دوشنبه / ۲۵ دی ۱۴۰۲ / ۲۰:۱۶
سرویس : کسب و کار، برندینگ
کد خبر : ۱۱۹۴۵۷
گزارشگر : ۳۵۱۴
سرویس کسب و کار، برندینگ
علی اکبر علیان نژادی، کارشناس روابط عمومی؛

"معایب انتخاب مدیر روابط‌عمومی غیرمتخصص و تأثیرهای آن در سازمان"

عدم تخصص یا عدم موفقیت در اجرای یک برنامه روابط‌عمومی در یک سازمان ممکن است به صدمه‌های مختلف منجر شود. برخی از این صدمات شامل موارد زیر می‌شوند

1 - تضعیف تصویر سازمان:

نقص در برنامه‌های روابط عمومی می‌تواند منجر به تضعیف تصویر و شناخت عمومی درباره سازمان شود. این ممکن است به نقدها، شایعات، یا تصورات نادرست افراد در مورد سازمان منجر شود.

تضعیف تصویر سازمان به معنای کاهش اعتبار، اعتماد، و تصویر مثبتی است که افراد و جامعه به سازمان دارند. این موضوع می‌تواند از نقص‌ها، عدم شفافیت، یا مشکلات در روابط عمومی سازمان به وجود آید. آثار تضعیف تصویر سازمان می‌تواند در چندین زمینه مختلف مشاهده شود:

کاهش اعتماد عمومی: وقوع نقص‌ها، اشکالات، یا مشکلات در عملکرد سازمان می‌تواند به کاهش اعتماد عمومی به سازمان منجر شود. افراد ممکن است احساس کنند که سازمان به تعهدات خود عمل نکرده است یا به نحوی نادرست رفتار کرده است.

افزایش نقدها و انتقادات: تصاویر ناپسند از سازمان ممکن است منجر به افزایش نقدها و انتقادات عمومی شود. این انتقادات ممکن است از طریق رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی یا دیگر وسایل ارتباطی عمومی منتشر شوند و به تشویق افراد به انتشار نظرات منفی بپردازند.

افت اعتبار در بازار: تصویر ناپسند سازمان می‌تواند تأثیر منفی بر اعتبار آن در بازار و صنعت داشته باشد. مشتریان ممکن است تردید داشته باشند که آیا سازمان قابل اطمینان و حرفه‌ای است یا خیر.

کاهش قدرت جذب نیروهای انسانی: سازمان‌هایی با تصویر ناپسند ممکن است دچار مشکلات در جذب و حفظ نیروهای انسانی شوند. افراد ممکن است ترجیح دهند در سازمان‌هایی کار کنند که تصویر مثبت و جاذب دارند.

مشکلات در جذب سرمایه و سرمایه‌گذاری: سازمان‌هایی با تصویر ناپسند ممکن است دشواری در جذب سرمایه و سرمایه‌گذاری داشته باشند. سرمایه‌گذاران ممکن است تردید کنند که آیا سرمایه‌گذاری در چنین سازمانی به سود خواهد بود یا نه.

افترا به مسئولان و کارکنان: تضعیف تصویر سازمان ممکن است به افترا به مسئولان و کارکنان منتهی شود. افراد ممکن است تجربه کنند که به دلیل انتخاب شغل در یک سازمان با تصویر ناپسند، تاثیر منفی در کارآیی و حرفه‌ی خود داشته‌اند.

برای پیشگیری از تضعیف تصویر سازمان، مدیران نیاز دارند تا به مدیریت کیفیت روابط عمومی، شناخت مخاطرات احتمالی، و اجرای استراتژی‌های موفق برای بهبود تصویر و اعتبار سازمان اهمیت بدهند

2 - افت اعتماد عمومی:

عدم توانایی در برقراری ارتباطات مؤثر و شفاف می‌تواند به افت اعتماد عمومی به سازمان منجر شود. اعتماد، یکی از عوامل اصلی در موفقیت روابط عمومی است.

