چرا مصرف کاهش یافت؟
عوامل متعددی در این رشد شدید قیمت گوشت قرمز و کاهش مصرف دخالت دارند که بدون شک یکی از مهمترین آنها کمبود غذای موردنیاز برای دام است. کمبود غذا باعث شده دامداران دامهای مولد و ماده خود و همچنین دامهایی را که هنوز به استاندارد کشتار نرسیدهاند به کشتارگاه ببرند و این مساله نگرانیهای شدیدی را برای آینده این بخش ایجاد کرده که اولین تاثیر آن رشد بیشتر قیمت در آینده نزدیک خواهد بود.
این در شرایطی است که تامین علوفه و غذای دام با توجه به افزایش قیمت ارز و کمبود ارز موردنیاز برای تامین این مواد اولیه از سال ۹۷ به بعد به شدت سخت شده است. واردات علوفه از یکسو به صورت نیمه انحصاری و از سوی دیگر با کاهش روبهرو شده است.
دامداران میگویند نمیتوانند تمام نهادههای موردنیاز خود را از تعاونیها دریافت کنند و به همین دلیل ناچارند بخشی از آن را از بازار آزاد تامین کنند که اختلاف قیمت دولتی و بازار آزاد باعث تقویت این بازار و در نتیجه سوداگری در بازار نهادههای دامی شده است و همین مساله باعث شده قیمت تمامشده به شدت افزایش و حاشیه سود کاهش یابد و در نتیجه سرمایهگذاریهای جدید در حوزه دامداری یا کاهش یافته یا متوقف شده و همین مساله به زودی اثر نامطلوب خود را بر بازار خواهد گذاشت.
نابسامانی در زنجیره ارزش
در حال حاضر قیمت نهادههای دامی سه تا چهار برابر شده است؛ هرچند قیمت گوشت نیز به همین میزان افزایش یافته، اما مساله مهم کمبود کالا در بازار است و این کمبود اعم از نهادههای موردنیاز و محصول نهایی است و در نتیجه باید گفت چالشهای جدید در راه هستند که نمیتوان بدون رفع مشکلات اساسی در این حوزه تعادل را در این بازار ایجاد کرد. این در شرایطی است که سهچهارم مشکلات در حوزه دام به قیمت نهادهها برمیگردد و اینکه نتوان شکم دامها را سیر کرد، بهزودی به وضعیتی پرچالش در حوزه تغذیه مردم منجر میشود و کاهش ۵۰درصدی مصرف سرانه گوشت نشانه مهم این موضوع است.
این مساله در حالی است که در کالاهای جانشین اعم از گوشت مرغ یا ماهی نیز با کاهش مصرف روبهرو هستیم و مشکل تامین نهادهها این صنایع را نیز درگیر چالشهای متعددی کرده است؛ بنابراین عملا مساله تغذیه عمومی در فیلد محصولات پروتئینی به زودی چالش جدی دولت در جامعه خواهد بود که متاسفانه تاکنون هیچ تصمیم جدی یا استراتژی مشخصی برای رفع آن دیده نشده است.
افزایش شدید قیمت ارز در سالهای اخیر و کمبود منابع ارزی از یک سو و خشکسالی و مشکلات مراتع برای تامین بخشی از علوفه از داخل از سوی دیگر همگی باعث شده تا عملا این موضوع با دورنمایی مبهم روبهرو باشد و ازآنجا که تنظیم چنین بازارهایی نیازمند یک سناریوی بلندمدت بوده که درگذشته به آن توجه نشده، بنابراین شرایط بغرنجی قابل پیشبینی است که میتواند به افزایش قیمت گوشت قرمز تا پایان سال و رشد بیشتر در سال آینده منتهی شود؛ مگر آنکه دولت تلاش خود را برای تامین ارز موردنیاز برای خرید علوفه و نهادهها بکند.
