با وجود اینکه شرکتهای دانش بنیان داخلی در حوزه فناوری و ماشین آلات توانسته اند قدمهای مهمی بردارند، ولی این حمایتها کافی نیست، زیرا سرعت رشد فناوری در دنیا مافوق این اقدامات است و به همین دلیل صنعت نیازمندیهای خود را در شرایطی متناسب با توسعه شرکتهای همتراز در منطقه و جهان تامین خواهد کرد که بتواند به فناوریهای روز دنیا دسترسی داشته باشد.
در حوزه استفاده از تجهیزات و خطوط تولید شرکتهای خارجی جدا از بحث تحریمها که عامل متوقف کننده یا کند کننده فرایند درخواست و ثبت سفارش و ترخیص دستگاهها بوده و باعث طولانی شدن این فرایند است، نوسانات ارزی و افزایش ارزش دلار باعث توجیه ناپذیری روند تامین فناوریهای جدید شده و هزینههای زیادی را بر صنعت تحمیل کرده است لذا تحریمها و جریان انتقال ارز و افزایش ارزش ارزهای خارجی از عوامل مهم در این روند هستند که تاکنون بر سرعت رشد و توسعه شرکتها اثر منفی به همراه داشته اند.
موضوع دیگر صنعت، کنترل قیمت هاست که این امر هرچند در نگاه کلان پسندیده است، زیرا توان مالی بخش عمده جامعه ما متاثر از نوسانات کاهشی ارزش ریال است و در نتیجه باید این موضوع کنترل شود و دولت در این حوزه به رسالت خود عمل میکند، اما کنترل قیمتها اگر بخشنامه ای و بدون توجه درصد رشد مواد اولیه و خدمات فنی و حمل و نقل و ... باشد و به عبارتی این دو بخش در یک تراز منطقی نباشند، مشکلات بر دوش تولید کننده میافتد و ادامه تولید را دچار چالش میکند.
در حوزه صنعت بیسکویت و شکلات با توجه به اینکه یک انجمن قوی و کارآمد وجود دارد لذا خود تولید کنندگان با رعایت موازین تعیین شده وارد مقوله افزایش قیمتهای غیر متعارف نشده اند. به عبارتی خودکنترلی در صنعت وجود دارد ولذا با هدایت انجمن در مقابل اثرات ناشی از افزایش قیمتها در مواد اولیه، خدمات، حقوق کارکنان و ... در مقایسه با بضاعت جامعه تصمیمات منطقی و کارشناسی گرفته شده است که این موضوع از موفقیتهای این صنعت محسوب میشود که باعث شده از بار فشارهای ناخواسته کاسته شود. لذا افزایش قیمتهای غیر متعارف در این حوزه نداریم و متناسب با شرایط اقتصادی جامعه حرکت میکنیم.
در حوزه مالیات بر ارزش افزوده نیز در نگاه کلان باید گفت، مالیات در جامعه ای که از مجموعههای متفرق و متعددی تشکیل شده است، باید از قبل حرکتهای اقتصادی و خلق ارزش در کشور، ثبات اقتصادی و ثبات ارزش ایجاد شود، لذا لازم است سهمی از گردش نقدینگی متاثر از فعالیتهای تولیدی یا خدماتی که منجر به ارزش افزوده شده است را به واسطه مالیات به دولت پرداخت کرد. البته سیاست گذاری در این حوزه از اهمیت زیادی برخوردار است تا حمایت از صنعت و جامعه را نیز در آن شاهد باشیم تا بدنه دولت بتواند از این گردش فعالیتها و فرایندها نیز حمایت کند.
دل نگرانی آنجاست که این مالیات در سیاست گذاری و مدیریت هزینهها آن طور که باید اثربخشی خود را در جامعه حفظ نکند و دچار خلل شود. در این رابطه دولت باید سیاستهای لازم را برای حمایت از تولیدکنندگان و صنایع و شکوفایی جامعه به کار گیرد. در حوزه حمل و نقل و توزیع و صنعت بسته بندی در دنیا نه تنها در زمینه غذا بلکه در تمام بخش ها، صنعتی پویا و پررونق است و در ایران چه از لحاظ تجهیزات و چه از نظر مواد اولیه مورد استفاده هنوز با استانداردهای دنیا فاصله داریم که این امر باعث افت نسبی کیفیت بسته بندی محصولات ایرانی در مقایسه با کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه شده است، لذا نیازمند حمایتهای جدی هستیم تا صنایع بالادستی بتوانند مواد اولیه مورد نیاز و دستگاههای «های تک» بسته بندی را تامین کنند تا بتوانیم عملیات بسته بندی را در تیراژ بالا و کیفیت بالا و با هزینه کم انجام بدهیم و چالشهای ضایعات بسته بندی را کاهش دهیم که در نتیجه نیازمند سرمایهگذاریهای کلان هستیم تا شرکتهای دانش بنیان در این زمینه بتوانند آثار خوبی را خلق کنند و دولت باید از این شرکتها حمایت کند تا بتوانیم در حوزه دانش بسته بندی موفقیتهای بیشتری را کسب کنیم.
در حوزه حمل و نقل باید گفت ناوگان مناسب و با کیفیتی در اختیار نداریم، زیرا این ناوگان طول عمر بالایی دارد و فرسوده است لذا هزینههای حمل کالا و محصول افزایش مییابد و بعضا باعث کاهش کیفیت محصول و ضایعات میشود. هزینههای حمل نیز به همین دلایل بالاست و دولت باید در زمینه نوسازی ناوگان حمل و نقل اقدامات لازم را به عمل آورد تا در حوزه حمل و نقل جاده ای و ریلی بتوانیم با هزینههای مدیریت شده از توانمندیهای بالاتری بهره مند شویم.
در پایان میتوان گفت از مشکلات عمده اقتصادی کشورعدم ثبات ارزش ریال است که منجر به تامین نابسامان و لرزان نیازهای مجموعههای تولیدی و پشتیبانی فنی میشود. در این شرایط گردش مالی شرکتها دچار مشکلات متعددی میشود و دوره زمانی تحویل محصول به مصرف کننده و دوره بازگشت نقدینگی به شرکتها افزایش مییابد. از سوی دیگر تامین کنندگان تمایل به تامین مایحتاج عمومی و فنی و تدارکاتی شرکتها از طریق فروش نقدی دارند. این شرایط منجر به اخلال در چرخه نقدینگی و چرخه سود آوری شرکتها میشود.