افت اعتماد عمومی به سازمان به معنای کاهش اعتماد و اطمینان افراد و جامعه نسبت به سازمان است. این امر ممکن است به دلیل عدم انطباق اعمال و اظهار نظرها، نقص‌ها در خدمات یا محصولات، یا عدم شفافیت در ارتباطات باشد. این مسئله می‌تواند تأثیرات بسیاری بر تعاملات سازمان با اعضای جامعه و مشتریان داشته باشد. در زیر چند مثال از عواملی که ممکن است منجر به افت اعتماد عمومی به سازمان شوند وجود دارد:

تبلیغات گمراه‌کننده:  اگر یک سازمان در تبلیغات خود اظهارات غیردقیق یا گمراه‌کننده داشته باشد، افراد ممکن است اعتماد خود را به سازمان از دست بدهند. به عنوان مثال، اگر یک شرکت ادعا کند که محصولاتش دارای ویژگی‌هایی هستند که در واقعیت ندارند، این امر می‌تواند به کاهش اعتماد عمومی به آن شرکت منجر شود.

عدم شفافیت در مسائل مهم: اگر سازمان اطلاعات مهمی را مخفی نگه دارد یا به‌صورت ناکارآمد به افراد اطلاع‌رسانی نکند، ممکن است اعتماد عمومی به سازمان کاهش یابد. به عنوان مثال، اگر یک شرکت مشکلات احتمالی در کیفیت محصولات خود را از مشتریان پنهان کند، این اقدام می‌تواند به تضعیف اعتماد منجر شود.

 تخلفات اخلاقی: هر گونه تخلف اخلاقی از سوی اعضای سازمان می‌تواند به کاهش اعتماد عمومی منجر شود. مثلاً، اگر کارمندان یک سازمان در تبلیغات دچار فساد باشند یا در امور مالی به تخلف پردازند، این اقدامات می‌توانند به تضعیف اعتماد به سازمان منجر شوند.

عدم پاسخگویی به انتقادات: اگر سازمان به انتقادات یا سوالات عمومی پاسخ مناسبی ندهد و به جای آن سعی در پوشاندن مشکلات کند، اعتماد عمومی به سازمان کاهش خواهد یافت. مثلاً، عدم پوشش مسائل مرتبط با محیط زیست یا حقوق کارکنان می‌تواند به نقدهای جدی از طرف جامعه منجر شود.

کیفیت خدمات یا محصولات پایین: اگر سازمان نتواند به اندازه کافی محصولات یا خدمات با کیفیت ارائه دهد، اعتماد مشتریان به سازمان کاهش یافته و این امر به تبلیغات منفی و انتقادات عمومی منجر خواهد شد.

این مثال‌ها نشان می‌دهند که هر گونه عدم تطابق بین اظهارات سازمان و عملکرد واقعی آن می‌تواند به تضعیف اعتماد عمومی به سازمان منجر شود. برای افزایش اعتماد عمومی، سازمان‌ها نیاز دارند تا به شفافیت، اخلاقیات، و پاسخگویی مناسب به نیازها و انتظارات مخاطبان خود توجه کنند

3 - افزایش نارضایتی کارکنان:

اگر برنامه‌های روابط عمومی مناسبی برای کارکنان فراهم نشود، ممکن است نارضایتی آن‌ها افزایش یابد. این می‌تواند به افت انگیزه و عملکرد کارکنان منجر شود.

افزایش نارضایتی کارکنان به معنای احساسات منفی، ناخوشایندی یا عدم رضایت کارکنان از شرایط کاری یا رفتارهای سازمان است. این موضوع می‌تواند به افت انگیزه، کاهش عملکرد، و افزایش نرخ ترک کارمندان منجر شود. در زیر توضیحات بیشتر به همراه یک مثال آورده شده است:

عدم ارتقاء و توسعه شغلی: اگر کارکنان احساس کنند که سازمان به اندازه کافی به توسعه حرفه‌ای و ارتقاء شغلی آن‌ها توجه نمی‌کند، این می‌تواند به نارضایتی آنان منجر شود. این مسئله ممکن است زمینه‌ای برای افزایش نارضایتی و حتی ترک خدمت باشد.

مثال:  یک کارمند با سابقه و مهارت‌های برتر ممکن است اگر احساس کند توجه کافی به توسعه حرفه‌ای و ارتقاء شغلی‌اش نشده است، نارضایت شده و در نهایت به دنبال فرصت‌های شغلی در سازمان‌های دیگر باشد.

