت دارد.