هرسال با شروع فصل برداشت محصولات کشاورزی، کشاورزان و باغداران بعد از یک سال تلاش و زحمت و داشت امیدوارند با فروش محصول خود در بازار، بخشی از نیازهای خود را تأمین کنند؛ آن هم در شرایطی که تورم ترمز بریده، باعث شده قیمت خدمات و کالاها به صورت هفتگی، روزانه و گاهی ساعتی تغییر کند.
برخلاف بسیاری از مشاغل، کشاورزی و تولید محصولات درآمد ثابت و ماهانهای ندارد و این درآمد عمدتاً محدود به برخی از ماهها و فصول است و کشاورزان یک سال خود را به کارهای «داشت» مشغول میکنند تا در موقع «برداشت»، نتیجه و ثمره کار خود را ببینند و مرهمی بر زخمهایشان بگذارند.
شکی نیست که کشاورزان و باغداران جزو تولیدکنندگان مهمی هستند که در اقتصاد ایران ایفای نقش کرده و علاوه بر امرار معاش، تلاش دارند با فعالیت در زمینه کشاورزی محصولات مورد نیاز مصرفکنندگان را تأمین کرده و کشور را از وابستگی کشاورزی و واردات نجات دهند.
تولید در بخش کشاورزی به تبع سایر بخشها نیاز به انگیزه و مشوقهایی دارد که از هزینههای پایین تولید گرفته تا قیمت مناسب محصولات و بازار رقابتی میتواند متغیر باشد. ولی در شرایط فعلی هیچ یک از اینها مشوقهای در تولید برخی از محصولات زراعی و باغی وجود نداشته و دقیقاً برعکس و ضدتولید است؛ یعنی هزینههای تولید بالا رفته و در طرف مقابل قیمت خرید از تولیدکننده یک چهارم قیمتی است که به دست مصرف کننده میرسد.
یکی از این محصولات باغی که هر ساله از اواسط فصل بهار به عمل میآید، آلبالو است که امسال حکایت عجیب و تلخی دارد و اگر زودتر به فکر تولیدکنندگان نباشیم، ایران در چند سال آینده باید این قبیل محصولات باغی را به کشور وارد کند.
هماکنون که این مطلب را میخوانید، فصل برداشت آلبالو در شمال غرب کشور است و مشخصا استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در تولید این محصول پیشگام هستند و شهرستان مرند هم به دلیل شرایط آب و هوایی به قطب تولید آلبالو در کشور مبدل شده است.
ولی سراغ باغداران این خطه و شهرستانهای اطراف که میرویم، لبخندی بر لبانشان نمیبینیم؛ به همراه خانواده از صبح تا غروب، ناراحت، سر به زیر، زیر آفتاب سوزان امسال «دونه دونه» آلبالو میچینند. چیدن آلبالو کار سخت و حوصلهبری است و سختتر از آنکه محصولی را که یک سال برای چیدن و برداشت آن وقت گذاشتی باید به «ثمن بخس» تحویل دلالان بدهی؛ چون چارهای نداری!
شاید امسال در تهران یا شهرهای دیگر گیلاسها و آلبالوهای خوشرنگی که آب در دهان شما میاندازد، دیده باشید. البته همانگونه که رنگ و طعم آنها شما را جذب میکند، قیمتشان دو سه چندان، شما را دفع میکند و فرار از قیمتها را بر قرار و خرید ترجیح میدهید. داستان چیست؟ آیا واقعا قیمت این محصول که در کشورمان فراوان تولید میشود و دلار جهانگیری یا نیمایی هم به آن تخصیص داده نمیشود، سر باغ هم این قدر بالا است؟
در پاسخ باید گفت که خیر قیمت آلبالو یا گیلاس به هنگام خرید از باغدار یکسوم و گاهی تا یک پنجم قیمتی که شما میخرید، هم نیست. به جز چند روز تا عصر دیروز جمعه قیمت این محصول هفت الی هشت هزار تومن بود و پیشبینی میشود قیمت آن نیز حتی به کمتر از این هم برسد. این در حالی است که سال گذشته، قیمت هر کیلو 11 الی 13 هزار تومان در باغات بود.