مدیریت ناسازگار: استایل مدیریتی ناسازگار یا نقدهای مداوم مدیران می‌تواند به نارضایتی کارکنان منجر شود. کارکنان نیاز به رهبرانی دارند که از ارتباط موثر، حمایت، و شناخت صحیح از تلاش‌های آن‌ها برخوردار باشند.

مثال: یک مدیر که به‌صورت مداوم انتقادها و اظهارنظرهای منفی دارد بدون ارائه بازخورد سازنده می‌تواند احساس نارضایتی و استرس در میان تیم کارکنان را ایجاد کند.

عدم انصاف در تدارکات مزدی و مزایای فردی: اگر کارکنان حس کنند که تدارکات مزدی یا مزایای فردی ناعادلانه است، این ممکن است منجر به افزایش نارضایتی شوند. انصاف در تدارکات مالی و مزایای فردی از اهمیت بالایی برخوردار است.

مثال: اگر کارمندان با تجربه حقوق و مزایا کمتری نسبت به همکاران جدید داشته باشند، این ممکن است احساس نارضایتی در میان تیم ایجاد کند و به کاهش انگیزه کاری منتهی شود.

نقدهای عمومی به اداره و سیاست‌ها: عدم شفافیت در اداره سازمان و نقدهای عمومی به سیاست‌ها می‌تواند به افزایش نارضایتی کارکنان منجر شود. اگر کارکنان حس کنند که تصمیمات اداری یا سیاست‌های سازمان مناسب نیستند، این مسئله می‌تواند احساس نارضایتی و بی‌اعتمادی ایجاد کند.

مثال: اگر یک سازمان تصمیمات مهم را به‌صورت ناشفاف اعلام کند و تأثیرات آن بر کارکنان را به طور کامل توضیح ندهد، کارکنان ممکن است احساس کنند که نقدهای ویژه‌شان نادیده گرفته شده‌اند و این به نارضایتی آنان افزوده شود.

برای پیشگیری از افزایش نارضایتی کارکنان، سازمان‌ها باید به ارتقاء فرآیندهای مدیریتی، ایجاد انصاف در تدارکات و مزایا، ارتقاء مدیریت ارتباط با کارکنان، و ارائه فرصت‌های توسعه حرفه‌ای توجه ویژه داشته باشند

4 - اختلاف با رسانه‌ها:

نقص در مدیریت روابط عمومی می‌تواند باعث ایجاد اختلافات با رسانه‌ها شود. این اختلافات ممکن است به تحلیل‌ها و گزارش‌های منفی در رسانه‌ها منجر شوند.

اختلاف با رسانه‌ها به معنای وقوع تناقض‌ها یا مشکلات در روابط سازمان با رسانه‌ها است. این مسائل می‌توانند از عدم شفافیت، ارائه اطلاعات نادرست یا ناقص، یا عدم تعامل مثبت با رسانه‌ها ناشی شوند. این موضوع ممکن است به افت اعتبار سازمان و افزایش نقدها در رسانه‌ها منجر گردد. در زیر چند توضیح و مثال آمده است:

عدم شفافیت در اطلاع‌رسانی: اگر سازمان اطلاعات خود را به نحوی ارائه نکند که شفافیت را نشان دهد و بتواند اعتبار سازمان را تقویت کند، این می‌تواند به اختلاف با رسانه‌ها منجر شود.

مثال: یک شرکت که در مورد مشکلات کیفیت محصولات خود اطلاعات کمی ارائه کند یا از جزئیات مسائل خود سرپوش بزند، ممکن است با انتقادات رسانه‌ها و افزایش نقدها مواجه شود.

ارائه اطلاعات نادرست: اگر سازمان اطلاعات نادرست یا تضمین‌نشده ارائه دهد، این می‌تواند به از دست دادن اعتبار در رسانه‌ها منجر شود.

مثال: یک سازمان که درباره اثرات منفی محیطی یا اثرات اجتماعی فعالیت‌های خود اطلاعات نادرست یا توسط تحقیقات مستقل تأیید نشده ارائه دهد، ممکن است با انتقادات سختی از سوی رسانه‌ها مواجه شود.

عدم تعامل مثبت با رسانه‌ها: اگر سازمان تعامل مناسبی با رسانه‌ها نداشته باشد و به درخواست‌ها و سوالات رسانه‌ها پاسخ مناسب ندهد، این می‌تواند به تشویش رسانه‌ها و افزایش تناقض‌ها منجر شود.

