پس از سالها تلاش، امروز به نقطهای رسیدهایم که به جای واردات این حجم عظیم از پنیر و شیر خشک، بیش از ۷۰۰ میلیون دلار صادرات از ایران به کشورهای دیگر داریم، اما با توجه به چالشهایی که وجود دارد؛ خطر بازگشت ایران به دوره واردات محصولات لبنی، کشور ما را تهدید میکند.
حال سوال این است که چرا در سال 2026 ما باید دوباره به واردکننده محصولات لبنی تبدیل شویم؟ چرا دولتمردان ما باید راه و روشی را در پیش بگیرند و تصمیمات غلطی را اتخاذ کنند که در نتیجه این تصمیمات غلط ما از یک کشور صادرکننده لبنیات دوباره به یک کشور واردکننده لبنیات تبدیل شویم؟ سوال ما این است که چرا باید ارز 7هزار تومانی در کشور ما به بیش از 50هزار تومان برسد؟ پاسخ روشن است و آن اینکه ما در کشور تولید و استراتژی تولید نداریم. دلیل دیگر آن است که تمام این تصمیمات در اتاقهای دربسته و توسط عدهای از افراد اتخاذ میشود که اصلا آشنایی با صنعت و اطلاعاتی از اقتصاد ندارند. متاسفانه چنین افرادی برای ما تصمیم میگیرند که نتیجه این تصمیمات اشتباه را امروز در فرار مغزها و خروج جوانان از کشور، افزایش نرخ دلار و وضعیت نامناسب اقتصادی و معیشتی خانوادههای ایرانی میتوانیم مشاهده کنیم.
امروز در شرایطی به فعالیت خود در عرصه تولید ادامه میدهیم که با گذشت 52 سال از فعالیت صادقانه در عرصه تولید هنوز با مشکل پرداخت حقوق و دستمزد نیروهای انسانی مواجه هستیم. یکی از مشکلات اصلی ما تامین منابع مالی است که ناشی از افزایش چند برابری نرخ ارز در طول هر سال است. این جهش نرخ ارز در حالی انجام میشود که سود صنعت لبنیات قابلیت همپا شدن با آن را ندارد که فعالان و تولیدکنندگان این صنعت بتوانند برای تامین مواد اولیه و هزینههای خود، گردش نقدینگی چند برابری ایجاد کنند.
در این میان هر سازمان یا ارگانی برای خود خطمشی دارد؛ گمرک قوانین و مقررات خاص خود را دارد. وزارت اقتصاد دستورالعملهای خاص خود را صادر میکند. وزارت جهاد کشاورزی دستورات خود را ابلاغ میکند. در این بین تولیدکنندهای مثل ما که از 520 دامداری از 22 استان شیر خریداری میکند، اجازه واردات علوفه و نهادههای دامی را برای تحویل به این دامداران نداریم که بتوانیم از این طریق شیر را با قیمت مناسب از دامداران خریداری کنیم. در این میان جای تاسف است که هنوز اعتقادی به توانمندی و ظرفیت بخش خصوصی در کشور نبوده و نیست و نخواهد بود.ً