باغداران امسال به شدت از پایین بودن قیمت محصولات خود گلایه دارند و متأسفانه کسی هم به فکر آنها نیست و دسترنج یکساله خود را که با زحمت و نیروی کار زیاد به دست میآید، بالاجبار به دلالان و کارخانههای تولید آبمیوه میدهند. آن هم در سالی که کود، مواد و مستلزمات کشاورزی و حتی نیروی کار چند برابر شده است ولی قیمت خرید محصول بیشتر که نشده کمتر هم شده است.
یک فرد خیلی هم سریع باشد، از ساعت هشت صبح تا ساعت چهار، پنج عصر یک جعبه بیشتر نمیتواند آلبالو بچیند. حال با احتساب قیمت هشت هزار تومان، یک جعبه 20 کیلویی 160 هزار تومان میشود و مزد روزانه کارگر بدون احتساب هزینه صبحانه و ناهار 200 الی 250 هزار تومان است. به عبارت ساده، باغدار اگر کشاورزی و چیدن آلبالو را رها کند، بهتر از ادامه کار با این قیمتها و هزینههاست.
متأسفانه تورم افسار گسیخته و افزایش هزینهها و کاهش درآمد کشاورزان و باغداران را در شرایط سختی قرار داده و به ناچار محصولی را که با عرق جَبین و کدّ یمین به دست آورده و خون رگهایشان است، به دلالان و کارخانهداران میفروشند؛ کسانی که انصاف را کنار گذاشته و خون کشاورز را میمکند. جالب آنکه همین کارخانههای تولیدی محصولات خود را سه برابر افزایش دادهاند.
به عنوان مثال از شرکت «تکدانه» یا «گلشن» که قیمت آلبالو را استعلام میکنی، هشت و نیم را قیمت خرید اعلام میکند. حال آنکه این شرکتها در کنار سایر شرکتهایی مانند «سنایچ» و غیره از سال گذشته تا به امروز هرچند ماه یک بار قیمت آبمیوه خود را افزایش دادهاند و آبمیوه پاکتی آلبالو که پارسال هشت الی ده هزار تومان بود، 28 هزار تومان به مشتری تحویل میدهند.
متأسفانه این کارخانهها در اقدامی به دور از انصاف و با هماهنگی یکدیگر و سایر دلالان، قیمت این محصول را پایین اعلام کردهاند و کشاورز از آنجایی که راهی جز فروش این محصول ندارد، آن را به قیمت بسیار پایین میفروشد تا به قول خود در این شرایط بیپولی «بخور و نمیر» ادامه دهد و حال این روزهای او، دل و دماغی نگذاشته تا آن را به خشکبار تبدیل کند، چرا که در خشکبار هم همان آش و همان کاسه است. آیا این انصاف است که محصولی را با این قیمت از باغدار بخرند ولی محصول خود را سه یا چهار برابر کنند؟
متأسفانه سکوت مسئولان امر در شهرستان مرند که حمایت از تولید لقلقه زبان و سرتیر بنرهایشان است، در به وجود آمدن این شرایط سهیم بوده و «چنان که عرب گوید التَّمرُ یانِعٌ وَ النّاطورُ غَیرُ مانِعٍ» در نبود نظارت و حمایت، این مفتخری و کسب ثروت از جیب باغدار ادامه دارد و فردای آن روز که کشاورز مستأصل از این شرایط اره را بر تن درخت بنشاند، صدایشان در خواهد آمد.
باغداری که علامات اندوه بر چهرهاش پیداست، میگوید از سر ناچاری میوههایش را میفروشد و چارهای ندارد و اگر نفروشد، تلف خواهد شد و در صورت تداوم این شرایط باید قید باغداری و تولید آلبالو را زد، همانند بلایی که سر باغات سیب در آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی آمد و درختان سیب اره شدند و با بیل میکانیکی میوهها تلانبار شدند. این وضعیت برای سایر محصولات نیز پیش خواهد آمد.
مگر نه این است که رهبری بارها در بیانات خودشان بر ضرور حمایت از تولید، تولیدکنندگان و کالای ایرانی تأکید کرده و امسال را سال « تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها» نامگذاری کردهاند. مسئولان و نمایندگان تا کی به چاپ بنر و شعاردادن ادامه خواهند داد؟