مثال: یک سازمان که به سوالات رسانه‌ها به‌صورت بی‌مهرگی یا کمیابه پاسخ دهد و اطلاعات مورد نیاز را ارائه نکند، ممکن است با عدم اعتماد و افزایش تناقض با رسانه‌ها مواجه شود.

نقص در مدیریت بحران: اگر سازمان در مواجهه با بحران یا وقایع ناگوار نتواند به درستی اطلاعات را مدیریت کند، این می‌تواند به افت اعتبار در رسانه‌ها و افزایش نقدها منجر شود.

مثال: یک شرکت که در مواجهه با یک حادثه محیطی یا مشکلات ایمنی، اطلاعات را به صورت تاخیری یا ناقص ارائه دهد، ممکن است با انتقادات و نقدهای شدیدی از سوی رسانه‌ها مواجه شود.

برای پیشگیری از اختلاف با رسانه‌ها، سازمان‌ها باید به شفافیت در اطلاع‌رسانی توجه داشته و برنامه‌های مدیریت بحران را بهبود بخشند. همچنین، ارتقاء تعامل مثبت با رسانه‌ها و ارائه اطلاعات صحیح و به موقع از دیگر راهکارهای موثر در مدیریت این مسائل است

5 - افزایش احتمال بروز بحران:

یک برنامه روابط عمومی ناموفق می‌تواند بحران‌ها را بیشتر کند. عدم توانایی در مدیریت کارکنان، مشتریان، یا رسانه‌ها می‌تواند به افترا، انتقادات شدید، یا تعطیلی موقت کسب و کار منجر شود.

افزایش احتمال بروز بحران در سازمان به معنای ناتوانی در مدیریت موقعیت‌های ناگوار، بحران‌های احتمالی، یا وقایع غیرمنتظره است. این موضوع می‌تواند از نقص‌ها در برنامه‌ریزی بحران، نقص در اطلاع‌رسانی، یا عدم آمادگی در مقابله با وضعیت‌های بحرانی ناشی شود. در زیر توضیحات بیشتر به همراه مثال‌های عینی آورده شده است:

ناتوانی در برنامه‌ریزی بحران: اگر سازمان برنامه‌های کمبودی برای مقابله با وضعیت‌های بحرانی نداشته باشد یا نتواند به‌سرعت و کارآمد به بروز بحران‌ها پاسخ دهد، احتمال بروز مشکلات و افترا به سازمان افزایش می‌یابد.

مثال: یک شرکت فناوری که برنامه‌های کمبودی برای مقابله با حملات سایبری نداشته باشد، ممکن است در مواجهه با یک بحران امنیتی ناپیش‌بینی، تأثیرات جدی بر سازمان خود تجربه کند.

عدم آمادگی در ارتباطات: اگر سازمان در ارتباط با رسانه‌ها، مشتریان، یا کارکنان در مواجهه با بحران آمادگی نداشته باشد، این ممکن است به افترا، افزایش نارضایتی، و افت اعتبار منجر شود.

مثال: یک شرکت که در هنگام بروز یک مشکل عظیم در محصولات خود، برنامه‌ای برای اطلاع‌رسانی سریع و دقیق به مشتریان و رسانه‌ها نداشته باشد، ممکن است تحت فشار عمومی قرار گیرد و اعتبار خود را از دست بدهد.

نقص در مدیریت ارتباط با مشتریان: اگر سازمان نتواند به بهترین نحو با مشتریان در مواجهه با مشکلات و بحران‌ها ارتباط برقرار کند، این ممکن است به افترا و نارضایتی مشتریان منجر شود.

مثال: یک شرکت حمل‌ونقل که در هنگام بحرانی مانند تأخیرهای زیاد در ارسال کالاها، نتواند به مشتریان توضیحات صحیح و زمان‌بندی مشخصی ارائه دهد، ممکن است با افترا و نقدهای شدید مشتریان مواجه شود.

عدم اطلاع‌رسانی موثر: اگر سازمان نتواند به شیوه‌ای موثر و صحیح اطلاعات مرتبط با بحران را منتقل کند، ممکن است به تضعیف اعتبار و افزایش گمانه‌زنی عمومی منجر شود.