انتقال مسوولیت در سالجاری یکی از چالشهای جدی برای بخشهای کوچک و متوسط در حوزه اقتصاد است، زیرا دولت جدید توجه خود را به صنایع بزرگ دولتی و بخشهایی معطوف خواهد کرد که بتواند برای دولت درآمدزایی کند و این در حالی است که صنایع مختلفی که در اختیار بخشخصوصی است در این میان مغفول خواهند ماند و از سوی دیگر مشکلات متعددی که در حوزه درمان و دارو حاکم است، دولت را در امر تخصیص ارز محتاطتر خواهد کرد و در کنار همه این موضوعات باید دید بانک مرکزی قرار است با چه سیاستهایی ارز موردنیاز را تامین کند و تخصیص بدهد.
بازارها بستهتر شدند
نکتهای که در اقتصاد ایران به عنوان عامل اصلی بههمریختگی بازارها قابل اشاره و بررسی است، مساله مداخله دولتها در بازار بوده و است. در خوشبینانهترین حالت ممکن یک دولت معتقد به اصول بازار آزاد، نه تنها بازار را به آزادی نزدیک نکرد، بلکه به دلیل تحریمها و اتخاذ سیاستهای مربوط به تحریم، مداخلات دولت در بازارها افزایش یافت و نتیجه این امر به هم خوردن تعادل در زنجیره همه بازارها از یکسو و افزایش شدید قیمتها در همه بازارها است.
در مورد افزایش قیمتها، باید گفت دولت همیشه با تلاش برای کنترل قیمتها تولیدکننده را با انواع چالشها در سمت هزینه و درآمدها روبهرو کرده و در نتیجه یا تولیدکننده سرمایهگذاری خود را کاهش میدهد یا به دلیل ورشکستگی از دور خارج میشود که این موضوع به کمبود محصول و رشد مضاعف قیمتها به صورت جهشی منتهی میشود و متاسفانه دولتها به این اثر مهم اقتصادی بیتوجهند.
از سوی دیگر مداخله در بازار محصول نهایی در کنار آزاد گذاشتن قیمت در زنجیرههای قبلی باعث شده توازن در زنجیره به هم بخورد و ازآنجاکه این موضوع سابقه بلندمدتی در اقتصاد ایران دارد اکنون بازگشت به روند متعادل بازارها کاری دشوار است؛ به خصوص آنکه آزادسازی بازار نیازمند ثبات در اقتصاد کلان و مسائل بینالمللی است که متاسفانه در هر دو بخش با چالشهای جدی روبهرو هستیم.
در این بین رشد قیمتهای سربار در حوزه کشاورزی و دام، از جمله رشد شدید هزینه حملونقل، هزینههای سوخت، هزینه نیروی انسانی و... همگی باعث شده تولیدکنندهها با زیان روبهرو باشند و در این شرایط دامداری از انتفاع خارج شده و صنعتی زیانآور محسوب میشود.
عدم تناسب قدرت خرید و قیمت
یکی از چالشهای جدی در صنعت غذا که به طور خاص در یک دهه اخیر تشدید شده، موضوع عدم تناسب بین قدرت خرید و قیمتهای کالاها است. این مساله باعث شده در سالهای اخیر تقاضا برای بسیاری از محصولات با کاهش روبهرو شود و در حالی که به عقیده کارشناسان، مصرف سرانه بسیاری از این محصولات با استانداردهای جهانی آنها تناسبی ندارد، به عنوان مثال میزان سرانه مصرف ماکارونی در ایران یکسوم ترکیه و بسیار پایینتر از کشورهای اروپایی است و این موضوع در مورد مصرف گوشت، قهوه، لبنیات و سایر محصولات نیز به همین گونه مصداق دارد و این در حالی است که صادرات نیز با مشکل روبهرو شده و تجمیع این دو به معنای آسیب جدی تولید در همه این صنایع است و این در حالی است که ظرفیتهای خالی مصرف میتواند عملا باعث توسعه ظرفیتها و میزان تولید در کشور شود که اثرات مثبت زیادی به همراه دارد.