استرالیا بهعنوان یکی از خشکترین قارههای جهان دارای مساحتی بالغ بر ۷۶۲ میلیون هکتار است که طبق گزارش اداره هواشناسی استرالیا حدود 80 درصد از مناطق این کشور کمتر از 600 میلیمتر و حدود 50 درصد کمتر از 300 میلیمتر در سال بارندگی دارند و بهطورکلی، بیش از ۷۰ درصد از مساحت این کشور شامل مناطق خشک و نیمهخشک است. بر اساس آمار و اطلاعات، عمده کشاورزی دیم استرالیا در مناطق نیمهخشک تا خشکِ نیمه مرطوب یعنی مناطقی که میانگین بارش سالیانه آن ۶۰۰-۲۵۰ میلیمتر است انجام میشود و هماکنون در بیش از 13 درصد سطح قاره استرالیا کشاورزی دیم صورت میگیرد. سیستمهای کشت دیم در استرالیا بر اساس نوع اقلیم، فرهنگ بومی و الگوهای توسعه اراضی اجرا و الگوهای توسعه اراضی نیز بر اساس توزیع و سطح بارش فصلی تعیین شدهاند.
تلفیق چرای دام و کشت دیم در مناطقی با بارندگی عمدتاً بین 250 تا 600 میلیمتر استقرار دارد که بزرگترین سیستم تولیدی کشاورزی در استرالیا است که علاوه بر تولید عمده محصولات زراعی استرالیا، حدوداً 40 درصد از کل خوراک دام استرالیا را تولید میکند. در طی سالهای گذشته، بهرهوری کشت تلفیقی به دلیل ارائه تسهیلات سرمایهگذاری در آبرسانی و حصارکشی افزایش داشته است. در تلفیق چرای دام و کشت دیم، روش تناوب گیاهان زراعی با لگومها (لیفارمینگ) برای بهبود مواد آلی خاک در استرالیا مورد استفاده قرار میگیرد که بخشی از موفقیت مناطق معتدل در تولید دام و غله به دلیل توسعه سیستم لیفارمینگ و بر اساس تلفیق گوسفند با مرتع است. در این سیستم کشت دو نوع لگوم یعنی گونههای یونجه و شبدر رایج است. این لگومهای مرتعی بر روی حاصلخیزی خاک تأثیر مثبتی دارند و باعث بهبود عملکرد گیاهان زراعی نیز میشوند. توسعه این سیستم در خاکهای ضعیف استرالیا باعث افزایش ۴ برابری عملکرد گندم در ۱۰۰ سال گذشته شده و در حال حاضر متوسط عملکرد آن ۲ تن در هکتار است. در استرالیا حدود ۸۰ درصد از کل گوسفندان، ۵۰ درصد از کل گوشت گاوی و ۹۳ درصد از کل دانه تولیدی کشور از کشاورزی دیم حاصل میشود.
افزایش بهرهوری کشاورزی در استرالیا از دو طریقِ اصلاح عملیات زراعی و سازگاری واریتههای اصلاحشده، بهدست آمده است. کمبود بارش، نوسانات شدید بارشی و طولانی بودن دورههای خشکی و رطوبت از شاخصهای اصلی مناطق کشاورزی استرالیا است که باعث شده این کشور با اصلاح ارقام زراعی و اصلاح سیستمها و عملیات زراعی بهخوبی خطرات مربوط به تغییرات بالای بارندگی را مدیریت نماید و سیستمهای کشاورزی دیم را با اقلیمهای بهشدت متغیر سازگار سازد.
بر اساس گزارش وزارت کشاورزی استرالیا، کشاورزی حفاظتی 80 درصد سطح زیرکشت دیم را شامل میشود. از دلایل اصلی که کشاورزان، کشاورزی حفاظتی را اتخاذ کردند میتوان به کاهش هزینههای سوخت ناشی از کشتهای کمتر، برنامههای کاشت سریعتر، کاهش فرسایش بادی، حفظ آب بهتر و مدیریت بهتر علفهای هرز اشاره کرد. البته یکی از بزرگترین مزایای این روش این بوده که کشاورزان توانستند محصولات را خیلی زودتر بکارند. از سال 1978 تا 1990، میانگین نقطه میانی کاشت گندم یک روز زودتر در هر سال در مقیاس ملی پیشرفت کرد. مزیت اصلی این تغییر از اینجهت است که محصولات در دورهای با متوسط تبخیر کمتر و مدیریت بهتر علفهای هرز رشد میکنند.
هرچند کشاورزی دیم رکن اساسی کشاورزی در استرالیا محسوب میشود اما حمایت دولت استرالیا از بخش کشاورزی دیم در مقایسه با کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) و سایر تولیدکنندگان عمده کشاورزی نوظهور بسیار اندک و این کشور از حمایت این بخش غافل شده است بهطوریکه سطح متوسط حمایت بهعنوان سهمی از درآمد ناخالص مزرعه برای همه این کشورها بین سالهای 2018 تا 2020 برابر با 15.1 درصد بوده که در استرالیا 2.5 درصد است. حمایت دولت از کشاورزی دیم در درجه اول از طریق سرمایهگذاری در ظرفیت تحقیق و توسعه است. ابزارهایی مانند سپردههای مدیریت مزرعه و هموارسازی مالیات بر درآمد به مزارع کمک میکند تا خطراتی را که میتواند ناشی از آبوهوای متغیر استرالیا باشد، مدیریت کنند.
در طی سالهای گذشته، استرالیا از یک سرزمین بدون کشاورزی به یک تولیدکننده پیشرو جهانی و صادرکننده غذا، الیاف طبیعی و دام تبدیل شده است. این موفقیت در شرایطی به دست آمده که این کشور با ناملایمات اقلیمی و شرایط نامناسب محیطی مواجه بوده و برای فائق آمدن بر این محدودیتها مجبور به توسعه سیستمهای ویژه کشاورزی، مهارتها و فناوریهای مخصوص بوده است.