مثال: یک بانک که به‌صورت کامل نتواند در مورد حمله سایبری به اطلاعات مشتریان خود اطلاعات رسانده و موقعیت را کنترل نکند، ممکن است با عدم اطمینان و نارضایتی عمومی مواجه شود.

برای پیشگیری از افزایش احتمال بروز بحران، سازمان‌ها باید بهبود در برنامه‌ریزی بحران، توسعه برنامه‌های آمادگی، تقویت ارتباطات، و ارائه آموزش‌های موثر برای پرسنل خود در مواجهه با وضعیت‌های بحرانی را در نظر بگیرند

6 - افترا به اهمیت روابط عمومی:

اگر یک سازمان نتواند به درستی ارزش روابط عمومی را درک کند، ممکن است به اهمیت آن برخی از تصمیم‌گیرندگان برنامه‌ها توجه نکنند. این می‌تواند به ناتوانی در جلب حمایت و منابع مالی مناسب منجر شود.

افترا به اهمیت روابط عمومی به معنای تخریب اعتبار و اهمیت ارتباطات عمومی یک سازمان است. این موضوع می‌تواند به تضعیف تصویر عمومی سازمان، کاهش اعتماد عمومی، و افزایش نارضایتی جمعی منجر شود. در زیر توضیحات بیشتر به همراه یک مثال آورده شده است:

تحریف اظهارات و اعلامیه‌ها: اگر افراد یا گروه‌های مختلف اظهارات یا اعلامیه‌های سازمان را تحریف کنند و آنها را به شکلی نادرست یا جعلی به جامعه انتشار دهند، این ممکن است به افترا به اهمیت روابط عمومی سازمان منجر شود.

مثال: یک رسانه خبری که اظهارات یک سازمان در مورد سیاست‌های اجتماعی خود را جوری تحریف کند که به نظر برسد سازمان تحت تأثیرات منفی اقتصادی و اجتماعی قرار گرفته است، ممکن است این افترا را به عنوان نقض اهمیت روابط عمومی آن سازمان مطرح کند.

انتشار شایعات عامیانه: افراد یا گروه‌ها ممکن است شایعات عامیانه در مورد رفتارها یا عملکرد سازمان منتشر کنند که منجر به افترا به اهمیت روابط عمومی و تصویر سازمان شود.

مثال: یک رقیب تجاری ممکن است شایعه ایجاد کند که سازمانی در حال تخریب محیط زیست باشد، حتی اگر این اظهارات بر اساس واقعیات نباشد. این افترا می‌تواند به کاهش اهمیت روابط عمومی و افترا به شرکت منجر شود.

تشویق نارضایتی عمومی: افراد یا گروه‌هایی ممکن است از طریق انتشار اظهارنظرها یا اطلاعات منفی تلاش کنند تا نارضایتی عمومی را در مورد سازمان ایجاد کنند و این امر به افترا به اهمیت روابط عمومی منجر گردد.

مثال: یک گروه اجتماعی ممکن است ادعا کند که سازمانی در حال نقض حقوق کارکنان خود است، حتی اگر این ادعاها بر اساس اطلاعات نادرست یا تحریف شده باشند. این افترا می‌تواند به کاهش اعتماد عمومی و اهمیت روابط عمومی شرکت منجر شود.

برای مقابله با افترا به اهمیت روابط عمومی، سازمان‌ها باید به شفافیت، ارائه اطلاعات دقیق و موثق، و ارتقاء ارتباطات با رسانه‌ها و جامعه توجه ویژه داشته باشند. همچنین، برنامه‌های ارتباطات استراتژیک و اقداماتی برای مدیریت شایعات و افتراها نیز می‌توانند مؤثر باشند

برای پیشگیری از این صدمات، سازمان‌ها نیاز به توجه به مدیریت کیفیت روابط عمومی دارند. این شامل توسعه استراتژی‌ها، ارتقاء ارتباطات داخلی و خارجی، مدیریت بحران، و ارتقاء توانایی‌های ارتباطات کارکنان می‌شود

 

علی اکبر علیان نژادی

کارشناس روابط عمومی

(دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲) ۲۰:۱۶

پست الکترونیک را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید


خبر 1

خبر برگزیده

بازار ارز

سرویس نمایشگاه و همایش‌ها