اقدام انجمنها و تشکلها و نهایتا اتاقهای بازرگانی برای دسترسی به صلح در جهان، دور از دسترس نخواهد بود که امروز در کشور ما باید از سوی اتاق بازرگانی ایران و از طریق فدراسیون اتاقهای بازرگانی جهان به جد پیگیری شود. ضرورت تلاش برای صلح از طریق حضور تشکلهای مردمنهاد و تشکلهای بخشخصوصی و اتاقهای بازرگانی بهعنوان نماینده فعالان اقتصادی در کشورها در تعامل با همتایان خود و تعامل با جامعه جهانی بهترین رویکرد برای تبدیل تهدیدها به فرصت است.
تشکلگرایی در اتاق بازرگانی به شکل صحیح و حمایت از آنها میتواند مسیر اثرگذاری اتاقها را به نوعی تخصصیتر و قویتر کند و بهعبارتی اثرگذاری آنها را بیشتر خواهد کرد. چالشهای پیشروی اقتصاد ایران با همگرایی و تشکل محوری قطعا میتواند کمرنگتر شود.
در شرایط بحران اقتصادی امروز کشور اتاقها میتوانند هدف تشکلها را بهسوی تولید انبوه و صادرات سوق دهند و به اقتصاد ایران در تمامی حوزهها و در تمامی شرایط سامان دهند. از اینرو اتاقها میتوانند در کنار هدایت صحیح و بلوغ تشکلها، آنها را در تولید، عرضه کالا و خدمات توانمند یاری داده و جایگاه آنها را گسترش دهند. اتاق بازرگانی بهعنوان مشاور سه قوه و برخورداری از ارتباط با کسانی که تعاملات بینالمللی دارند، میتواند بهدرستی نیازها و زیر و بم مشکلات تولیدکنندهها، همچنین مشکلات بخشخصوصی را درک کرده و از طریق تعاملات و مراودات بینالمللی بهراحتی بر سیاستهای مغضوبانه تحریمها غلبه کرده و با برنامهریزی مشخص و بلندمدت و با نگاه کارشناسی و صحیح در مسیر حل بحران عبور از تحریمها فائق آید و با اتخاذ تصمیمهای کارساز و پیشرونده موانع را از پیشرو بردارد.
نسل اول اتاقهای بازرگانی، نسل اتاقهای دولتمحور بودند (تعامل با دولتهای محلی و ملی خود). نسل دوم، اتاقهای عضومحور بودند (در جهت گسترش فعالیت اعضا و توسعه اقتصادی کشورها فعالیت میکردند.) نسل سوم اتاقها، اتاقهای جامعهمحور بودند (برای تقویت تعامل با جامعه و توجه به چالشهای محلی و ملی تلاش میکردند.)
اما اکنون اتاقهای بازرگانی باید فراتر رفته و به اتاقهای جهانمحور تبدیل شوند (و به چالشهای فراملی، منطقهای و جهانی توجه کنند). یکی از راهکارهای موفقیت سیاستهای اقتصادی در شرایط امروز کشور ما، بقا در محیط بهشدت رقابتی و با تغییرات گسترده است. بنابراین نگاه به آیندهنگاری برگ برنده موفقیت است. آماده شدن برای آینده بدون توجه کافی به آیندهنگاری امکانپذیر نیست. در دوران معاصر بهدلیل ناپایداری اقتصادها، معماری آیندهنگاری دشوارتر از گذشته به نظر میرسد. فناوریها، مشاغل، سازمانها و حتی برخی از ارزشهای بنیادین و بدیهی و روشهای اندیشیدن در معرض تغییرات قرار دارند و این وظیفه پارلمان بخشخصوصی است تا از طریق سیاست تطابق با دینامیسم تغییرات در دنیا، تمامی ابعاد تجارت و بازرگانی در بخش صنعت، معدن و کشاورزی را رصد کرده و در تمام مراحل و زمانها، با آگاهی و هوشیاری که به سران سه قوه و مدیران سیاستگذار و تجار میدهد با مدیریت بحران و با نگاه به آینده و بهرهمندی از این دانشنوین، نسبت به تصمیمات تصمیمسازان و برنامهریزان و تجار، بهطور اثرگذار عمل کند.
امروزه سرعت تغییرات در سیاستهای اقتصادی آنچنان سرسامآور است که دیگر نمیتوان با روشهای سنتی کنار آمد و بنابراین چنانچه با تغییرات همگام نشویم، سریعا از مسیر خارج شده و جریان اقتصادی خود را به نابودی خواهیم کشاند. قطعا نمیتوان بهطور قطعی در مورد شناخت واقعی مسائل در آینده اظهارنظر کرد و این از اصول اولیه آیندهپژوهی است، اما اصل دیگری هم با این مضمون وجود دارد که انسان میتواند در سرنوشت آینده تاثیرگذار باشد. آیندهپژوهی فراتر از پیشبینی و دانش شناخت تغییرات است و شناخت آینده از حیاتیترین علوم موردنیاز هر ملتی است. برنامه استراتژیک زمینهای برای عملی ساختن تفکر استراتژیک و هدایت عملیات که منجر به تحقق نتایج مشخص و برنامهریزی شده شود، است. به همین منظور، در شرایط خاص امروز کشور که ما در جنگ اقتصادی با کشورهای تابع ایالاتمتحده هستیم، شاید بتوان از هنر آیندهاندیشی و آیندهپژوهی آمادگی خود را برای رویارویی با آینده ترسیم کنیم. بزرگترین دستاورد دانش نوپای آیندهپژوهی این است که امروز به خوبی درک میکنیم فرآیند تکامل آینده، بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان آن را پیشگویی کرد. بنابراین در سیر این راه اتاقهای بازرگانی باید با مطالعه آینده و آیندهپژوهی در بخش بازرگانی، صنعت، معدن و کشاورزی، با ارائه راهبردها نسبت به ارائه نقشهراه با نگاه به برنامههای راهبردی توسعه اقتصادی کشور اقدام کنند.
هماکنون سناریونگاری از نخستین روشهای آیندهپژوهی است و پارلمان بخشخصوصی (اتاقهای بازرگانی) باید از سناریونگاری بهعنوان یک ابزار قدرتمند برای کمک به تصمیمگیری تصمیمسازان در جهت رویارویی در هر شرایط استفاده کند. ایجاد شبکهای از بخشخصوصی در جهان برای رسیدن به توسعه و شکوفایی اقتصادی است و از رویکردهای خشن و مخل همکاریهای جهانی دوری میکند. اقتصاد حافظه بلندمدت دارد و اثرات هر اتفاقی بعدها خود را نشان میدهد، اقتصاد همانند اسب چموشی است که احترام سوارکار خود را نگه نمیدارد و به بیان دیگر، اشتباه در سیاستگذاری و رفتار نادرست با اقتصاد، باعث زمین خوردن سیاستگذار خواهد شد.